خلخالیسم جدید اقتصادی یا مذاکره با آمریکا ، کدامیک ما را نجات خواهد داد؟

هیچکدام !

مقدمه : بنده تا ۴۳ سالگیم یک استاد روانشناسی اجتماعی و روانشناسی شخصیت دانشگاه ، طبیب، درمانگر یونگی و یک مدیر MBA خوانده بوده ام ولی ظرف یکی دوسال گذشته تحصیلاتی جدید کرده ام که خدمتم را عمیق تر کنم. امروزی که دارم اینها را مینویسم یک business psychoanalyst و یک leadership coach هستم و سواد اقتصادی محدود خودم را دارم آنقدری که در ایران و انگلستان کارآفرینی کنم . نکاتی که در زیر نوشته ام از فعالان اقتصادی سنتی و جدید ایران و دنیا آموخته ام نه اینکه اقتصاد دان باشم. انگاری بیشتر یک کاسبم که میخواهم چراغ مغازه خودم و مغازه مردم خاموش نشه زیرا ما همه سوار یک قایقیم و الان قایق را میخواهند لمبر کنند.من از این دانش برای نجات خودم استفاده میکنم ، شاید بدرد خیلیهای دیگه بخورد که فرصتهای من را ندارند ولی افکار خوبی در ذهنشان دارند .

✔️وقتى یک عفونت ساده ، بیمار را به ورطه مرگ میکشاند ، افراد غیر پزشک هم میتوانند حدس بزنند که داستان این بیمار احتمالا ،بیش از این عفونت ، به نقص ساختار ایمنى و بیمارى زمینه اى خطرناکتر خود او برمیگردد. مثلا نارسایى کلیه یا AIDS یا توموری ناتوان کننده؛
✔️تحریمهاى آمریکا به گفته خودشان بنا بود ایران را خیلى دیرتر از آنچه الان به این سرعت سر اقتصادش آمده ، در هم بشکند ولى فساد بالاى اقتصادى کشورمان و اختلاسها و سبقت در غارت منابع داخلى و سودجویى افراد ذى نفوذ و کلکهاى بانکى براى تامین نقدینگى بود که ما را به این روز کشاند.
✔️بازى وحشتناک ترامپ، تحریمها نبود بلکه نشان دادن نقص ایمنى شدید اقتصاد ایران بود و برملاشدن فساد و بی کفایتى بعضى از مدیران بود که از نظر من این استراتژی جدید است.

✔️تجربه : آمریکایی ها در زمان تحریمهای شدید عراق در جنگ خلیج ، میدانستند که عراق با سیاست نفت در برابر غذا دارو، در حال فروپاشی است. (ایران هم کشوری بود که در همان زمان ، نفت تحریم شده عراق در بازار جهانی را جبران کرد درست مثل کاری که روسها و سعودی ها الان جای ما دارند انجام میدهند )
آمریکاییها یک تست ساده زدند قبل از حمله به عراق که حمایت مردم از دیکتاتور عراق را در هم بشکنند : افشای فساد اقتصادی خاندان صدام و کلکسیون ماشین ferrari عدی پسر صدام در وسط تحریمهای فلج کننده با همون یک ذره پول نفت عراق نکته این بود که مردم احساس خیانت دیدگی پیدا کردند و عملا این جامعه خیانت دیده دنبال قهرمان میگشت هرچند اجنبی بود و هرچند که عراق هرگز دیگر عراق نشد.😔 ( برای خوانش فساد خاندان صدام کتاب لطیف یحیی که بدلِ عدی پسر صدام حسین بود، خواندنی است او بعد از فرار به غرب کتاب نوشت و همه درآمدش را به خیریه داد و اکنون در ایرلند زندگی میکند ولی وضعیت خوبی ندارد مصاحبه او را با hard talk بی بی سی بخوانید  )

✔️به نظرم آمریکاییها و اتاقهای خبری تحت نظرشان ، اینبار با افشاگری فساد بعضی خانواده های حکومتی ایران، تسهیل کرده اند که اعتماد عمومی به مسوولین کشور بازبینی بشود  و لذا جهت بردار خشم اجتماعى این بار به جاى آمریکا و سایر جنایتکاران همراهش در دنیا ، به سمت ساختار حاکمیت داخل کشور سوگیرى کرده است و لذا استراتژى هندوانه زیر بغل ملت همیشه در صحنه گذاشتن توسط  ائمه حماعت و دعوت به اتحاد علیه دشمن که مثلا در زمان جنگ پاسخ میداد ، الان کمکى نمیکند زیرا اعتماد عمومى به مسوولین با دیدن اختلاسها و آقازاده ها و … افت شدید یافته است.

✔️از نظر من بعضی جریانات مشکوک به شدن مشغول دامن زدن به سایر اختلافات قومیتی و مذهبی و جنسیتی داخل هم هستند یعنی همزمان سایر بمبهای ساعتی نیز فعال شده اند ( اعدام کردها ، جریان اهواز ، مقابله با درویشان ، تحقیر زنان در منع ورود به استادیومها)
خلخالیسم جدید ؟
در این اوضاع احتمال ظهور یک گروه تند و خشن و چریکى با شعار مبارزه با فساد، کم نیست که یقین دارم کشور را به متلاشى شدن خواهد کشاند( مردم حس قربانى بودن دارند و به شدت دنبال موقعیت جلاد شدن هستند) زیرا مشکل ما خود آدمها نیستند بلکه سیستم ما، آدمها را میکشاند به فساد. شاید ساختار نفتى اقتصادمان ( کتاب نفحات نفت) دلیل این امر باشد. عجیب نیست غولهاى نفتى مثل نیجریه، ونزوئلا و لیبى و تا حدى ایران مبتلا به درد مشترکند ؟ چرا ؟
چه میتوان کرد؟
١- مذاکره با امریکا یقینا کمک چندانى نخواهد کرد الان زیرا تیم حاکمه آن دیار دشمنان قسم خورده اند و به کم از فروپاشى کامل ما رضایت ندارند . البنه میتوان فشار را کاست.
۲- اگر مذاکره ای رخ بدهد جهت کاهش فشار ، توقعات عمومی باید فروکاسته شود تا مثل برجام مردم انتظار معجزه نداشته باشند. فساد اقتصادی داخلی ایران با برجام ۱و۲و n حل نمیشود.
٢- نخبگان اقتصادى ایران و دنیا را دعوت کنیم به داخل تا شبیه مدل داود عجم اوغلو ترکیه یا اناق فکر چین بیست سال قبل، بدون اینکه خطر اعدام نخبگان و اوین رفتنشان باشد ! حقیقتا باید بنشینیم به حل این معضل. چطور برای والیبال و فوتبال مربی خارجی می آوریم ، چه اشکال دارد نخبگان اقتصادی دنیا را دعوت کنیم کنار نخبگان پس زده شده داخلی ، با اطمینان بالا و بدون نگرانی از اوین  ، اتاق فکر اقتصادی تشکیل دهند ؟ ( در این پیشنهاد از کمک فکری دکتر علی دادپی ، استاد اقتصاد دانشگاه سنت ادوارد تگزاس کمک گرفته ام ) دکتر دادپی میگفت من جای دولت باشم به کلیه ایرانیهای دنیا میگویم هرکاری میخواهید بکنید دز تجارت و …فقط پولها را بیارید داخل ایران. من کاملا بهتون تسهیلات میدهم.

این مطلب را هم بخوانید
مشکلات اقتصادی و دلخوشی‌های کوچک

یکی از کتابهای فوق العاده ای که میتوانید بخوانید یا اینجا بشنوید

۴- سواد اقتصادی مردم را بالا ببریم. بهشون یاد بدهیم که رشد اقتصادی در داخل ایران واقعا قابل تحقق است اگر دانش مالی داشته باشیم، نه دانش کلاهبرداری. اگر مردم سواد اقتصادی داشتند ، دست به خریدهای هیجانی نمیزدند و دستمالی چهارتا اپلیکیشن خائن نمیشدند که شبانه از ترکیه و دوبی ، خیلی سودجویانه و مغرضانه ، قیمت ارز میزنند! کی ساعت دو بامداد دلار خریده که قیمت در میاد تو این اپلیکیشنها. باید مردم یاد بگیرند کلاهبرداری باندهای تبهکار را . من قویا معتقدم به جای کلی از برنامه های بی ارزش تلویزیون در ترویج اخلاق ، سواد مالی به مردم یاد بدهیم دیگه ایمان فروشی نخواهند کرد !

۵- پول ضعیف شده ایران یعنی فرصت عالی برای ورود توریست و گردشگر. بیشترین گردشگر ایران الان عراقی ها هستند و حذف اینها یعنی باز کلی هتل و ایرانی شاغل و …از نون خوردن بیفتند. البته که منظورم این نیست که فساد را تن بدهیم بلکه اصل داستان توریست مذهبی را نباید در این شرایط از دست بدهیم. سید سهیل رضایی ، دوست بسیار باسوادم از نظر اقتصادی ، میگفت در ریودوژانیرو که بوده ، ناگها هوای دم دریا عوض میشود و موجهای خطرناک و نسبتا نیمچه طوفانی شروع میشود و مردم بلافاصله از آب بیرون می زنند و وسایلشان را جمع میکنند و میروند و به فاصله چند دقیقه دهها ماشین بزرگ دم آب می آید که حامل تخته های موج سواری بوده است برای یک جماعت دیگر. یعنی موج های بلند که کسانی را از ساحل راند ف همان موقع کسانی جدید را به ساحل کشاند و به اصطلاح خودمان کاسبیش دریا ادامه یافت. چیزی که تهدید است از یک نگاه ، با نگاهی دیگر ، یک فرصت میتواند باشد.
و من الله توفیق
زنده باد میهن
لندن- علیرضا شیری

پ ن ۱ : کتاب داوود عجم اوغلو ، “چرا ملت‌ها شکست می‌خورند”، از زمان انتشار خود تا به اکنون توانسته است نظر و تایید ۶ اقتصاددان دنیا  را که هرکدام مفتخر به دریافت جایزه نوبل شده‌اند جلب کند !

 

50 پاسخ
  1. راضیه
    راضیه گفته:

    درود استاد گرامی
    کاش صدااتون به گوش مردم و مسوولین برسه
    من در حد توانم اینکارو انجام میدم
    باشد که ایرانی توانگر و بهتر داشته باشیم

    پاسخ
  2. فاطمه حقيقت فر
    فاطمه حقيقت فر گفته:

    چقد کامل و بى نقص👍🏻درود برشما استادعزیزم که این همه اطلاعات دقیق را به ما دادین.امیدوارم به شخصه بتونم سهمى در بهبود شرایط میهنم داشته باشم.

    پاسخ
  3. دانشجو
    دانشجو گفته:

    واقعا کاش سواد اقتصادی داشتیم
    انقد نا امید شدم ک دوست دارم مهاجرت کنم زودتر … حیف ک مول کافی ندارم وگرنه همه خونواده م رو میبردم چون حس میکنم این کشور درست بشو نیست

    پاسخ
  4. مرجان
    مرجان گفته:

    سلام آقای دکتر. از متن شما متعجب شدم که هنوز انقدر به سیستم خوشبین هستید.
    چنانچه کارشناس های قوی ایرانی هم بیایند و توفیق داشته باشند که به زندان نیافتند جلوی اینهمه غارت و دزدی را چگونه بگیرند؟
    بهتر نیست در حوزه هایی که تخصص نداریم اظهار نظر نکنیم؟

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      بانو
      من در حوزه تخصصی ام نظر داده ام. نگاشته من اقتصادی نیست، مدیریتی است و مدیریت روانی که هر دو تخصص من است ولی با این حال حتی اگر مدیر هم نبودم هم در این نوشته استناد به حرفهای اقتصاد دانانی شده است که اعتبار جهانی دارند. شما اگر درون خود باخته اید دلیل نمیشود دیگران در این میان واداده باشند. قطعا من به اصلاح هر سیستم ناکارآمدی بیشتر فکر میکنم تا فروپاشی آن که منجر به نابودی کشورم بشود . فکر میکنم شما نیز هیچ گزاره ای عملا در ذهنتان ندارید برای جایگزینی!

      پاسخ
      • امیر
        امیر گفته:

        واقعا تعجب کردم از این اظهار فضل… تو گویی فقط دانش اقتصادی و اقتصاددان کم بود که با پیشنهاد جنابعالی رفع شد.. مافیاها و کارتل های قاچاق و ذی نفعان در حوزه واردات و ایدئولوژی حاکم رو گویی به کل فراموش کردید.
        این مواردی که فرمودید اظهر من شمس است، موضوع اینه حکومت گوشی برای شنیدن نداره و منافع مافیا اجازه نمیده ، حتی دیگه از حوزه علمیه هم انتظاری نمیره…. در کف شیر نر خونخواره ای/ غیر تسلیم و رضا کو چاره ای

        پاسخ
        • دکتر شیری
          دکتر شیری گفته:

          امیرجان
          کلی فاکتورهای دیگه هم هست که میشه در تحلیل اقتصادی درج کرد ولی من تحلیل اقتصادی ننوشته ام. من مثل یک روزنامه نگار جمع بندی چند دیدگاه را درج کرده ام. قطعا مافیایی که نوشته ای در ذیل همان بحث فساد اداری است که بنده اشاره کرده ام. مقابله با مافیای نفتی کار پیچیده ایست. یادمه یک انگلیسی چند سال پیش به من کنایه میزد که ما مشکلی نداریم در خرید محصولات نفتی رشوه بدهیم به ایرانی ها ولی فقط بگویند به چند نفر که ما بدونیم چقدر باید بدهیم…خیلی آزار دهنده بود متلکش ولی حقیقت بود. به نظرم خوانش کتاب نفحات نفت – رضا امیرخانی مفید باشه

          پاسخ
  5. راحله
    راحله گفته:

    از خواندن این مطلب بسیار لذت بردم
    ممنون از توضیحات جامعتون
    این مردم از اگه دلار میخرن اگه ماشین میخرن اگه به جای قانون اقتصاد و در قبال تورم تقاضا کم نمیشه و مردم هجوم میارن فقط دلیلش نا امیدی اقتصادی.

    پاسخ
  6. سجاد
    سجاد گفته:

    سلام
    به نظرم سطح تفکرات و مدل فکری و سواد جامعه‌ی ایرانی فاصله‌ی بسیار زیادی داره با مسایلی که فرمودید (حداقل چندین دهه آموزش همه جانبه و بی‌وقفه نیازه در چندین زمینه‌ی متفاوت) و از طرفی چنین خواست و جنبه‌ و شعور حکومتی وجود نداره که توسط دلواپسان انگ خیانت به دلسوزان حقیقی زده نشه، حتی در طبابت هم درمان بیمار مالتی کامپلکس برای زنده موندن تقریبا نیاز به معجزه داره. فقط امیدوارم پس از ریزش، فرصتی برای رویش باقی بمونه.

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      و دست آخر پیشنهاد شما چیست؟ اینها که نوشتید که بیشتر ناله و نق بود نه راه حل
      بنده پیشنهاد داده ام و معتقدم خیلی ها الان در کشور هستند که میتوانند کمک کنند ، شما میگید دهها سال طول میکشه من عرض میکنم امروز بهتر از دیروز.

      پاسخ
      • سارا
        سارا گفته:

        میدونید که جای خالی این نوشته رو اصلاح ساختار سیاسی پر می‌کنه، می‌دونید که فساد ساختاری اقتصادی در گرو اصلاح ساختار قضایی است و ده ها نکته دیگر که شما بهتر می‌دونید جاش در این نوشته خالی است. اما ما و شما از نقطه‌ای اصلاح رو شروع می‌کنیم که امکانش رو داریم. که می‌تونیم روی زمین و در عالم واقع انجامش بدیم…
        تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
        تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز
        که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

        پاسخ
        • دکتر شیری
          دکتر شیری گفته:

          گل مطلب : “اما ما و شما از نقطه‌ای اصلاح رو شروع می‌کنیم که امکانش رو داریم. که می‌تونیم روی زمین و در عالم واقع انجامش بدیم…”

          پاسخ
  7. habibe
    habibe گفته:

    عاااالی بود دکتر جان
    ممنون
    امید که راهکارهای داده شده عملی شود و ملت این دوره پرخطر را به خوشی بگذراند

    پاسخ
  8. مريم اعرابي
    مريم اعرابي گفته:

    با سلام جناب دکتر شیری عزیز من یک مادر یک معلم هستم روزهاست که فکرم مشغول مسائل اقتصادی و بحران های پیش آمده است و اصلا اوضاع را درک نمیکنم این متن شما بسیار چشم های من را باز کرد بار ها در جمع افراد مختلف سعی کرده ام همه را به آرامش دعوت کنم برای خودم سه محور تعیین کرده ام یک ارامش درونی خودم را حفظ کنم و دست خوش جریان های بی ربط نشوم دو خاطر فرزندانم را با حرف های جنجالی و استرس زا مشوش نکنم و به انها اطمینان بدهم این روزهای سخت نیز می گذرد و سوم به عنوان معلم دانش اموزانم را پریشان نکنم

    پاسخ
  9. فاطمه نجف زاده
    فاطمه نجف زاده گفته:

    جناب دکتر شیری سلام،ممنون از مطالب عالیتوون،الان تقریبا همه مردم میدونن که این اوضاع اقتصادی که برامون پیش امده ربطی به تحریما نداره و این خود مردم بودن که باعث بوجود اومدن این اوضاع شدن……مردمی که مدام با خرید دلار و طلا باعث بالا رفتن قیمت ارز و طلا شدن….مردمی که مدام مشغول خالی کردن قفسه های فروشگاهها هستن…..و امااااان از این مردم بی فهم و حریص و احمق که خودشونو با دستای خودشون انداختن تو چاه……چاهی که دیگه بیرون اومدن ازش راحت نییس و شاید حتی ممکن نیس دیگه،،من یه زن ٣٠ ساله ام و مادر یه فرزند……این روزها به حدی اشفته ام و به حدی درمانده که احساس میکنم دچار افسردگی شدم……هر بار که به اینده بچم فکر میکنم نگرانی و تشویش تمام وجودمو فرا میگیره…..تمام کاری که از دست من برمیاد این که وقتی همسرم میخواد خرید بیشتر از نیاز انجام بده از فروشگاه جلوشو بگیرم و توجیهش کنم که این کار اشتباه و اگر همه ما مردم این کارو بکنیم اوضاع بدتر میشه…..ولی واقعا اقای دکتر چقدر از ادما هستن که اینحوری فکر میکنن ……همه مردم فقط و فقط به فکر خودشونن….و این خودخواهی و بیسوادی ملت ایران که حتی بیشتر از دزدیای مسئولین و اقازاده ها این کشور به خاک سیاه میشونه

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      خانم نجف زاده گرانقدر
      من سهم مردم را اینقدری که در قلم ایران دوستان درج شده ، نمیبینم در این داستان قحطی مصنوعی ( به قول وبلاگ لبگزه)
      کل خرید مردم از پوشک و …مگر چقدره؟ مشکل نا امنی است و دامن زدن به احساس نا امنی . بالاخره حاکمیت سخنگو ندارد؟ کسی نیست بیاید مردم را آرام کند؟ نمازجمعه ها شده است در بعضی موارد تریبون دعوت به جنگ و نابودی تل آویو و …درست در زمانیکه ما باید از حرفهای خطرناک پرهیز کنیم

      پاسخ
  10. ماندانا
    ماندانا گفته:

    مرسی واسه حرفهای حسابتون. یه امید ایرانی بهتر. منم از صمیم قلبم آرزو میکنم کشورم قابلیت اصلاح و الگو گیری از این صحبتها رو داشته باشه.
    پیروز باشید.

    پاسخ
  11. ایمان
    ایمان گفته:

    … و ما باید خود رو آتش بزینم تا ققنوس ایران به دنیا بیاید ایرانی که رشک جهان خواهد شد.
    ما باید آتش بزنیم تمام رفتارها عقاید که باعث شده ایران به این روز بیافتد.ایران باید مثل تمام کشورهای توسعه یافته زخم بخورد تا بتواند بزرگ شود و ایرانی بهتر شود

    پاسخ
  12. نفیسه
    نفیسه گفته:

    عرض سلام و تشکر. حقیقتا در بازه ی زمانی ای قرار داریم که جز از تعمق و قدم برداشتن و تکیه بر مجموعه ای از افکار قوی و پیشرو و اگاه از کسی و چیزی کاری برنمی یاد، در زمانه ای که ترس و وحشت تمام افراد جامعه رو بدون توجه به گروه سنی فرا گرفته، پیشنهاد هایی واقع بینانه و عمل به اونها شاید مرهمی باشه به تن تب الود و طپش های نامنظم قلب جامعه… خدا به خیر کنه و بدنه اصلی رو شفا بده از هر نوع ویروس و بیماری و مرض و غرضی…

    پاسخ
  13. آرمان
    آرمان گفته:

    تو این وضعیت حال کل خانواده من هر چی داشتند رو به ارز تبدیل کرده اند و تو یه شرکتی که به ظاهر تو انگلیس ثبت شده سرمایه گذاری کرده اند .. . چرا کسی حلوی این شرکت ها رو نمیگیره که در حال ارز خارج کرده اند هستند …در کل دکتر بخاطر مقاله خوبه اقتصادی ات تشکر میکنم که با سواد و فهم اقتصادی جامعه فاصله ای نداشت …

    پاسخ
  14. Mohsen A
    Mohsen A گفته:

    سلام
    امروز تصمیم گیرنده ها هما بزرگسالهای دهه شصت هستند
    از بدو تولد با سختی و فشار همه جانبه بزرگ شده اند
    تمام وجودشان خشمه هر فشاری را به ساده ترین راه، حل میکنند راهکار ساده میخوان انها را نمیتوان با حرف اروم کرد هر کدام خودشان را یک نخبه میدانند
    اگر هنوز اتفاقی نیفتاده فعلا با موج نابسامانی دارند موج سواری میکنند وای به روزی که از موج سواری خسته شند همه انها خلخالیهای جدید میشوند که خود را یک رهبر میدانند
    دشمن هم این را خوب بلده

    پاسخ
  15. پروین خانی
    پروین خانی گفته:

    و اینگونه است که ما از خداوند متعال عاجزانه می خواهیم سایه شماو اساتید بزرگ دیگر مثل استتاد داد پی از سر این ملت کم نشود که خیلی حیف است ما ونزویلا و غیره و ذالک شویم استاد جان جانان❤❤

    پاسخ
  16. مهسا
    مهسا گفته:

    آقای دکتر یادتان هست یک‌سال شعارجامعه‌ی روان‌شناسی “بامن حرف بزن”بود. در علم روان‌شناسی اصل گفت‌وگو چه گفت‌وگوی بیمار با روان‌درمانگر باشد چه با نزدیکانش اهمیت دارد. درس پس می‌دم آقای دکتر ولی شک نکنید در سیاست هم فن گفت‌وگو و مذاکره مهم است. اگر مذاکره با دولت‌ها چه دشمن چه دوست را بلد نیستیم نیایید به دفاع از سیستمی که در آن رشد کرده اید نگویید مذاکره بی‌فایده است پس وقتی نشود حرف زد باید برای جنگ آماده شد شما این را می‌خواهید؟
    باز هم درجایی دیگر از حرفهاتان از نظام دفاع کرده‌اید و گفتین فساد بعضی از خانواده‌های حکومت. قید بعضی را از کجا درآوردید؟ در کجای علم روانشناسی یاد گرفته‌اید کتمان و پنهان بودن فساد و علت بیماری به نفع فرد بیمار است. بله نقشه‌ی سرمایه داری است تا ایرانی از پادربیاید و بشود کارگر بی ارج و قرب آنهاولی خودمان خودمان را گول نزنیم. این دندان این کلیه این ویروس جانمان را پوسانده.
    _آیا ساکنان و کاسبان سواحل ریودوژانیرو با آن جماعت گردشگر هشت سال جنگیده بودند و همدیگر لت وپار کرده بودند که حالا تنها راه چاره‌ی صنعت توریسم ایران را آمدن توریست مسلمان می‌دانی.
    فکر می‌کنید با آمدن هزار یا صدهزار عراقی مشکل صنعت واپسگرای توریسم در ایران حل میشود …
    لطفا دامنه‌ی دوستان صمیمی‌تان را گسترش دهید.
    شاید ان‌وقت به زبان بیاورید که چون قوانین گردشگری در ایران کاملا برمبنای فقه و اسلام است وضعمان اینست و اگر افق دیدتان انقدر محدود است که… بگذریم چرا اعتراف به اینکه قوانین اسلام مانع توسعه گردشگری است برایتان سخت است؟ واقعیت اینست شما در جایی زندگی میکنید که تعریفشان از توریسم در بهترین حالت فقط توریسم مذهبی یا درمانی است آقای دکتر.
    _با سپاس از راه‌حل شما و معرفی کتاب. بله کتاب خواندن خوب است ولی کتاب باعث افزایش اطلاعات میشود و در خوش‌بینانه‌ترین حالت افزایش آگاهی. خواندن سه یا پنج کتاب توصیه شده‌ی شما هم هرگز رفتار و سبک زندگی افراد را نمی‌تواند تغییر دهد مثل آمدن به جلسات درمانی است که با سه یا ۵ جلسه شاید مشکل بیمار حل نشود. درمان یک فرایند است و به مرور فرد آسیب‌دیده میتواند به زندگی برگردد. و اگر فکر میکنید با این توصیه که مردم مطالعه کنند راهکار ارائه داده اید و فرد مثبت اندیش و خیرخواه هستید تا بیشتر احساس رضایت کنید از خودتان از نظرمن شما دچار توهم شده اید. یا خودفریبی و …
    از وراهکارتان درباره آمدن نخبه‌ها به ایران و پول درآوردن از هر راهی یا تلویزیونی که خودش از علت‌های بیماری است میگذرم زیرا فقط باعث نشاط خاطرم شد درین عصر آدینه.

    در کل با خواندن دل‌نوشته‌تان گفتم باز حرفهای یک سلبریتی در یک فضای علمی که شعورش را میزان حقوق و شهرت و اعتبارش تعیین می‌کند.

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      سلام
      ۱- در ابتدا تهمت زده اید که بنده با مذاکره موافق نیستم ، نتایج بعدش نیز طبیعتا باطل است
      ۲-بنده میگویم “بعضی مدیران” زیرا قید همه مدیران را کسی باید بیاورد که یک مدیر سالم ندیده باشد که بنده و بسیاری از خوانندگان این صفحه ، دهها مدیر و کارگزار باشرف دیده ایم مگر اینکه شما قصد براندازی داشته باشید که طبیعتا به نفعتان است که همه را سر و ته یک کرباس ببینید
      ۳- شما معتقدید زائر عراقی ( ۳٫۵ میلیون نفر) بهتر است در کشور نیاید. چطور است استعمار انگلیس و آمریکا و روس و هند و افغان که همه تاریخ جنگ و استعمار با ما دارند نیز از دایره روابط خارجی حذف شوند! برهانی نیاوردید که توش بوی کینه های حل نشدنی بیاید. برای من گردش مالی و رونق توریسم مذهبی مهم است و میلیونها نفر شاغل در این حوزه، برای شما نشخوار کینه های قدیمی مهم است. برای من سیاست یعنی منافع کشورم برای شما ، رفتارهای ایدئولوژیک مهم است. توریسم ایران بنا نیست با زائر مذهبی حل شود ولی بهتر است از اینکه همین ثروت نیز از کف مردمان میهن برود چون از نظر شما توریست اروپایی راحت نیست.
      ۴- معرفی کتاب بنده را به سخره گرفته اید ، حرفی نیست! جایگزینش چه دارید؟ دست روی دست گذاشتن و انفعال یا نابودی کشور
      ۵- توهین کرده اید که بنده متوهم و خودفریبم ،امیدوارم همه متوهمین این دیار مانند بنده خدمتگزاری کنند. به نوح نبی نیز تهمت دیوانگی زدند وقتی درکویر کشتی میساخت.
      ۶- راهکار دکتر دادپی در جذب نخبگان اقتصادی ، برگرفته از مدل ترکیه و چین بود که ظاهرا موجب انبساط شما شده است ، زهی سعادت که تجربه جهانی و متخصصین اقتصادبرای شما طنز است و جز منفی گویی از شما در نمی آید.
      ۷- در سطر آخرتان به نظرم از شهرت و ثروت و اعتبار دیگران اذیت میشوید زیرا هیچ برهانی نداشتید اقامه کنید جز منفی بافی و توهین به “شعور” همه خوانندگان ما. این تبختر و خود عاقل انگاری را ابتدا ببینید ، اداب مذاکره و نقد بیاموزید بعد به حاکمیت توصیه کنید که با نوابغ مذاکره جهانی به گفتگو بنشینند.

      پاسخ
  17. علی رنود
    علی رنود گفته:

    سلام دکتر
    مساله اصلی این هست که راه انتقال این اطلاعات به مشاورین مسئولین صاحب اختیار را پیدا کرد. زیرا که راه تصاحب فکری هر فرد نفوذ به ریشه افکار آن فرد هست. راهکارهای خوبی بیان کردید و لیکن به پختگی بیشتری احتیاج دارد. و باید هر چه سریعتر کارگروهی ویژه جهت سیاستگذاری تشکیل شود. متاسفانه در زمان حاضر یک مدیری که در سال x در زمان گذشته درس خوانده به دلیل برخورد کمتر با مباحث دیجیتالی در حوزه اقتصاد و کنترل کمتر داده ها به نسبت دانش آموزختگان فعلی، می آید و در سمتی منصوب میشود و قصد پیاده سازی ایده های x سال پیش خود با همان حجم اطلاعات و با تلفیق تجربه فعلی خود پیاده سازی کند که این خود یک ((معضل عقل کل محوری)) در مدیران کشور عزیزمان هست که تجربه کردن این راه بسیار برای کشور پر هزینه بوده و خواهد بود و با مشورت به سادگی میشود هزینه های تجربه را کاهش داد. با اجازه یک گریزی هم میزنم به بحث برخی دوستان که اشاره به فساد سیتمی میکنند. به لحاظ سیستمی فسادی صورت نمیگیرد بلکه یک عده ای بسیار‌ معدود با نفوذ مالی و اداری در دستگاه های مختلف در مورادی بسیار کم و اما با مبالغی کلان دزدی و بعضا اختلاسهایی میکنند که قابل از بین رفتن هست و مردم اگر بخواهند قطعا اراده برخورد وجود دارد و این مطلب باید مد نظر دوستان باشد که به لحاظ مدیریتی میگویند که وقتی در جامعه ای انقلاب رخ میدهد به این معناست که آن جامعه به لحاظ مدیریتی به نقطه صفر میرسد.
    ببخشید صحبتم طولانی شد.
    ممنون از شما که دلسوزانه نظرتان را بیان میکنید.

    پاسخ
  18. همایون
    همایون گفته:

    سلام
    درود بر شما، مقاله ی ارزنده ای بود؛ جای خالی یک اظهار نظر نظام مند و بدور از تشویش بسیار خالی بود.
    شخصا از زمانی که خودم رو شناختم و نیز بعدها که وارد بازار کار شدم تلاشم بر این بوده که سهم شهروندی خودم رو در کشورم درست انجام بدم؛ و هنوز در همین شرایط فعلی و ،دور از وطنم باد، شرایط بدتر از این هم درستکاری رو وظیفه ی اصلی خودم در ابعاد مختلف زندگیم می دونم. اگر همه ی ما صرف نظر از اینکه در چه جایگاهی هستیم درستکاری و بهره برداری از دانش_ وطنی و غیروطنی_رو محور کارمون قرار بدیم قطعا این کشور روی خوش زندگی رو خواهد دید. باید منظم، دقیق و با دانش حرکت کنیم؛ باور کنیم همسایه ی من یا کسی که ۱۰ محله بالاتر یا پایین تر زندگی می کنه نمی تونه کدبانوی خونه ی من باشه. ولی من می تونم از خانه داری او یاد بگیرم تا خانه م رو بهتر مدیریت کنم.
    سپاس

    پاسخ
  19. رضا مختاري
    رضا مختاري گفته:

    به قول مارکس اندیشه حاکم بر یک جامعه اندیشه حاکمان آن جامعه هست دکتر جان آب از سرچشمه گل آلود است این حرف ها رو باید به تصمیم گیرندگان این مملکت بنوسید تا به خودشون بیان من این حرف شما رو قبول دارم اتاق فکر و عده ای نخبه میتوانند جامعه ای را نجات بدهند و کلا جامعه را یه عده ای نخبه باید اداره کنند نه مردم عادی اما به شرطی که مجال بازی از بالاترین رده ها را داشته باشند اوضاع فعلی نشون میده مدیران و تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران و رهبران از لحاظ عمق و سواد آب رفتن و شرایط طوری چیده شده همه را فراری بدهند و مملکت را به دره سقوط هدایت کنن بی فکری و بیسوادی و فساد از بالاترین تا پایین ترین رده های تصمیم های این جامعه در هر بخشی موج میزنه
    ایران یکی از معدود کشورهایی هست که اول به خود انقلاب دیده بعد از ان جنگ دیده بعد از ان تحریم دیده و به موجودی جان سخت تبدیل شده که حاکمان و تصمیم گیرانش برای هر وضعی تجربه کافی دارند که چگونه وضعیت را کنترل کنند و جلو تغییر را بگیرند داستانی هست که میگه اگر در قابلمه آب در حال جوش قورباغه ای را رها کنید بالافاصله خطر را حس میکند و از آب داغ میجهد بیرون اما اگر همین قورباغه را در آب سرد در قابلمه ای بگذارند و ذره ذره با حرایت ملایم گرم کنند قورباغه خطر را نخواهد فهمید و خواهد پخت و میمیرد سالیان سال هست شرایط مردم عادی داستان همین قورباغه های در حال پختن هستن که به خاطر اندیشه حاکمان آنها سال هاست در حال جوشیدن هستن و دارن امید به تغییر و آروزهاشون رو از دست میدن
    در کل واقعیت اینه کل خاورمیانه دچار جبر جغرافیایی هست هر کشور دیگری هم اینجا میبود همین وضع را داشت به هر حال ما جهان سومی هستیم و به قول دکتر حسابی در جواب دانشجوی خارجی که ازش پرسیده بود
    استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد
    یا حق

    پاسخ
  20. شادی
    شادی گفته:

    سلام
    مطلب بسیار مفیدی بود، ممنونم و من خیلی دوست دارم شما دوره ای با محوریت راهبری به زودی توی ایران برگزار کنید من اگه مصاحبه دوره تون قبول شم حتما شرکت می کنم
    در مورد وضع حاکم یک تجربه شخصی خواستم عنوان کنم :
    من شاید به دلیل نوع کارم هنوز اون نابسامانی که خیلی ها میگن به زندگیم نفوذ نکرده ، اما وقتی مردم رو اینقدر ناراحت میبینم و افسرده و بی اعتماد محض ،خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم هر روز به آمار مغازه های بسته داره اضافه میشه
    اما وجدان آرومی دارم چون اطمینان دارم سهم خدمتم رو برای ایران بدون هیچ اغماضی انجام دادم ،میدم و خواهم داد
    توی حوزه کاری خودم سعی کردم شایسته سالاری رو حفظ کنم و سرهم بندی نکنم کارهارو جوری کار کردم که فردا گفتند خانوم خدافظ یا اگر خودم رفتم ، بعدی من نگه این دیگه کی بود؟ بهم پیشنهاد رشوه و …میشه اما من زیر بار نمیرم ، حتی مشاوره شرکت های رقیب رو هم قبول نکردم تا به امروز ،
    خیلی از همکارانم توی شرکت میگن چرا کارمندهای قسمت تو اینقدر خوبند اینقدر باسواد هستند ، ….
    واقعیت اینجاست من دانش رو ملاک قرار میدم و توانایی شخص رو توی انتخاب کارمند ، من همکلاسی قدیمیم با سابقه آشنایی ده ساله برای استخدام اومدند و یه شخص دیگه هم زمان ، بعد از دوره آزمایشی من اون شخص که اصلا نمیشناختمش استخدام کردم بدون هیچ‌گونه جبهه گیری، چون واقعا توانگر بود ،دلیلی برای استخدام نکردنش نداشتم اما هزار دلیل داشتم برای استخدام نکردن دوستم، شرکت ما همه یک آشنایی دارند که الان مشغولن حتی پرسنل خدماتی،
    به غیر کارمند هایی که من مدیر بخششون هستم، (خودم هم به واسطه همکاری های قبلی با مدیران اون مجموعه و بخاطر اینکه میدونستن کار جمع کن هستم توی برهه ای مجبور شدند که دعوت به همکاری کنند از من)
    آدم ازخود متشکری نیستم اما توی این زمینه مدعی هستم و اعتقاد دارم اگر مدیران کشور اینجور برخورد می کردن واقعا حال مردم ایران بهتر بود.اگر وجدانها بیدار باشه لغزش ها کمتر میشه و ایران زیباتر ، دل مردم شادتر

    پاسخ
  21. رضا مختاري
    رضا مختاري گفته:

    با تشکر از شما در ارتقای سواد جامعه

    این داستان رو دوست دارم
    ‎داستان های مدیریتی(تقلب)

    ‎یکی از استادان دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مطلبی بر سر در ورودی دانشکده نصب کرده بود با این عنوان:

    ‎برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست

    ‎فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد…

    ‎مریض به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مرد…

    ‎خانه ها بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد…

    ‎منابع مالی را بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهیم داد…

    ‎انسانیت بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد…

    ‎عدالت بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود…

    ‎و جهل در کله فرزندانمان که موفق به تقلب شده فرو می رود…

    ‎نتیجه گیری راهبردی:
    ‎در هر ملتی که آموزش سقوط کند به طور حتم در آینده ای نه چندان دور آن ملت سقوط خواهد

    پاسخ
  22. شادی
    شادی گفته:

    متاسفانه حاکمیت خواب نیست بلکه خودش را به خواب زده است. هیچ اراده ای برای اصلاح دیده نمی شود. بعد از اتفاقاتی که برای کاوه مدنی( که با آن شور و شوق خدمت امده بود) افتاد کدام متخصصی جرات مداخله دارد. خودم گزارشی تهیه کرده م و پیشنهاداتی برای تبدیل تهدید افزایش قیمت ارز به فرصت برای دولت و حل ریشه ای برخی مشکلات ناشی از کنترل نرخ ارز توسط دولت نه جایی را پیدا میکنم که گزارش را بفرستم( کمیته ای تشکیل شده؟ فراخوان دریافت پیشنهاد از متخصصین مطرح شده؟ ….) و حقیقتش نه جرات میکنم که سر از لاک خودم دربیارم مبادا که برچسب های عجیب و غریب بخورم. واقعا نگران و ناامیدم. کاش حرف حسابتان به گوشی شنوا برسد

    پاسخ
  23. مهدی افراش
    مهدی افراش گفته:

    ممنون از یادداشت جنابعالی.

    جذب و ورود گردشگر به ایران و البته ارزآوری اصلا رابطه مستقیمی با برابری نرخ ارز با پول ملی ندارد. این تفکر اشتباه را (شاید برنامه ریزی شده) بین مردم رواج ندهیم. مدل جذب گردشگر نیازمند شاخص های بسیار مهم و در اولویت دیگری است که ما هنوز نداریم. هر چه هم گفتیم ، در نهایت با نامه های امنیتی مواجه شدیم. دولت یازدهم و دوازدهم در مقابل نقد، برخورد امنیتی دارد، حداقل در گردشگری اینگونه است.

    سپس ،مادامی که گردشگری ایران در زمینه تورهای ورودی در سیطره برخی افراد خاص بوده و هست هرگز اوضاع حتی اندکی بهبود نخواهد داشت. شوربختانه، این پدیده نوین در ایران با دیدقدمایی کاسب کارانه و تصدی گرایانه امنیتی ها، حکومتی ها و دولتی ها اداره می شود.
    حال شما بفرمایید جذب و ورود گردشگر چه ارتباطی به نرخ برابری ارز دارد.
    تاثیر تورم داخلی را در قیمت تمام شده بسته سفر ایران هم لحاظ نمی کنیم.

    واقع بین باشیم و حق و حقیقت را فدای منافع شخصی و دارُدسته ایی نکنیم.

    ارادت🙏🏽

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      بحث انحصار طبیعتا در هر جایی که بوی پول بیاید به مشام میرسد ولی بحث من الان اینست که اقتصاد قانون ساده ای دارد : وقتی ارزش پول یک کشور کم میشود ، سایر کشورها راحت تر میتوانند در آن کشور ضعیف شده ، پول خرج کنند و این یعنی تقویت صادرات( که طبیعتا به علت تحریم بانکی زیاد راحت نیست) یکی تقویت توریسم.
      اگر تسهیلات ورود گردشگر بیشتر شود ( ویزای فرودگاهی و هتل و خدمات ترانسفر و …) ما میتوانیم ارز زیادی به ایران بیاوریم ( مدل کوبا) و اشتغال زیادی ایجاد کنیم.حتی اگر اینجا هم مافیا وجود داشته باشد مثل ترکیه ، باز رد نمیکند این ادعا را که اشتغال بومی زیادی ایجاد میکند

      پاسخ
  24. ترنم
    ترنم گفته:

    سلام آقای دکتر، ممنون ازشما بابت مطالب جالبتان
    بنظر من اکثر ما درمکالماتمون بیشتر نق وناله میکنیم وفقط شرح مشکل میدیم وبه حل مسیله نمبپردازیم،،حتی درجملات وتکه کلاممون هم دایم از عبارات ناامید کننده وتحقیر کننده ی کشور استفاده میکنیم.، به قول شما طرحواره ی شکست ما ایرانیان فعاله ویکسری هم که کلا درنقش قربانی رفتن ویکسری هم در نقش جلاد وبیرون هم نمیان
    چه خوبه که ماهم بتونیم مانند شما تفکر نقاد داشته باشیم وازروشهای حل مسیله استفاده کنیم
    به امید فردایی بهتر

    پاسخ
  25. سارا
    سارا گفته:

    سلام دکتر عزیز
    من یک خانم حقوقدان هستم ،
    راه حل شما برای مدیریت بحران موجود جالب بود اما این راه حل زمانی قابل ارائه است که کشور در ید رئیس جمهور باشه نه دیگران ….
    تجربه ثابت کرده فراخوان و آوردن افراد بسیار مطرح و پاک از خارج از کشور به ایران در نهایت به تهمت جاسوسی به اونها توسط دولت در سایه و فرار شخص صالح می انجامه ( کیس کاوه مدنی ) پس آزموده را آزمودن خطاست .
    در حال حاضر فساد در قوه قضاییه و ارگانهای دولتی دیگه انقدر زیاده که دیگه امیدی به درمان نیست و این بیمار مردنیست
    من شخص بد بینی نیستم اما در جامعه ای که عدالت برقرار نمیشه اون جامعه همیشه بیماره( یک بیماری کشنده )
    متاسفانه چندی پیش سخنانی رو از آقای خاتمی ( رئیس جمهور اسبق ) شنیدم که بسیار متحولم کرد ؛ ایران در دوره گذار جدایی دین از سیاست میباشد و این دوره در بیشتر و اکثر کشورها طی شده مثل فرانسه و ترکیه
    متاسفانه این دوره گذار به کسانی که الان در ایران زندگی میکنند فشار میاره و خواهد آورد ولی ایران در سیر این تحول قرار گرفته و این امر بالاخره براورده میشه
    لذا هرگونه سازش که باعث تداوم این سیستم و کند شدن دوره گذار هست بنظرم خوشایند نیست .

    پاسخ
  26. علی
    علی گفته:

    برای دوستانی که از حوصله‌شون خارجه یا وقتشو ندارن، خلاصه ای از کتاب “چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟” به صورت پادکست توسط آقای علی بندری تهیه شده که در کانال “bplus” قابل شنیدنه. مطالب کتاب فوق‌العاده جذاب و آموزنده‌اس و با یه سرچ ساده گوگل میتونید پیداش کنید.
    اولین قدم درمان تشخیصه و بنظرم کتاب بالا بیماری رو درست تشخیص میده. هیچ نسخه کوتاه مدتی برای دویدن فردی که فلج شده وجود نداره. درمان سخت و طولانیه ولی ممکنه.
    شاید کسانی که وطن ما رو فلج کردن و شیره‌شو کشیدن یه روز ترکش کنن، ولی اینجا وطن و خانه ماست، ما اونو رها نمی‌کنیم، ما درستش می‌کنیم.

    پاسخ
  27. سروش
    سروش گفته:

    سلام و عرض خسته نباشید.
    به توصیه یکی از دوستان مطلب رو خواندم، به جایی رسیدم که فرمودید نخبگان اقتصادی دور هم جمع شوند برای پیدا کردن راه حل، آقای دکتر مگر زمان احمدی نژاد رو فراموش کرده اید که اجماع اقتصاددان ها رخ داد نتیجه اش چه شد ؟
    البته من موافق ترویج یاس و نا امیدی نیستم اما نمیتونم تشویق به خوشبینی و آینده ای بهتر کنم موقعی که کور سوهای امید روز به روز خاموش تر میشوند.
    امروز برای تغییر و ایجاد تغییرات از خودمون باید شروع کنیم مثل طرحهای زوج و فرد که از درب منزل آغاز میشه.
    اگر یاد بگیریم برای اصلاحات باید اول خودمان دو اصلاح کنیم در این زمان دیگه نیازی به هیچ اقتصاددان خارجی و داخلی نیست.
    اما متاسفانه من و ما نشسته ایم به انتظار معجزه به انتظار بت من یا سوپر من.
    در این برهه که به قول دوستان هر کس به فکر خودش است و بس و هر کسی سعی میکنه که فقط گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون، یکی تصمیم به مهاجرت میگیره و دیگری خالی کردن قفسه های فروشگاه ها و یکی هم خالی کردن جیب مردم‌ باید یاد این بیت بیفتیم :
    هر محنتی که میکشم از تنگی قفس… کفران نعمتی است که در آن باغ کرده ام

    پاسخ
  28. پوپک
    پوپک گفته:

    دکتر شیری گرامی،در جوابتان به بعضی نظرهای مخالف تندی دیدم و تهمت و متحیر شدم! به عنوان کسی که از درسهایتان استفاده کرده ام انتظار منطق و صبر بیشتری دارم.کسی که با نظر شما موافق نیست،الزاما قصد براندازی ندارد! اگر تند نظر داده و راه حل شما را ساده لوحانه دیده، یک درصد احتمال بدهید شاید دلسوز همین مملکت است و دلش برای کشور و مردمش می طپد و از همین نظام آزارها دیده. مثل من که بیست و چند سال در این مملکت کار تخصصی کرده ام و به برکت فساد اکثریت مسئولین، نمی گویم همه ولی اکثریت عدد کمی نیست، با وجود کار مسئولانه به جایی نرسیده ام و حتی ایمان به کار صادقانه را از دست داده ام. آقای دکتر، کسی که با شخص شما موافق نیست به شعور همه ی خوانندگانتان توهین نکرده بلکه فقط با شخص شما موافق نیست… امیدوارم مثل درسهایتان تحمل و واکنش تان به نقد و نظر مخالف، ملایم تر باشد.ممنون.

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      سلام ،
      ۱- شما دعوت به امری درست کردید ولی مقدمات نادرستی را جمع آوری کردید به عنوان ادله! مثلا
      “در جوابتان به بعضی نظرهای مخالف تندی دیدم ”
      کجا؟ کی؟ هیچ خواننده ای نمیرود بگردد من در کدام نوشته ام و در کدام پاسخم تندی کرده ام و پیش فرض نادرست شما را مجبور است درست فرض کند که این شیوه حرف در ذهن مخاطب گذاشتن ، نقد نیست، رشد نیست.
      مکرر از این شیوه استفاده کرده اید :
      “کسی که با نظر شما موافق نیست،الزاما قصد براندازی ندارد! اگر تند نظر داده و راه حل شما را ساده لوحانه دیده، یک درصد احتمال بدهید شاید دلسوز همین مملکت است”
      واضح است که مغلطه جالبی کردید که در پایین برای مخاطبین بازش میکنم :
      مثل اینکه من بگویم که شما زنی پاکدامن باشید ( که دعوتی کلی و درست است) هر همسایه ای که به شما متلک می اندازد ، قصدش آزار جنسی نیست. در حالیکه اساسا همسایه ای به شما متلک نینداخته ! بلکه شما نسبت به این موضوع به عنوان یک مساله شهروندی تذکر داده اید.
      میخواستم عرض کنم که دعوت شما به این خویشتن داری اساسا ربطی به من ندارد !
      زیرا کسی که در شبکه اجتماعی من کامنت برانداز مینویسد ، مجاز به نوشتن دوباره کامنت نیست زیرا این کامنت موجب دردسر خودش و بنده میشود.
      کسی که توهین میکند یک طبقه بندی دیگر است که همه را با هم یکجا استفاده کردید ( مغلطه پیچیده)
      ما نسبت به کامنت گذاران FAKE یا دوزیست ( دارای چند اکانت) که برای خود لایک میفرستند و …اساسا هیچ واکنشی نشان نمیدهیم زیرا این رفتارها را محصول امری ترسناک تر میدانیم که اون قابل حل نیست.
      تکنیک شما در اتهام زنی در ذیل ترکیب حرفهای درست کلی و حرفهای نادرست شخصی، شیوه نقد نیست. شیوه اصلاح نیست.
      اگر کامنت شما اجازه انتشار می یابد به خاطر تحلیل این شیوه است وگرنه تجربه مدارای بنده با مخالفین ، سالهاست که وجود دارد و در حال عمیق سازی است و نیازی به دلسوزیهایی از این دست ندارد که پشتش خشم است.
      امیدوارم خوانندگان بنده را از نقد سالم و کمک به بهبود ، محروم ندارند که هیچکس بی نیاز از نصیحت نیست حتی حکام چه رسد به امثال بنده
      علیرضا شیری

      پاسخ
  29. مریم
    مریم گفته:

    سلام
    علیرغم اینکه متن خوبی بود ولی مخاطب آن درهم و گنگ بود. یا من درست متوجه نشدم مخاطب در بند ۱ مبهم است و در بند ۲ و ۴ میتواند هر کدام از ما باشد و عالی. قبلا تا حدی و از الان جدی تر در این زمینه شروع میکنیم ولی درباره بند ۳ و ۵ مخاطب شما کیست؟ ما مردم عادی چه کار می توانیم بکنیم؟ منم صحبت شما را قبول دارم ولی مدیریت این امر را چه کسی درون حاکمیت قبول میکند؟ دولتی که در شرایط فعلی یک سخنگو ندارد تا پاسخگوی افکار عمومی باشد گوش برای شنیدن راه حل های من و شما و نخبگان دارد؟ بفرض گوشی هم باشد برای شنیدن آیا اراده برای اجرای هر تغییر حتی جزیی هست؟ بازهم در فرض چنین اراده ای از سوی مدیری در سطح ارشد کشور باشد به پشتوانه کدام اعتماد مردمی میتواند آغاز کند و ادامه دهد و به پایان برساند(رهبری اصلاحات را یادتون هست).
    ممنون میشم سوالاتم را جواب بدهید.

    پاسخ
  30. مینا
    مینا گفته:

    سلام.
    ۱_ متشکرم دکتر شیری عزیز که تک تک نظرات را می خوانید. چقدر دلگرم کننده و مسئولانه است این کار. ممنونم.

    ۲_ در مقایسه با سایر متونی که در همین کانال می خوانم چقدر کامنت های بیشتری ثبت شده است! چقدر ماها همگی به بحث های سیاسی و اقتصادی حساس و صاحبنظر هستیم!😄

    ۳_چند وقت پیش رفته بودم سوپرمارکت شیر بخرم، تاریخ جدید نداشت. یک آقایی که اونجا نظافت میکرد رد شد. ازش پرسیدم: شیر تاریخ امروز ندارید؟ گفت نه. چون قراره گرون بشه نیاوردیم. و ادامه داد: می بینید چه مملکتی شده؟ هر روز گرونتر میشه و… و ما اشتباه کردیم که نرفتیم!!!
    خداحافظی کردم و اومدم. در راه داشتم فکر می کردم که این آقا که مسئول نظافت این فروشگاه بود، دقیقا کجا می خواست بره؟؟ و درب کدام دانشگاههای بزرگ کانادا و آمریکا و… را به سوی ایشان گشوده بودند که ایشان قبول نکرده که برود و اکنون پشیمان است؟!🤔
    واصولا این چه طرز فکری است که همه گیر شده و با مشاهده کوچکترین بحرانها، همه به این نتیجه می رسند که باید می رفتند و نرفتند؟!
    و سوال بزرگ شخص من این است که: اینقدر آسان کوتاه بیاییم؟ این خاک مال ماست. آن کسی که باید برود ما نیستیم. ما نیستیم.

    با احترام. یک پزشک دهه شصتی. بچه جنگ(پایگاه شهید نوژه). عضو سمپاد. المپیادی. که هزاااااااار رنج دوران دیدم تا الان و هنوز درخت زحماتم به ثمری ننشسته.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *