آقا هی گوش می‌کنم این مکالمه مسافر احتمالا عرب زبان را با پذیرش هتل و از خنده می‌افتم کف اتاق
اولش عذرخواهی می‌کنه به خاطر انگلیسی ضعیفش و بعد میگه:
-شما تام و جری را می‌شناسی؟
– بله (با تعجب) همون کارتونه؟
– آهان! جری اینجاست!
-قربان منظورتون اینه که یک موش تو اتاقتونه؟
-بله، زود بیایید و «تام» را هم بیارید!
-قربان ما گربه نداریم تو تیم😰
– اوکی… بیایید

عاشق خلاقیت یارو شدم تو انتقال بحث👍
دلتون خواست مطالعه کنید درباره سیستم‌های تفکر جانبی، این کلمه را جستجو کنید lateral thinking
ما ایرانیها، نمی‌دونم دقیقا چرا، ولی تفکر جانبی قوی داریم، مثلا اگر داریم وارد یک فروشگاه می‌شویم که سه تا دوربین مداربسته دارد، بدون اینکه لزوما دزد باشیم، دوست داریم نقطه کور فروشگاه را پیدا کنیم که دوربین‌ها بهش دید ندارند! احتمالا شهودی‌ها در این زمینه قوی‌ترند!
احتمالا کسانی هستند که اینقدر درگیر «جوانب» یک داستان هستند (تفکر جانبی) که اصل داستان و تفکر را از دست می‌دهند😰 اینها ادعا هم می‌کنند که پشت پرده همه اتفاقات درشت و ریز مملکت را هم می‌دونند! یک حراج می‌بینند یا تو صف فلافل‌فروشی هم که هستند، دارند بیزینس مدل یارو را تحلیل می‌کنند! بعد می‌بینی خودش یک اپسیلون عرضه اشتغال و کارآفرینی نداره، اما نقد و بررسی می‌کنه طبق طبق!
تمرین 😈 اگر شما تو همچین شرایطی بودید و تلفنی می‌خواستید بگید تو اتاقتون یک عنکبوت بزرگ آمده، چه کار می‌کردید؟
اگر میشد حضوری برید دم میز پذیرش چی؟
( تمرین دو بخش دارد عزیزانم😉 تلفنی و حضوری)
پ ن: تو ویکی‌پدیا خیلی ساده تعریف کرده که تفکر جانبی نوعی حل مساله است با دیدن همان مساله از یک زاویه جدید

این مطلب را هم بخوانید
و اینست سرنوشت حقارت‎‌زدگی

Lateral thinking:
The solving of problems by an indirect and creative approach, typically through viewing the problem in a new and unusual light.