نوشته‌ها

عشق ناممکن
Un amour impossible
ساخته Catherine Corsini-۲۰۱۸
داستان فیلم:
دختری نسبتا مستقل از نظر شخصیتی متعلق به خانواده متوسط با مادری خیاط، عاشق می‌شود و مرد که از نظر تیپ شخصیتی نماد دیونیسوس است، رابطه‌ای عجیب با او برقرار می‌کند.
رابطه این زن با مادرش، دخترش، با زنانگی خودش، با میانسالی و کهن‌سالیش به قدری دیدنی است که دو ساعت و ربع من عمیق لذت می‌بردم.
زنی که دو انرژی روانی هتایرا (عشق‌ورزی) و بانویی (مادونا) را تواما زندگی می‌کنند.
به چه کسانی توصیه می‌کنم؟
۱- همه خانم‌های شاغل
۲- مادران شاغل
۳- بانوانی که تنهایی فرزند بزرگ می‌کنند
مفاهیم مستتر در فیلم
۴- شاگردان شفای زنانگی
آرکتایپ، دیونیسوس، مادونا، هتایرا

👈به شما پیشنهاد می‌شود:

 آموزش غیرحضوری شفای زنانگی

 

 

پرسش: وقتی فرد به لحاظ روحی به حدی رسیده که باید مستقل باشه اما مجرده و تو خونه‌ی پدر و مادرش، چطور این استقلال رو به دست بیاره؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

آموزش غیرحضوری «شفای زنانگی ۲» با تدریس دکتر شیری به پیشرفت، استقلال زنانه و حفظ تعادل یک زن می‌پردازد
    

کنکاشی درباره‌ی زنانگی و درس‌هایی که می‌توان از زندگی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) برای امروز خویش یافت.

سخنران: دکتر علیرضا شیری

بخش اول

بخش دوم

 

آقای سرزمینم
گوش کن، به درد دل هایم گوش کن
تویی که شاید خیلی وقتها زنانگی هایم را درک نکردی
تویی که گاهی صورت جراحی شده ام را مسخره می کنی، تویی که احساس زیباپرستی ام را پوزخند می زنی
یکبار از خودت پرسیدی چرا دختران سرزمینم اینقدر عوض شدند؟ چرا “زن” زیادتر است و “بانو” کمتر؟ چرا دختران سرزمینت بلد نیستند درست “زنانه” زندگی کنند؟

هیچگاه ترس بانوی سرزمینت را دیدی؟ ترسهایش را فهمیدی؟ فهمیدی چقدر از تنهایی می ترسد؟ از پیر شدن و زشت شدن و دوست نداشته شدن، از استقلال نداشتن و محتاج بودن، از اینکه کسی جانشینش شود، فهمیدی چقدر از “جذاب دیده نشدن” می ترسد؟

آقای سرزمینم
کاش می دانستی چقدر درد می کشم وقتی می بینم که پوشش من شده سند بهشت رفتنت
درد می کشم وقتی از تمام وجودم، از فکرم، از روح زنانه ام، از همه ظرافتها و پیچیدگی هایم فقط یک نقطه بدنم را فهمیدی، دردم می آید وقتی آزادی و امنیت ندارم و حقوق شرعی ام با واژه های “عندالمطالبه” و “عندالاستطاعه” پایمال می شود
دردم می گیرد وقتی بی اذن تو نه اجازه عاشق شدن دارم و نه طلاق گرفتن، آنوقت تو برای حفظ کیان خانواده اجازه ازدواج دوباره داری، و گاهی هم در خلوت خودم از جاذبه های زنانه ام خجالت زده ام که مبادا دلی لرزیده باشد

آقای سرزمینم
وقتی بانوی این دیار احساس نا امنی کرد عوض شد
امنیتش را نه در عشق و دلدادگی های محکم و مردانه تو که در جراحی های زیبایی و مردانه زیستن دید
وقتی امنیتش شد در “خانم نبودن” آنوقت بود که عوض شد
وقتی دنیای تو مردانگی را برتری خواند، احساس زن را ضعف عقل خواند و لطافت جسمش شد نشان ضعیفه بودن
ما هم یاد گرفتیم که در دنیای مردانه، برای امنیت باید “مردانه” زنانگی مان را زندگی کنیم و بجنگیم

آقای سرزمینم
نسل من “مرد” می خواهد
آرامش من در اقتدار توست نه پول و ماشینت
مرا با نام خودم صدا بزن نه از ورای دنیای خودت
عشق برای زن نه هوس است نه نادانی، معنایش ماندن تا پای جان است
با زن روراست باش و زنانگی هایش را بفهم تا تمام دنیایش را بی منت به پایت بریزد

آقای سرزمینم
انقدر دنبال یک “بانوی خاص” نگرد، خودت هم کمی “مرد” باش…

 

📌 آموزش غیرحضوری شفای زنانگی

شفای زنانگی 1: آشنایی با عشق و کیمیا گری آفرودیت

 

 

دختری هستم در نگاه دیگران کاملا موفق و شاداب، با اینکه فرزند طلاق بودم و از ۱۷ سالگی از پدر و مادر جدا زندگی می کردم، با مطالعه ی مطالب خودشناسی و روان شناسی و صد البته لمس خدا در تمامی لحظات زندگیم، یک موقعیت اجتماعی فوق العاده ای نسبت به بقیه جوان های ایرانی دارم.
مدرک فوق لیسانس در رشته مهندسی، و صد البته علاقه مند به ادامه تحصیل برای دکتری جهت تدریس در دانشگاه و عضویت گرفتن در هیأت علمی یکی از دانشگاه های کشورمان را دارم. مسلط به زبان انگلیسی با تجربه ی تدریس ۵ ساله و کلی مدرک از دوره های نرم افزاری و هنری که تا آخر با نتیجه ی خوب به اتمام رسانده ام.
چند ماهی است برای یک کار آموزشی سرمایه گذاری کردم و یک آموزشگاه تأسیس کردم. خدا را شکر خیلی سریع مراحل راه اندازیم تمام شد و به مراحلی رسیدم که افراد دیگری هم باید نظر بدهند، متأسفانه بد قولی آدم ها، من را معطل نگهداشت برای اینکه بگویند ما آدم های مهمی هستیم، و خیلی داستان های جزیی دیگر که شاید خنده دار باشند، انرژی من که یک دختر شاداب و سر زنده ی امروزی هستم و همیشه الگوی تمامی دوستان و اقوام هستم را گرفته!
در خلوت دلم می گیرد، جلوی بقیه فقط تظاهر به همان نسیم قدیم بودن می کنم، شدیداً نیاز به مشاوره از یک انسان پر انرژی و مثبت دارم!

 

✍️پاسخ دکتر شیری

نسیم گرامی
مرقومه شما را خواندم

  • وقتی مدرک چیزی را می گیریم به اشتباه به ما می گویند ” کارشناس یا کارشناس ارشد” در حالیکه ما هنوز اقتضائات کار را نمی دانیم؛ نه مصاحبه ی درست بلدیم نه خودابرازگری SELF-PRESENTATION نه سلسله مراتب پیشرفت کاری و نحوه ی جذب سرمایه و…حتی نمی دانیم چقدر می خواهیم کارمند باشیم؟ کی بریم تو خویش فرمایی؟ کی کارآفرینی یا سرمایه گذاری را تجربه کنیم؟
  • در ایران سیستم پیچیده ی بوروکراسی اداری باعث می شود سرخوردگی در آدم های «متوسط» ایجاد بشود. حقیقتا دانشگاه دومی داریم به اسم دانشگاه کار که بعداز فراغت از تحصیل واردش می شویم و در این صورت بهتر است بدانی که آدم هایی که از دانشگاه کار در ایران فارغ التحصیل می شوند، خود را آماده کرده اند برای عبور موفق از انواع زیرابزنی ها، ریاکاری ها و  مجهز می شوند به صبوری های بلند انسان ساز؛پس چند سال باید وقت بگذاری تا فولاد آب دیده بشوی.
  • نکته بعدی ترسیم صحیح اهداف GOAL SETTING در سن فعلیتون هست. شما هنوز دارید با سیستم قدیمیتون یعنی «بُعد دبیرستان» به خودتون اهداف می دهید. به احتمال زیاد بخشی از شخصیت شما برگرفته از تیپ شخصیتی دختران عقل محور Athena type می باشد که خود را با دستاوردهای خویش تعریف و ارزشیابی می کنند .درحالیکه سوالات مهمتری هستند که باید بدانها بیاندیشی و منبعث از سایر جنبه های شخصیتی تو هستند و باید دیده و شنیده شوند و به رسمیت آیند و آنها عبارتند از اینکه:
  1. آیا من الزاما باید هیأت علمی بشوم، تدریس به شکل مدعو اشکالی داره؟ یا حتما باید خودم را متعهد با اون همه ساعت کار دانشگاهی کنم برای ۲ میلیون تومان حقوق ثابت؟
  2. آیا من افق های کار آموزشی و اداره ی مؤسسه در ایران را ترسیم کرده ام؟ نحوه ی توسعه ی شغلم را در ایران بلدم؟
  3. آیا من درباره ی ازدواج و روابط اجتماعی و شخصیتم دغدغه ی لازم را دارم یا اینها را گذاشته ام برای بعد دکترا و …؟

بنابراین چنانکه مشهود است ، آنچه باعث می شود تو حال بهتری پیدا کنی، گرفتن دوپینگ از یک آدم موفق نیست بلکه بازبینی نظام ارزش گذاریت به خودت در زندگی است که بسیار مفیدتر و ماناتر بر روان تو اثر خواهد گذاشت.


در همین رابطه
آموزش غیرحضوری شفای زنانگی ۱و۲
به شما کمک خواهد کرد



 

 

شانزده سال قبل بود ،
مهرداد افسرى دعوتم کرد با تعدادى دیگر از دوستان برویم در استودیو دومیم در دارآباد تهران ، ساعت ٢٣ شب یک فیلم ببینیم از یک کارگردان اسپانیایى که اولین بار بود اسمش را شنیدم : پدرو آلمودوار
فیلم ” با این زن صحبت کن ” داستان عجیبى داشت ، دو زن در اثر حوادثى ، به کماى طولانى میروند و دو مرد که همراه این دو زن هستند کم کم آغاز میکنند به صحبت با هم و یادگیرى از هم .
این یادگیرى شرح دو سفر زندگى است به طور موازى که پر است از درس براى همه مون.
یک مرد زن را نهایتا یک جنس مخالف میبیند و طبیعتا در حالت کوما ، به شکل یک زندگى گیاهى بیشتر ادراکى از او ندارد ( آنیماى درجه یک از چهار) اما مرد دیگر آنیماى درجه دو دارد یعنى سم زن را در کوما میبیند ولى هر شب برایش از ماجراهاى روز میگوید و مستقیم با روح آن زن مرتبط است.
داستان بدرد اونهایی نمیخوره قاعدتا که دنبال صحنه هاى مهیج و دراماتیک هستند.
قشنگ خاطرمه وقتى فیلم تمام شد ، ساعت دوى صبح رفتیم دم رودخانه دارآباد و پاها را تو آب گذاشتیم و یکى از بچه ها یک ربع سه تار زد تا تازه بتونیم از آسمان به زمین برگردیم و کل مدت ساکت بودیم.
بسیار توصیه میکنم کسانیکه هر یک از این دو درس غیرحضورى من را شنیده اند ، این فیلم را ببینند:

 

مستر چرچ سال ٢٠١۶ اکران شد و ما هم در خانه توانگرى پخشش کردیم و حقیقتا زیبا است
فیلم بر اساس داستان زیباى ” آشپزى که با ما زندگى کرد” اثر سوزان مک کارتین است.
داستان درباره مادرى است که خودش و آشپز منزل میدانند سرطان دارد ، بعد شخصیت داستان میرود روى دختر این زن و سفر زندگیش.
همزمان سفر سه نفر در این فیلم ما را نود دقیقه میخکوب میکند.
ادى مورفى که میشناسیمش به کمدین ، در این فیلم واقعا نقش جدى شگفت انگیزى ایفا میکند.