https://tavangary.com/blog/wp-content/uploads/2018/10/25.jpg17721772خانه توانگریhttps://tavangary.com/blog/wp-content/uploads/2019/06/toba-80x80.pngخانه توانگری2018-10-02 08:08:592019-08-13 17:25:49طرفم به بهانه ی تلافی گذشته، مدام بحث و دعوا میکنه
درود..من سالهاست بابت خیانت همسرم خشمگینم و سالهاست دارم رویه خودم کارمیکنم ولی هنوز نشده که از این خشم رهابشم..البته ایشون هر۵سال یه شاهکارازخودش بجامیزاره،و باعث میشه بی تعهدی و بی مسئولیتیش برام پررنگتربشه..و همیشه طلبکاره.،و به خاطرنوعه اشتباهش رابطه جنسیم بدون لذت و همیشه پرفشارازخشم و انزجاراز ایشون تموم میشه.واقعا نمیدونم تاکجا میخوام این قضیه رو با خودم یدک بکشم..
این فایل صوتی خیلی عالی بود. من اخیرا تله بی ارزشی رو گوش دادم و تمریناتشو انجام دادم. الان در حال گوش دادن به تله رها شدگی بودم که برای تنفس به این فایل صوتی گوش دادن. فوق العاده بود.
من ۱۹ ساله ازدواج کردم. دوتا دختر نوجوون دارم. به دفعات رابطه ام با همسرم قطع و وصل شده تا اینکه این تابستون با خیانت همسرم قطع شد.نشستم و گذشته امونو مرور کردم متوجه شدم ما ۱۹ سال بدون حضور بالغ و فقط با کودکای زخمی و آسیب دیدمون و والد طلبکارو عصبانی و انتقام جوکنار هم زندگی کردیم. تصمیم گرفتم زخم ناشی از خیانت همسرمو کناری بزارم و به رابطه امون یه شانس دوباره بدم چون دخترامون خیلی آسیب دیدن. همسرم خیلی پشیمون بود و میگفت میخواد جبران کنه کلی به محض اینکه متوجه شد من متوجه مشکلات زندگی مشترکمون شدم و دوستش دارم و میخوام که به خونه برگرده تغییر موضع داد و شد یه آدم طلبکار, دلزده, که مورد ظلم قرار گرفته و به جای اینکه به فکر ایجاد صمیمیت باشه قیافه گرفت. از اونجایی که به شدت تله بی ارزشی وتردشدگیم فعال بود حالم به شدت خراب شدوباتوجه به خیانتی که درهمین چندماه گذشته بهم شده بوداینباردچاریک بحران روحی شدید, اضطراب وافسردگی شدم.
اینبار تصمیمم جدیه من و شوهرم مشکلاتمون عین همه. هردوچیزی تحت عنوان بالغ نداریم. هردو به شدت تله بی ارزشی وتردشدگی داریم.الان همه خانواده تحت نظر روانشناسیم.که البته همسرم معتقده خودش مشکلی نداره وبخاطر بچه ها داره میره.
من سهمم رودر خزاهای گذشته دیدم, پذیرفتم و دارم تلاش میکنم درستشون کنم. اگر همسرم هم تونست تصمیم بگیره که نیاز به کمک و درمان داره میایستم تا هردو خوب بشیم و زندگیمونو دوباره از صفر بسازیم واگرکماکان تصمیم داشت به تله استحقاقش بچسبه ومنو به چشم مادرش ببینه و از موضع والد نکوهشگرم تنبیه و توبیخم کنه من دیگه حاضر نیستم بخاطر تله هام تو یه رابطه ناسالم بمونم و به شوهرم بچسبم. من هنوز عاشق شوهرم هستم علیرغم زخم بسیار عمیقی که با خیانت وبی تعهدیش بهم زد.ولی دیگه وارد یه بازی ناسالم دیگه حاضر نیستم بشم.
یا یاد میگیریم بخاطر گذشته ای که باهم داشتیم و از همه مهمتر بخاطر بچه هامون خرابیها رو درست کنیم. یا علیرغم تمام احترام و عشقی که نسبت بهش دارم و حاظرم تا پایان عمر کنارش بمونم ومرهم زخماش بشم, ولی اینبار نه قربانی میشم نه رابین هود و برای همیشه از این رابطه خارج میشم.
درود..من سالهاست بابت خیانت همسرم خشمگینم و سالهاست دارم رویه خودم کارمیکنم ولی هنوز نشده که از این خشم رهابشم..البته ایشون هر۵سال یه شاهکارازخودش بجامیزاره،و باعث میشه بی تعهدی و بی مسئولیتیش برام پررنگتربشه..و همیشه طلبکاره.،و به خاطرنوعه اشتباهش رابطه جنسیم بدون لذت و همیشه پرفشارازخشم و انزجاراز ایشون تموم میشه.واقعا نمیدونم تاکجا میخوام این قضیه رو با خودم یدک بکشم..
من میخوام جواب دکتر برای سوال این خانم را بدونم
این فایل صوتی خیلی عالی بود. من اخیرا تله بی ارزشی رو گوش دادم و تمریناتشو انجام دادم. الان در حال گوش دادن به تله رها شدگی بودم که برای تنفس به این فایل صوتی گوش دادن. فوق العاده بود.
من ۱۹ ساله ازدواج کردم. دوتا دختر نوجوون دارم. به دفعات رابطه ام با همسرم قطع و وصل شده تا اینکه این تابستون با خیانت همسرم قطع شد.نشستم و گذشته امونو مرور کردم متوجه شدم ما ۱۹ سال بدون حضور بالغ و فقط با کودکای زخمی و آسیب دیدمون و والد طلبکارو عصبانی و انتقام جوکنار هم زندگی کردیم. تصمیم گرفتم زخم ناشی از خیانت همسرمو کناری بزارم و به رابطه امون یه شانس دوباره بدم چون دخترامون خیلی آسیب دیدن. همسرم خیلی پشیمون بود و میگفت میخواد جبران کنه کلی به محض اینکه متوجه شد من متوجه مشکلات زندگی مشترکمون شدم و دوستش دارم و میخوام که به خونه برگرده تغییر موضع داد و شد یه آدم طلبکار, دلزده, که مورد ظلم قرار گرفته و به جای اینکه به فکر ایجاد صمیمیت باشه قیافه گرفت. از اونجایی که به شدت تله بی ارزشی وتردشدگیم فعال بود حالم به شدت خراب شدوباتوجه به خیانتی که درهمین چندماه گذشته بهم شده بوداینباردچاریک بحران روحی شدید, اضطراب وافسردگی شدم.
اینبار تصمیمم جدیه من و شوهرم مشکلاتمون عین همه. هردوچیزی تحت عنوان بالغ نداریم. هردو به شدت تله بی ارزشی وتردشدگی داریم.الان همه خانواده تحت نظر روانشناسیم.که البته همسرم معتقده خودش مشکلی نداره وبخاطر بچه ها داره میره.
من سهمم رودر خزاهای گذشته دیدم, پذیرفتم و دارم تلاش میکنم درستشون کنم. اگر همسرم هم تونست تصمیم بگیره که نیاز به کمک و درمان داره میایستم تا هردو خوب بشیم و زندگیمونو دوباره از صفر بسازیم واگرکماکان تصمیم داشت به تله استحقاقش بچسبه ومنو به چشم مادرش ببینه و از موضع والد نکوهشگرم تنبیه و توبیخم کنه من دیگه حاضر نیستم بخاطر تله هام تو یه رابطه ناسالم بمونم و به شوهرم بچسبم. من هنوز عاشق شوهرم هستم علیرغم زخم بسیار عمیقی که با خیانت وبی تعهدیش بهم زد.ولی دیگه وارد یه بازی ناسالم دیگه حاضر نیستم بشم.
یا یاد میگیریم بخاطر گذشته ای که باهم داشتیم و از همه مهمتر بخاطر بچه هامون خرابیها رو درست کنیم. یا علیرغم تمام احترام و عشقی که نسبت بهش دارم و حاظرم تا پایان عمر کنارش بمونم ومرهم زخماش بشم, ولی اینبار نه قربانی میشم نه رابین هود و برای همیشه از این رابطه خارج میشم.