✍️دختری هستم ۲۷ ساله که بعد از ۱.۵ سال نامزدی ، یکسال پیش عروسی گرفتیم و اومده ایم سرخونه و زندگیمون. شوهرم مرد زحمتکشی است و از صبح ساعت ۷ تا ساعت ۴ عصر سرکار است . من خودم نیز شاغلم در مهدکودک و کارم را دوست دارم اما مدتیست که دیگه اون شور و هیجان سابق بینمون نیست. فکر کنم داریم ادا در میاریم ، جوابهاش به من اکثرا سر بالا و کوتاه است. حسابی درمانده شده ام و هرچقدر تقلا میکنم که حالش را خوب کنم نمیتوانم. البته با من اینطوریه وگرنه بخواد فوتبال بارسلونا – منچستر ببینه خیلی هم با دوستاش میگه و میخنده

 

👈 پاسخ دکتر شیری:

✔️ تو مسوول خوب کردن حال شوهرت نیستی…او خودش لازم است تلاش کند تا حال خوب خودش را حفظ کند یا فراهم آورد .تو نقشت مادر جوان شوهرت نیست…مرد خراب کن نشو

✔️ اینکه اهتمام بورزی به حال و روز او یک چیز است ولی اینکه دائم بالا و پایین شدن او را به خودت نسبت بدهی امر دیگری است. شاید در خونه خانوادگیت در کودکی ات ، ادمی بودی که کارت آشتی دادن بود و مثلا مسوول خشنود کردن حال بابا بوده ای..این الگو را در خونه خودت نیار

✔️ ازدواج مجاورتی در زندگی ایجاد میکند که ممکن است نازیبایی های ما دیده شود و دیگر نتونیم برای حفظ چهره قشنگ خود نزد همسرمون تلاش کنیم و حتی نازیبایی ها و گند های طرفمون را هم ببینیم. ازدواج است که باعث میشود خر خر و صدای فین کردن همسرمان را بشنویم ( مقایسه کن با اون آدم رویایی قدیم )

✔️ ولی اشکالی ندارد ! ما بالغانه میپذیریم که بدیهامون دیده میشود با زیباییهامون

✔️ افت هیجانی پس از ازدواج از مسائل جنسی زناشویی گرفته تا گفتگهای ساده دو نفره پیش میرود.

✔️ بخشی از افت را میتوان درست کرد

✔️ عصبانیت ها را نگذاریم بمونه…زود اعلامش کنیم

✔️ حرفهای گذشته مثل خرابکاریهای فامیل سر مراسم عقد و اخم عموی تو دایی من و را بذاریم بره از زندگیمون

✔️ حلقه های ارتباطی دوستان مناسب تشکیل بدید با زوجهایی مثل خودتون برای اینکه میهمانیها و دور همی های خوب داشته باشید برای شعر خوانی ، برای بازی های دسته جمعی ، . اینکه تاکید کرده ام با زوجهای مناسب به این خاطر است که خیلی از زوجهایی که اطرافتان هستند مناسب سطح فکری و علمی و اعتقادی و اجتماعی شما نیستند حتی اگر آدمهای خوبی باشند. این زوجها بعضا زندگی خراب کن هم هستند و زیبایی های زندگی ما را کم ارزش جلوه میدهند

✔️ مسافرتهای دسته جمعی با بازیهای سالم که زن و شوهر هم تیمی بشوند و از بردهای کوچک لذت زیاد ببرند

✔️ رقابتهای بدون جراحت ( مثلا در آشپزی میشه این هیجانها را تجربه کرد که ماکارونی کی خوشمزه تر میشه یا تخته نرد بازی کنیم اما اگر شطرنجی بازی کردیم که هی همسرمان را مات کردیم ممکن است کدورت ایجاد کند )

✔️ فعالیت مشترک داشتن مالی ( جمع کردن مثلا ماهی اینقدر پول یا ربع سکه برای سفر آخر سال

✔️ مراسم معنوی مشترک داشتن

✔️ بپذیرید که نورم اینست که بعضی روزها مردهاون زنها بی حوصله باشند و ربطی هم به شما ندارد

✔️ نه نصیحت کنید نه به خودتان لوله کشی کنید

✔️ خانواده ها کمک خوبی میتوانند بکنند ( گاهی برید خونه خودتون و بذارید همسرتون نیز بره تو فضای قبل از ازدواجش )

✔️ فضاهای شخصی بدون همسرتان داشته باشید ( با دوستان خودتون البته نه نگران کننده برای او )

✔️ کلاس های مشترک آگاهی بخش برید

 

👈 آموزش غیرحضوری «۲۰+۴۰ نکته نبوغ عاطفی» پیشنهاد می‌شود

 

 

8 پاسخ
  1. فاطيما
    فاطيما گفته:

    ممنون از این راهنماییها
    همیشه تو ذهن وفکر مابوده که رفت وامد با دوست امکان دردسر داره برای روابط زوجین چون احتمال مقایسه هست
    وارتباطهای نادرست ایجاد میشه
    اما تاحدی بگمانم اگر ترس ونگرانی رو بذاریم کنار
    و من ارزشمند خودمون رو رشد بدیم این مساله گونه ی دیگه پیش بره
    البته چون این متن رو خوندم اینها به ذهنم رسید وبیان کردم

    پاسخ
  2. فروزان مومنی
    فروزان مومنی گفته:

    سلام دکتر جان تمام گفته های شما متین، اما اگر شوهر آدم نگرانی های گذشته رو گذاشته بقچه کرده تو هر بحثی پتکش میکنه و هر چی میگی بابا بگذر بذار زندگی کنیم اصلا فایده نداری، البته تفکرات خانواده ش بی تأثیر نیست، منم خسته م بخاطر اینکه از ماهیتش کسی با خبر نشه جرات ندارم که یه مهمان یک با هم بریم یا کسی رو دعوت کنم زووود ا ظهار نظر میکنه و اصلا حرفش رو مز مزه نمیکنه متاسفانه

    پاسخ
  3. زهرا پاشايي كامران
    زهرا پاشايي كامران گفته:

    عادی شدن تو رابطه تا حدی عادیه
    ولی من این قبول ندارم که خانمها تو زندگی خودشون مسئول هر چیزی بدونن
    بین مادر و همسر بودن تفاوت زیاده و مردان وقتی ازدواج میکنن قطعا مادرشون نیازشون برآورده نمیکرده

    پاسخ
  4. شيرين
    شيرين گفته:

    تمام دهه ٢٠ و ٣٠ سالگی من و همسرم صرف ساختن زندگی شد که نداشتیم و همش کار و کار و کار!!! الان وارد دهه ۴٠ شدیم. کار خوب ، شغل خوب و خونه و ماشین خوب … اما انقدر دوریم که اعصاب و حال حرف زدن با هم رو نداریم!

    پاسخ
  5. رامک
    رامک گفته:

    باید زن و مرد هر دو به بحث شیرین یادگیری و اموزش در امر مهارتهای زندگی روی بیارن و خودشونو مرتب در معرض یادگیری، مطالعه، سمینار رفتن و … قرار بدن. زندگی مثل نهالی میمونه که همیشه نیازمند مراقبت و رسیدگیست و به این شکله که دیگه بلد میشی چیکار کنی که زندگی عادی و یکنواخت و خسته کننده نشه

    پاسخ
  6. محسن
    محسن گفته:

    با تشکر از شما، اگر مشاوری به من گفته باشه که اسکیزویید هستم آیا در زندگی زناشویی با مشکل مواجه میشم؟ خیلی ممنون

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *