تو جسمى دارى،
ذهن و فکرى نیز،
در مرکز وجودت جانى هم دارى که عزیز بدارش؛
تا چهل و پنج سالگى، من یاد گرفته‌ام که مراقبت از جان ما رخ نمی‌دهد مگر اینکه از «جان» اطرافیانمان مراقبت کنیم.
کار دیگر، ساده‌تر زیستن است، یعنى دقیق خدمت کردن به عالم و طلبکار نشدن؛
ثروت داشتن و ارزش جدید خلق کردن، ولى تعلق کمتر داشتن؛
صفایى ندارد ارسطو شدن
خوشا پرکشیدن، پرستو شدن
و منظورم بی‌عارى و بارى به هرجهت بودن نیست؛
غایت توانگرى در هندسه‌ی ذهنى من، جدیت در خدمت و دارندگى و ندارى تعلق است؛ ایمانیست و تواضعى در برابر خالق.
#دکترشیری
#توانگرى

این مطلب را هم بخوانید
خودسازی یا خودشیفتگی
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *