سید سهیل رضایى گرانمایهام، برایم میگفت “وقتى به پسرم نگاه میکنم و بزرگ شدنش به سمت نوجوانى، به خودم یادآور میشوم که این پسر چند سال دیگه بیشتر میهمان ما نیست و میرود دنبال ساختن زندگى خودش و گهگاه همدیگر را خواهیم دید، به همین خاطر قدر هر لحظه بودنش با من و مادرش را میدانم”
من نیز وقتى به فرزندم نگاه میکنم، حرفهاى عمو سهیلش را در ذهنم مرور میکنم و قدر لحظاتى را که با ماست بیشتر میدانم.
من نیز وقتى به فرزندم نگاه میکنم، حرفهاى عمو سهیلش را در ذهنم مرور میکنم و قدر لحظاتى را که با ماست بیشتر میدانم.
مطلب دوم
امروز سالگرد یاسرکاشانیان است که شما نمیشناسیدش؛ پدر یکى از همکلاسیهاى رسا بود،
پر بود از نشاط زندگى و رفاقت با بچه ها،
در بین ما عشق و نشاطی به جاى گذاشت که هیچ مرگى یاراى آنرا ندارد که آن مرد نازنین فراموش شود.
براى والدین و همسر گرانقدرش و پسران نازنینش امیرکیان و امیرحسین، نور بیشتر میطلبم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.