«هر آدمی یک خائن درون دارد که جایی پهلوی کودک درونش زندگی می‌کند و برخلاف کودک درون باید جلوی ابراز وجودش را گرفت. این یعنی هر آدمی ممکن است مرتکب خیانت بشود. پس این موضوع همیشه پرهیجان فیلم‌های خانوادگی و عامل مهم اکثر طلاق‌های عاطفی و دادگاهی، ممکن است در هر زندگی‌ای رخ بدهد که گاهی دلایل ساده و پیش پا افتاده‌ای دارد. اما در برخورد با هر مشکلی باید راه‌حل درست را انتخاب کرد. شاید ساده به نظر برسد اما گاهی ما راه حلی که انتخاب می‌کنیم به نظر خودمان درست است در حالی که دقیقا هیچ کمکی به حل مشکلات نمی‌کند. اینکه در برخورد با خیانت چه کار کنیم، نکته مهمی است. اینکه بدانیم خیانت همیشه از جانب طرف مقابل زندگی ما نیست، کمی بحث را قابل فهم‌تر می‌کند. گاهی ممکن است خود ما خواسته یا ناخواسته درگیر رابطه‌ای شویم که لااقل از نظر طرف دیگر، خیانت محسوب می‌شود. مساله کلی در این زمینه متاسفانه این است که اغلب نمی‌دانیم داریم در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم و وقتی هم که پیش می‌آید، نمی‌دانیم چطور باید با مساله برخورد کنیم.» این‌ها را کسی می‌گوید که به واسطه تجربه کاری‌اش با خیانت بین زن و مرد آشنا است. سراغ دکتر شیری رفتیم تا برایمان از اجزای مختلف این پدیده تلخ اجتماعی حرف بزند. لابه‌لایش هم گریزی به ۳ نمونه واقعی خیانت‌های زن و شوهری زد.

چار چوب شما کجاست؟

ما سه نوع رابطه داریم، رابطه همکاری، رابطه عاطفی و ازدواج. صمیمیت ما در این سه رابطه متفاوت است؛ مثلا در رابطه همکاری صمیمیت کمی وجود دارد و رازها و نگفتنی‌های ما در هر کدام متفاوت است. حتی در رابطه زن و شوهری هم ما حرف‌های نگفتنی داریم اما به میزان خیلی کم. تعهد ما در هر یک از این روابط فرق می‌کند،مثلا ممکن است یک رفتار من از نظر همکارم بی‌تعهدی نباشد اما از نظر همسرم بی تعهدی باشد. بحث لغزش اما متفاوت است. بسته به تیپ خانواده‌ها بحث لغزش و خیانت مطرح می‌شود. مثلا ممکن است در خانواده من اگر همسرم با همکار مردش چای بخورد، خیانت محسوب شود. ما همیشه خطا و لغزش را وقتی تعریف می‌کنیم که فرد از چهارچوب و خط کشی ما گذشته باشد. اگر ما با هم حرف بزنیم و این خطوط را مشخص کنیم، مشکلات حل می‌شود.

بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که گفت‌وگو نمی‌کنیم و با اصول خانه پدری رفتار می‌کنیم، توقع هم داریم که طرف از قبل بداند.

مثلا زنی که برادرش همیشه ساعت ۹ شب خانه بوده، از اینکه الان همسرش ساعت ۱۱ شب به خانه می‌آید ناراحت می‌شود. خیانت در واقع لغزش جنسی است، من به کارهای خارج از اصول جنسی می‌گویم خیانت و به کارهای خارج از بحث انتفاع جنسی، لغزش می‌گویم. بعضی رفتار‌ها هستند که چون فقط یک واکنش در شرایط خاص‌اند، نمی‌شود به آنها خیانت گفت و اصلا نباید در موردشان حرف زد و به آنها کلید کرد. کسی که خودش نشان می‌دهد آدم متاهلی است و در رفتار و گفت‌وگوهایش حد و مرز دارد، هر چقدر هم در رابطه با جنس مخالف (البته در چهارچوب عرف) آزاد گذاشته شود، موضوع خیانت نیست. اصولا بعضی برخوردها بسیار گذرا هستند و هیچ قصد و غرضی پشتشان نیست.

این مطلب را هم بخوانید
۹ نکته به درد بخور درباره یک ازدواج درست که پدر و مادرتان به شما نگفته‌اند

برای اینکه زندگی مشترک از ریل خودش خارج نشود، باید هیجان رابطه را بیشتر کرد. برای افزایش هیجان هم بازی و سفر پیشنهاد‌های خوبی هستند. به طور کلی هر کاری که صمیمیت بین مرد و زن را بیشتر کند. تمام فرمول‌های هیجان قبل از ازدواج را اینجا هم داریم. خلوت داشتن بعد ازدواج خیلی مهم است. یکی از راه‌های افزایش نشاط بین زوج‌ها، دخالت خانواده‌هاست، همین دور هم جمع شدن‌های خانوادگی. این کار باعث می‌شود آدم‌ها خودشان را با هم مقایسه کنند و از آن فضای بهشت گونه عجیب که فکر می‌کنند با بیرون آمدن از رابطه به آن می‌رسند، خارج شوند.

خیانت از کجا آب می‌خورد؟

سرخوردگی‌های جنسی و عاطفی: بالاخره اگر من در خانه حرف محبت‌آمیز نشنوم، مثلا در محیط کار کسی پیدا می‌شود که به من محبت بکند.

عدم مدیریت مرد: وقتی که مرد احساس سکان داری در خانه ندارد یا زنی در آن خانه وجود دارد که مرد در کنار او احساس مرد بودن ندارد. بیشتر حس همخانه بودن دارد. زن باید به مرد احساس سکان داری بدهد. مرد هم باید مردیت خودش را داشته باشد.

عصبانیت: یک اختلاف مختصر می‌تواند آدم‌هایی را که درگیر شرایط محیطی دیگر هم هستند به سمت خیانت ببرد. گاهی زوجین از سر لجبازی برای اینکه به طرفشان نشان بدهند هنوز هم توانایی جذب آدم‌های جدید را دارند دست به خیانت می‌زنند. دیالوگ رایج این‌جور وقت‌ها این است که «دیدی میتونم بهتر از تو رو هم گیر بیارم؟»

برای اعتماد به نفس دوباره: گاهی آدم‌ها در محیط‌هایی به این نتیجه می‌رسند که هنوز هم توانایی لازم برای شکارچی بودن را دارند.

ترس از میانسالی: آدم‌ها وقتی متوجه می‌شوند که با دوران میانسالی فاصله چندانی ندارند، گاهی می‌خواهند برای آخرین بار لذت‌های دوران جوانی را تجربه کنند. البته روابطی که بر اثر این ترس شروع می‌شوند عموما جدی و پایدار نیستند.

کاهش هیجان رابطه اصلی: کاهش هیجانات مهم‌ترین دلیل شناخته شده برای خیانت‌هاست که خودش به اندازه همه دلایل بالا حرف دارد. نمودار هیجان در روابط نکته‌های ظریفی دارد. رابطه اصلی که با ازدواج آغاز می‌شود، به دلیل رسمی بودنش و همچنین آشنایی‌های پیش از ازدواج در شروع هیجان کمتری دارد.اما یک رابطه ممنوعه با هیجان خیلی زیادی شروع می‌شود.

43 پاسخ
  1. اعظم
    اعظم گفته:

    جالبه که علت خیانت همسر من برگشت به دوران جوانی و شاید گذشته ناتمامش بود با دوست دختر زمان تجرد که او هم زنی متأهل و دارای دو فرزند بود و به اروپا مهاجرت کرده بود پس از ٣٠سال ارتباط برقرار کرد طبق فرمایش دکتر فکر. کردم شاید دوره سنی او و از اینکه به مرز ۵٠ نزدیک میشود(٩سال اختلاف سنی داریم) دچار این حالت شده اما این جریان ١۴ سال تمام طول کشید و همیشه ادعایش این بود دوستان اجتماعی هستیم!!! و او هم نقطه ضعف مرا که آبروداری بود را به دست آورد و داشتن دو فرزند در سنین حساس ١٨ و ١٢ ساله
    واین بود که خیلی زیاد و با صبوری و مراجعه شخصی و حتی دو نفره به درمانگر خواستم حل شود فرصت برگشت هم زیاد داشت اما باورش شد که شاید ناتوان هستم دو صورتی که از نظر مالی مستقل بودم اما گذشت زمان شکاف ایجاد کرد نمیتوانست ارتباط جنسی برقرار کُند بالاخره دیدم تحمل این همه تحقیر شدن را ندارم بعد از ١۵سال تصمیم به طلاق عاطفی گرفتم چون از یک طرف او اصلا حاضر به طلاق نمیشد و مهمتر اینکه نگران آینده فرزندان هم ار جهت تشکیل زندگی بودم چهار سال است که به درمان هیجان و خشم و نفرت و هر آنچه خیانت به سر انسان میاورد با کمک درمانگر ماهر پرداختم
    از نو متولد شدم دنبال هدفهایم در زندگی رفتم و خواهم رفت قبلاً فکر میکردم (بر اساس آموزه ها) خوشبختی یعنی فقط همسر خوب داشتن اما فهمیدم خوشبختی یعنی احساس رضایت از آنچه کسب کردی و من در عرصه کار و داشتن فرزندان خوب و تحصلکرده و تحصیلات خودم و تعاملات اجتماعی و پرداختن به امور نیکوکارانه انسان خوشبختی هستم
    و جالبه که همسر من بعد از مدتی با زن دیگری هم ارتباط گرفت
    چهار سال است فقط هم خانه ایم نه سلام و نه علیک
    مخارج هم از اول زندگی نیمیش به عهده خودم بود و هزینه های شخصی خودم هم بر دوش خودم
    هیچگاه نفقه ای در این خدود ۴٠ سال از او نداشتم ساده ترینش نه یک جفت کفش و نه یک مانتو
    با مرد خسیس زندگی کردن بسیار سخت است اما با مرد خیانت کار مطلقاً
    قانون که حقی برای ما زنان قائل نیست نهایت میگوید صیغه در اسلام حلال است
    بخاطر همین خودم طلاقش دادم

    پاسخ
    • نیلوفر
      نیلوفر گفته:

      طلاق عاطف رو بچه هاتون خیلی تاثیر منفی میذاره به نظرم الان که اینقدر قدرتمند شدید طلاق رسمی بگیرید و دنبال فرصتهای خودتون باشید

      پاسخ
    • نسیم
      نسیم گفته:

      بانو زنی رو که خودش شوهر داره که شوهر شما نمیتونه صیغه کنه. افراد گستاخ رو باید سر جاشون نشوند. شما میتونستید از ایشون به جرم رابطه ی نامشروع شکایت کنید و قبلش باید مدرک جمع می کردید. رابطه ی نامشروع دو جور داریم. رابطه ی نامشروع زنا که حکمش برای فرد متاهل سنگسار یا اعدام هست و رابطه ی نامشروع خارج از زنا که حکمش هشتاد ضربه شلاق هست و میتونه مجازات تکمیلی اعم از تبعید یا زندان یا کار مجانی طولانی مدت در مرده شور خانه هم داشته باشه. بعضی ها اونقدر پست و گستاخ هستن که از سعه ی صدر همسرشون سوء‌استفاده میکنن. باید این جور افراد رو نقره داغ کرد.

      پاسخ
      • علی1342
        علی1342 گفته:

        بنده میتونم درکتون بکنم چرا که تجربه کردم .بدترین فاجعه یوشکست یک زندگی مشترک میتونه باشه.تحملش غیر ممکنه وجانکاه.ولی آدم های خیانت دیده نباید ملاحظه آبروی خودشون وفرزندانش شون رو بکنن .وباید داستان دو نفر خیانتکار رو همه جا جار زد چرا که اگر آبروی هم بخواهد بریزه آبرو دو خیانتکار کثیفه نه فرد خیانت دیده .باید رسواشون کرد تا درس عبرتی بشن برای دیگران ومثل گاو پیشونی سفد انگشت نما بشن

        پاسخ
  2. الهام سادات
    الهام سادات گفته:

    سلام و درود، نمیدانم برداشت شاید من اشتباه است، اینطور برداشت کردم که طرف خیانت میکند چون از نفر مقابلش هیجان و حس مرد بودن و … را دریافت نمیکند! الان اگر شخص خیانت کار این را بخواند به راحتی تقصیر را گردن همسرش می اندازد! پس تقوی درونی جایش کجاست! آیا خود مرد یا زن خاطی اصول رابطه را رعایت میکند؟ آیا به صرف اینکه فردی به جهت متعهد بودن خیانت نمیکند یعنی طرف مقابلش رفتار درستی دارد؟ این سوالات همیشه در مواقع خواندن اینگونه متون به ذهنم می رسد. به نظرم حتی اگر شرایط زندگی ناپسند بود، تعهد به ازدواج و حفظ تقدس و زیبایی آن حرف اول را می زند، کاش یاد بگیریم با هم حرف بزنیم و پذیرش و تلاش برای بهبود داشته باشیم. حیف از لوح سفید خانواده ای که به دلیل هوسهای زودگذر کدر شود.
    سپاس

    پاسخ
    • ...
      ... گفته:

      تعهد به ازدواج را می توانم بفهمم، ولی تقدس!!! عجب واژه ای!!!!
      کجای ازدواج به سبک و سیاق ما مقدس است، ازدواجی که یوغ بردگی به گردن هردونفر بویژه مرد می اندازد

      پاسخ
      • س.ف
        س.ف گفته:

        بسیار ناپسند می فرمایید . اگرچه در مملکت ما همه چیز رنگ و بوی زشت و کثیفی گرفته صدقه سر قوانین و چه و چه …. اما ازدواج نه به معنای یک عقد شرعی بلکه به عنوان عهدی زیبا میان دو نفر اتفاقی بسیار مقدس و زیباست

        پاسخ
    • ساني
      ساني گفته:

      دقیقا من موافقم با شما،و یه جورایی موافق نبودم با این متن راجع به خیانت،این متنی توجیهی برای انسان خیانتکار هست فقط.درصورتی که خیانت هیچگونه توجیهی ندارد هیچگونه

      پاسخ
  3. کاشفی
    کاشفی گفته:

    مثل همیشه عالی و بی نقص
    دقیقا قبل از خوندن مقاله گفتم دلیلش کم شدن هیجنات عاطفی هست چون متاسفانه کما بیش لمسش کردم اما دکتر راه حفظ هیجانات و رفع یکنواختی و خستگی چیست؟

    پاسخ
  4. وصال قاسمی
    وصال قاسمی گفته:

    با تشکر از مطالب عالی و زحمت دکتر عزیزمون لطفا راهکار رو هم ارائه بفرمایید مه برای به حداقل رسوندن احتمال خیانت در هر دو طرف چه برنامه هایی میشه داشت،

    پاسخ
  5. مريم باقرزاده
    مريم باقرزاده گفته:

    استاد گرامى ممنون از مطالب علمى شما
    سوالى خدمت شما دارم
    شما از خیانت ها گفتین،اما از واکنش همسر خیانت دیده نگفتین
    من خانم هایى دیدم که جدا شدن اما حالا به دلیل فشار هاى اقتصادى زیاد ویا شرایط بد اجتماعى براى خود و فرزندان حالا اظهار پشیمانى مى کنند (اینکه فرزند این خانواده ها شرایط ازدواج مناسبى در مقایسه با قبل نخواهند داشت)
    در کل بایست جدا شد و یا نادیده گرفت وادامه داد

    پاسخ
  6. لیلا ذوالقدری
    لیلا ذوالقدری گفته:

    علت دیگر اینست که برای یکی از زوجین، چیزی یا شخصی) مهمتر از همسر وجود داشته باشد، موضوعی مثل افراد خانواده ی خودش، دوست، همکار، فرزند، شغل، پول، دراگ و… ثابت شدن این موضوع برای هر یک هم به زعم بنده، زمینه ایست برای بروز رفتار های خیانت گونه…

    پاسخ
  7. فروزان
    فروزان گفته:

    اینکه فرمودید اگه رابطه جنسی نباشه خیانت نیست من قبول ندارم , همسر من گشت عشق دوره نوجوانیشو پیدا کرد و کلی حرفهای عاشقانه زدن و مثل کارگر براش کار کرد ,فقط رابطه جنسی نداشتن چون خانم اجازه ندادن به هر دلیلی ,همسرم هم باخیال اون بامن رابطه داشتن . فیزیک من ,تجسم اون
    ولی با استناد به حرفهای شما میگه من خیانت نکردم

    پاسخ
    • فاطمه علمي
      فاطمه علمي گفته:

      با احترام و تشکر از مقاله عالی تون آقای دکتر
      از نظر من هم خیانت فقط سکس نیست!
      خیلی وقتا آسیبی که شنیدن یک جمله که یکی از طرفین رابطه به نفر سوم میزنه انقدر سنگینه که ممکنه سالها آدم نتونه باهاش کنار بیاد! ولی سکس هضمش راحت تره، چون با تاثیر هورمون و پایین اومدن کیفیت فکر کردن و منطقی بودن و محاسبه سود و ضرر اون کار آدم راحت تر میتونه بپذیره که خطا بوده!
      نیبت به وقتی که بدونی عشق، با احساس عمیقی درمیونه حتی اگه فقط در حد حرف هم بوده باشه بهش فکر شده، درون پارتنر منو پر کرده فکرشو قلبشو براش گذاشته…

      مثلا برای شوهری که همیشه دوست داشته از همسرش به جای توسری و نق نق یه تعریف و تمجید لفظی بشنوه یا یه تشکر ساده از تلاشش برای حفظ زندگی شون و زیباتر کردنش، دیدن یک اس ام اس از همسرش به همکار یا مدیرش مثل این که ” کیف کردم!!! تو چقدر بالیاقت و مدیری! کنار تو معنی مرد رو فهمیدم”
      به نظر من دیگه حال اون مرد کنار همسرش خوب نمیشه حتی اگه هیچ رابطه ای بین همسرش و اون همکار یا رئیس شکل نگرفته باشه!…

      پاسخ
  8. سارا
    سارا گفته:

    ممنون از مقاله ى عالیتون
    ممنون مى شم اگه در مورد افزایش هیجان در رابطه ى اصلى که به مرور کم مى شه مفصل تر صحبت بشه و راهکارهاى بیشترى توضیح بدید مه بشه از اونا هم ایده گرفت.
    ممنون از شما

    پاسخ
  9. فرشته
    فرشته گفته:

    یه چیزی بگم؟؟خیانت می تونه در اوج عشق و تعهد اتفاق بیفته..از روی بی مهری طرف مقابل..از روی رنجش های انبار شده..از روی ترس از رها شدن و از روی استرس به دنبال یه جایگزین پیدا کردن…خیلی وقتا فقط برای اینکه از وابستگی زیادی که به همسرت داری ک دست و پاتو بسته خیانت می کنی که از شر اون وابستگی راحت بشی..اما اشتباه ترین کار همینه..کمترین هزینه اش اینه که تو دیگه از زندگیت لذت نمی بری و اسیر یه رابطه اشتباه شدی که اون رابطه هم حس خوشایندی بهت نمی ده..خیانت خیلی هزینه داره بخصوص برای خانومها.چون خانومها با احساسشون خیانت می کنن اول …کاش می دونستیم کمترین تاوان و هزینه خیانت محروم شدن از آسودگی خاطر و لذت بردن از یه رابطه مشروعه..تو یه رابطه ممنوعه چیزی جز بی ارزش شدن بیشتر و پس زده شدن نیست..کاش اینو می دونستیم.کااش می شد اون آتش اشتیاق برای یه رابطه ممنوعه قبل از اینکه زندگی و روحمون را خاکستر کنه و به باد بده و دلمون را بسوزونه ؛ما را با اون دردها آشنا می کرد تا هیچ وقت نمی سوختیم.به قول دکتر شیری عزیز شراب عشق را تو جام طلا بنوشیم به جای آفتابه…اولین بار که این جمله را شنیدم تا یه ساعت اشکام بند نمی یومد..آخه عزیز من نمی تونی کاخ آرزوهاتو رو ویرانه زندگی یکی دیگه بسازی….
    کااااش راه بازگشتی هم می گفتی آقای شیری..فقط دلمون سوخت بیشتر…
    کاش می شد یه روزی این درد تمووووم می شد..اما گاهی وقتا فکر می کنی دردش و داغی که بر روحت جا مونده بعد از مرگ هم گریبانگیرت خواهد بووود.

    پاسخ
  10. نيكو
    نيكو گفته:

    باسلام خانمی هستم که به تازگی بهم خیانت شده و تا یک ماه پیش در سقوطه شدیدی بودم البته هنوز هم رابطه ام ١٠٠در ١٠٠سالم نیست اما درسهای بسیار بزرگی گرفته ام که باعث شد خیلی حالم خوب شه باعث شد خودم را پیدا کنم اشتبهات بسیار زیادی در تحقیر همسرم داشتم که اون هم این اجازه را بهم داده بود تله های شخصیتی خودم و همسرم را شناختم بعد از اون دست بالا زدم تا خودم را درمان کنم و قدم سوم اینکه تا اون جا که میشه خود جدیدم را. به همسرم نشان بدم ولی اول قراره به خودم ثابت شه که کی هستم و میخوام کی بشم پسر کوچکم و همسرم بیشتر از حضور من محبت و ثبات من را میخوان و من از عزیزم حضور و حمایتش را

    پاسخ
  11. عسل
    عسل گفته:

    خیانت یه دام پر زرق و برقه که یک زن و ذره ذره اسیر و مسموم میکنه و گرفتار تر از قبل،
    این درسته که وجود خلاهای عاطفی در زندگی مشترک عموما باعث گرایش به یک رابطه ممنوعه میشه ولی این راه فرعی نابودکننده است. روح و شخصیت یک زن در شرف تخریب شدید قرار میگیره چون اغلب در روابط ممنوعه زن استثمار میشه مورد سواستفاده قرار میگیره به روح و احساسش تجاوز میشه
    کاش انسان مجبور نبود خیلی تجربه هارو با پرداخت هزینه های گزاف به دست بیاره

    پاسخ
  12. آسمان
    آسمان گفته:

    باعرض سلام خدمت آقای دکتر وتمام دوستانی که برای رشد روانی خود تلاش میکنند وهنوز جویای حقایق درونی هستند.
    گاهی عواملهای متعدد ومختلفی موجب ایجاد خیانت،لغزش وهرآنچه که خلاف رفتار وچهارچوب ماهستش موثر ؛لذا در زمینه این نورفتارها نه باید فقط فردمتخدی رو مورد ارزیابی قراربدیم چرا که در این مورد ۳ عامل اصلی وجود داره۱) فردی که این عمل رو انجام داده۲)فردی که به این عمل پاسخ مثبت داده۳)شخصی که دراین رابطه به عنوان همسر اصلی محسوب میشود.در کنار این ارکان عوامل اجتماعی ،اقتصادی، فرهنگی و…نیز وجود داره ولی در مجموعه عامل درونی که باعث بروز این رفتار میشه وقتی بررسی بشه می بینیم که ۳عامل اصلی از اهمیت بیشتر برخوردار هستن برای اینکه به قول آقای دکتر کودک درون منفی که باعث میشه درک درستی از موقعیت وشرایط به وجود آمده نداشته باشیم؛وپاسخی که باید به این رفتار داده بشه نیاز به خودشناسی داره تا بشه درتعاملت زندگی مشترک با آرامش زندگی کرد ودچار لغزش نشد.
    باتشکر از جناب آقای دکتر شیری 🌹

    پاسخ
  13. شیرین
    شیرین گفته:

    جالبه . اینجور میشه برداشت کرد که کسی که خیانت کرده محقه و کسی که خیانت دیده عامل اون بوده و باید تغییرات ایجاد کنه که طرف دیگه خیانت نکنه . خوب پس منم که ناراضیم برم خیانت کنم تا اون خودش رو عوض کنه .
    توی زندگی واسه هیچ کس صد در صدی وجود نداره ، با هر نارضایتی چطوری مجوز خیانت میشه داد ؟ پس تلاش و تعهد جاشون کجاست ؟

    پاسخ
  14. آنوشا
    آنوشا گفته:

    من خانمی هستم ۳۸ ساله مدرس دانشگاه و مجرد و زیبا و خیلی تنها ، مورد مناسبی برای ازدواج برایم پیش نیامد مردی ۳۳ ساله که ۱۵ سال زندگی متاهلی و یک دختر ۶ ساله دارد مدتهاست به من اظهار علاقه کرد خیلی سرسختی کردم تا اجازه ورود به این ارتباط را به خودم و او ندهم ولی آنقدر محبت کرد و آنقدر توجه کرد که بالاخره متاسفانه از پا در آمدم و با او دوست شدم از نظر دانشگاهی و علمی خیلی نزدیک به هم بودیم نزدیک دو سال رفت و آمد داشتیم البته او اینگونه اظهار می کرد که در شرف جدایی است که از اول من هم خیلی باور نکردم چون اصولاً بهانه کسانی که می خواهند کسی را در زندگی داشته باشند همین است که زندگی بدی دارند و نمی خواهند ادامه دهند به هر دلیل دو سال با او بودم تا اینکه مطمئن شدم جرات کارهای بزرگ را ندارد و در ضمن شاید به همان زندگی به قول خودش بی خودی اش عادت کرده و دوست دارد بالاخره تصمیم گرفتم از او فاصله بگیرم و از او بخواهم هر وقت به زندگی بی خودی اش خواست خاتمه بدهد بعد اکر من هم ازدواج نکرده بودم سراغ من بیاید ولی فکر می کنم بهترین کار این است که از ابتدا این تصمیم را می گرفتم و نمی گذاشتم ۲ سال بگذرد شاید نتیجه اش زودتر به دست می آمد که این آدم یا دروغگویی بیش نبوده است یا واقعا قصد جدایی داشته مشکل از همه ماست زن و مرد ، یک طرفه نباید به قاضی رفت و در واقع در یک ارتباط این گونه مشکل هر سه نفر است من ، آن مرد و آن زن یعنی همسر اول

    پاسخ
  15. فرح
    فرح گفته:

    با سلام خدمت اقای دکتر عزیز مقاله جالبی بود .ولی خواهشم از اساتید این رشته و درمانگرهای عزیز اینه که راهکار هم ارائه بدید لطفا .به عنوان مثال ایجاد هیجان به چه صورته در زندگی متاهلی ؟ چون کاملا درسته زندگی یکنواخت و راکد میشه چطور میشه این هیجان رو ایجاد کرد

    پاسخ
  16. سونیا
    سونیا گفته:

    با سلام
    ممنون از سخنرانی ها و مقالات خوبتون فقط در مورد خیانت آیتم های مختلفی رو در نظر نگرفتید و کلی صحبت کردید گاهی واقعا مسایل خیلی پیچیده است همه می دونند که خیانت بده ولی گاهی مسایل اونقدر پیچیده میشه که دیگه نمیشه نظری داد

    پاسخ
  17. حامد..م
    حامد..م گفته:

    ضمن تشکر از مقاله بسیار کاربردی و پر جواب دکتر عزیز…مطالبی ک همراهان و دوستان در ادامه گذاشتند و نظرات مختلف و دیدگاهای مختلف خودشون رو ب اشتراک گذشتند مطمعنن تاثیر بسازایی در شناخت و درک خیانت میگذاره….

    یجا خوندم وقتی فردی چ مرد چ زن وارد رابطه فرازناشویی میشه مطمعنن اون فرد سوم چیزی جز یک میان وعده نیست…یکم راجب این جمله فکر کردم و به این نتیجه رسیدم ک وقتی اون فرد از تموم کمبود های خودش پناه میبره ب فردی ک هیچ هویت واقعی نداره و صرفا نقش یک فرشته نجات رو برعهدش داره هییچ تعهدی مبنی بر ادامه و تشکیل زندگی با فردآسیب دیده رو نداره پس میشه فهمید ک تعهد و پذیرش تفاوت ها قبل از ازدواج میتونه راه گشای حداقل ۷۰ درصد اختلافات اولیه ی زندگی مشترک باشه…

    پاسخ
  18. سحر
    سحر گفته:

    ١٢سال ازدواج کردم. یه دختر٩ ساله دارم. از اول ازدواج متوجه شدم که همسرم تمایل زیادی به برقراری ارتباط با خانم ها رو داره اولش خیلی قهر کردم و ناراحتی درست کردم اما همه چی بدتر شد. سعی کردم مدیریت کنم خودم رو. اما هر حی بیشتر خود داری کردم بیشتر به خودش حق داد برای روابط بیشتر. بازم تلاش کردم. اما دو سال قبل فهمیدم یه خانم بزرگتر از خودش رو صیغه کرده ویه زندگی دیگه داره و جالب اینکه اون خانم بهش خیانت کرد و رابطشون تموم شد. الان یکساله هر روز شاهد عزاداری کردنش برای اون رابطه هستم. خسته شدم. داغون. نابود. اصلا نمیدونم کی هستم وچیکار باید بکنم اما اصلا علاقه ای بهش ندارم فقط به خاطر دخترمه که جدا نشدم یا در واقع از جدایی میترسم.
    همیشه تلاش کردم یه خونه ی شاد داشته باشیم. با وجود تمام تحقیر ها وسختی ها. همیشه دنبال شادی و تنوع بودم. وتنها سوالم اینه چرااا با من این کارو کرد!

    پاسخ
  19. نيلو
    نيلو گفته:

    سلام خانمى هستم ٢٩ ساله که ٩ ماه پیش از همسرم خیانت دیدم و جدا شدم
    ولى هنوز هم جوابى براى چراى ذهنم پیدا نکردم
    اخه در اوج خوشى و سازگارى این کار را با من کرد ما حتى تصمیم گرفته بودیم که بچه دار شیم
    خودش هم جوابى به من نداد و گفت چیزى که با چشمام دیدم اشتباه بوده و مست بوده
    ولى من با چشمام دیده بودم
    کاش علت خیانتشو حداقل میفهمیدم

    پاسخ
  20. لعیا
    لعیا گفته:

    این بحثها در نوشتن و گفتن آسان بنظر حل میشود ولی وقتی با چند بچه و عروس و داماد و نوه پدر خانواده رفتارهای یک نوجوان را انجام میده و هر روز با یکی رابطه داره و اصلا هم براش مهم نیست و در توجیه کارش میگه من مرد هستم و نیاز دارم و قبول هم داره ضعفشه ولی حاضر نیست دست برداره باید چکار کرد ؟ بالاخره یک نفر باید این خانواده را حفظ کنه اگر منم بخوام برم دنبال زندگی خودم که نمیشه پس منهم با حضور در زندگی و کار روی خودم اون را رها کردم و به کار و علایق خودم پرداختم و البته طلاق عاطفی و …نگرفتم فعلا بنظر میرسه رابطه ها تموم شده و ما سر جامون برگشتیم ولی این رنج باعث رشد بسیار زیاد من شد و من دیگر اون زن ضعیف و حساس و وابسته قبل نیستم و از این بابت خدارا شکر میکنم

    پاسخ
  21. سپیده
    سپیده گفته:

    ممکنه یک بخشی از دلایل خیانت، مواردی باشند که در این مطلب بیان شده، اما قطعن، اتفاق‌های هر رابطه، بیشترین نسبت رو، با ریشه‌های ذاتی و منحصر همون رابطه و طرفین خاصش داره. بنابراین، در رابطه با خیانت هم، نه فرمول منحصری درخصوص علل و عوامل می‌شه ارائه داد و نه راه‌کار یکسانی برای مقابله با تبعات.
    درضمن، در زمان خوندن یا شنیدن صحبت‌های آقای دکتر شیری، باید متوجه باشیم که داریم صحبت‌های یک پزشکِ بادانشِ باتجربه، اما با ذهنیت کاملن مردسالار، رو می‌شنویم، که هنوز و همچنان با زاویه‌ی نگاه یک مرد سنتی، به مسائل انسانی نگاه می‌کنه. بنابراین، نباید در این موارد منتظر ارائه‌ی روایت یا راهکاری در راستای توان‌مندسازی زنان (درگنار مردان) و ارتقای آگاهی و ساختنِ زندگی‌های خانوادگی سالم، در شرایط برابر میان زن و مرد باشیم.

    پاسخ
  22. فریال
    فریال گفته:

    جالب اینجاست که علت اصلی خیانت همسرم دیدگاه خوانوادگی شون بود که مردی قدرتمند تره که زن‌های زیادی رو دور خودش جمع کنه و همیشه حق انتخاب از بین چند نفر رو داشته باشه و به قول خودشون زن‌های زیادی تو کفِش باشن نه اون تو کفِ زنِش،مردی قدرتمنده که انقدر زن دورو برس برای جایگزینی داشته باشه که به قول خودشون با کوچکترین ناز و عشوه ی زنش،زن واسش قحت نباشه و از اینکه پسرهاشون در دوران تاهل چندین دوست دختر داشته باشن اینقدر ذوق زده میشدن که با خوشحالیِ زایدالوصفی بیانش میکردن و میگفتن آهاااا به این میگن مرررررد ببین چقدر زرنگه. اگر عروسشون متوجه خیانت ‌پسرشون نمیشد که به حساب زرنگی و کاربلدیِ پسرشون میگذاشتن و اگه متوجه می‌شد و پسرشون با وقاحت به ادامه روابطش با زن‌های اطرافش می‌کرد که نشونه ی قدرت پسرشون میدونستن.😔 پسر بزرگشون رو که مرد متأهدی به خوانواده و همسرش بود مرتبا و مکررا در جمع بی عرضه خطاب میکردن.😒
    خیانتی که در خوانواده نهادینه بشه مثل باتلاق همه چیز رو غرق کثافت میکنه و دست و پا زدن برای همچین زندگی ای حماقت محضه 😔

    پاسخ
  23. مرمر
    مرمر گفته:

    بنظرمن خیانت مختص انسان های ضعیفی است که توان تمام کردن یک رابطه ،درک وهضم اثرات آن ودر آغوش گرفتن تنهایی پس ازآن راندارند پس به دنبال زاپاس هستند تا مبادا یک روز بدون حس دوست داشتنی بودن طی کنند …غافل ازاینکه هیچ کس آنهارابرای همیشه دوست نخواهد داشت زیرا خودشان خودشان را دوست ندارند

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *