۱.در بحثهای ایمان توانگری یکی از چیزهایی که ذهن یک توانگر را باز میکند این است که او میداند خیلی فرصت ندارد!
۲.حواس یک توانگر از این مضوع پرت نیست که زندگی یک پدیده زماندار است و خیلی از چیزها زمان خودش را دارد.
۳.جامعه دوست دارد این موضوع را انکار کند و سن را یک عدد میداند اما واقعیت این نیست، ما هم به لحاظ زیستی و بیولوژیک تغییر میکنیم هم به لحاظ درونی و انگیزههایمان.
۴.شما در ۶ سالگی با یک سری چیزها ذوق میکردید ولی همان چیز در ۱۴ سالگی در شما ذوق برنمیانگیزد و اشتیاق شما تغییر کرده است.
۵.ما در طول زندگیمان ذوقها، دلخوشیها و نیازهای جدید پیدا میکنیم که هر کدام در زمان خودش را دارد.
۶. این تغییر اشتیاق ها و ذوقها بد نیست، از دلبستگیهای کوچک شروع میکنیم و به دلبستگیهای عمیق تر و جدیدتر میرسیم و در میانسالی سراغ مقولات عمیقتر و درونیتر میرویم.
۷. شاید دیگر بنا نباشد بعضی چیزها در میانسالیمان خیلی در ما انگیزه ایجاد کند.ممکن است یک خانم در سنی از کوه رفتن با دوستانش لذت ببرد ولی در سنی دیگر از سلامت فرزندش و نگهداری از او احساس لذت و رضایتمندی داشته باشد.
۸. زمین شاهد این است که کسانی که بر روی او زیست کردند به تدریج عوض شدند و حالا بهتر است ما خودمان شاهد عوض شدن خودمان باشیم و آن را به رسمیت بشناسیم، که این اتفاق بزرگی در زندگی ست.
۹.دوستی در مورد فرصتهای های شغلی چند سال آینده با من صحبت میکرد و وقتی به خودم نگاه کردم دیدم دیگر فصل آن جوششها و ولعها در من تمام شده. شاید اصلا فرصت پولِ خوب درآوردن و خرج کردن هم نباشد. ممکن است فکر کنید جو مرگ برداشتهام،نه! این ادامه صحبت قبل من است که زندگی پدیدهای زمان دار است.
۱۰. این زماندار بودن هم در جسم ما رخ میدهد هم در روان ما و به میانسالی که میرسی نگاهت بیشتر رو به درون است و آدم دلش میخواهد بداند در اندرون من خسته دل چه میگذرد و به دنبال ک سفرهای عمیق دیگری ست.
۱۱.اگر جایی از زندگیات بابت سلامت،فرصت و امنیتی که داری نرفته باشی و یک سری کارهای عمیقتر را نکرده باشی دیگر مهم نیست چقدر درآمد داری.
۱۲.بنا بوده با آن ثروت،امنیت،فراغت،پول و داشته هایت بروی و یک سری کارهای دیگر هم بکنی و از رویاهایت لذت ببری.
۱۳.مهم نیست رویای تو چه باشد، به کسی چه ربطی دارد نیاز به کارهای عجیب نیست، مهم این است که رویای توست.
۱۴.ثروت داشتن به این معنی ست که کارهایی که دلت میخواهد را با نگرانی کمتر انجام بدهی و این خوب است و همه باید به هم کمک کنیم که اینطور بشویم.
۱۵. به قول استاد حمید عجمی:
پس کی باید نشست و این کتب معرفتی را خواند؟
کی باید نشست و دید حافظ و مولوی و سهروردی و شکسپیر و گوته چه گفتند؟
چون اینها بهانهای برای سفری درونیتر هستند.
۱۶. قرار هم نیست کسی عمرش را غرق کند که سعدی را بشناسد سعدی یک تابلو راهنماست که تو را به جهت و جایی راهنمایی میکند و باید آنجا و آن مسیر را بروی.
۱۷.بعضی سعدی،قرآن کریم و نماز را فقط میخوانند،اقامه نمیکنند و در درونشان قیامی برپا نمیشود!
۱۸. ماه رمضان فرصت خوبیست که تو چیزی را در وجودت اقامه کنی.
۱۹.اگر بناست عمرت مانند مابقی آدمها صرف این شود که کار کنی و ارتقا پیدا کنی که من بسیار موافق رشد و ثروت هستم، در توانگری رشد،ثروت،اشتغال،موثر و مفید بودن بحثهای بسیار کلیدی ست اما هوشمندی هم پشت آن هست.نباید انقدر کار و ثروت اندوزی کنم که از خودم غافل شوم!
۲۰. این خودم یعنی چه؟
خودم یعنی رویاهایم،یعنی شناخت قسمتهای تاریکتر وجودم.
یعنی ببینم خوابهایم چه به من میگوید؟
یعنی معنی این عالم چیست؟
۲۱.این کرات و سحابیها، این دنیای الکترون،ربیوزوم،سلول و دنیای بیانتها و پیچ در پیچ یک سلول که موازی با دنیای بیانتهای بیرون پیش میرود،بالاخره قصهشان چیست؟
خالق چه میخواسته بگوید؟
من برای چه آفریده شدم؟
۲۲. اگر در سی سالگی برای این سوالات به جوابی رسیدی مثلا چهل سالگیات همان جوابها دیگر کافی نیست.
۲۳.وقتی عالمت عوض میشود نرم افزارهای قبلی دیگر جواب نمیدهد، این بازی در عالم وجود دارد.
این عالم در خلق دمادم است و برخی در مرگ دمادم هستند. یعنی خودشان و وجودشان را در جایگاه رشد، خلق و پیشرفت درونی قرار نمیدهند.
۲۴. پس پیشرفت بیرونی خوب است، ثروت و اشتغال خوب است ولی باید وقت زندگی کردن هم داشته باشی.
اگر بزرگ شدن اولادت را نبینی و یک سری عشق و حال با کسی که دوستش داری نکنی! اگر سفرهایی که میخواهی نروی و …. همه اینها زندگیهای نزیسته تو شود ! پس اصلا چه فایده؟ تو داری باخت بزرگتری را جای دیگری میدهی.
۲۵. توانگر کسی ست که موفق شدنش او را احمق نمیکند!
۲۶.آدمها سه دستهاند:
آدمهای عادی
آدمهای موفق
آدمهای توانگر
۲۷. آدمهای عادی رویا دارند، آیا هزینه اش را میدهند و پای کار میایستند؟نه!همه چیزشان سطحی ست و هیچ چیز را تا آخر درست طی نمیکنند.
۲۸.آدمهای موفق زرنگ هستند میخواهند به فلان نقطه برسند و میرود و تمام تلاششان را میکنند.
۲۹. مشکل من با آدم موفقهاست، اینها آن باخت بزرگتر را میدهند و حساب و کتابهایشان اشتباه است.دنبال پول و تجارت هستند درحالیکه باید دنبال زندگی کردن باشند.
۳۰.این سلولها دارند از بین میروند و فرصتها دارند از بین میروندو ذوقها دارند از بین میروند!
درست است ذوقهای جدید ایجاد میشود ولی به شرطی که قبلیها را استفاده کنی.نشود در ۴۵ سالگیات کارهایی را کنی که باید در ۳۵ سالگی میکردی؟!
آن وقت کاراهای ۴۵ سالگیات را که انجام دهد؟
آدم اینطوری همیشه از زندگیاش عقب است.
۳۱.کمی نقدتر زندگی کن و کمی به این فکر کن که همیشه فرصت نیست و سبک اذت بردن از زندگی را عوض کن.
حسرتت کمتر میشود و رضایتمندیات هم بیشتر میشود.
پول و ثروت بیشتری را جذب میکنی چون در سطحی از انرژی درونی قرار میگیری که داری لذت میبری.
۳۲.سرتان سلامت:
یعنی فکرهای بیخود، اضطرابها و تشویشها و ملال شما را فرا نگیرد.
۳۳. دلتان گرم باشد:
یعنی امید و گرمی و روشنایی در زندگیتان بیشتر باشد.
۳۴. دستتان پر باشد و ثروت داشته باشید تا بتوانید برای رویاهاتان هزینه کنید.
هر رویایی که تو داری، لازم نیست همه مثل هم باشیم.
۳۵. اگر داری به رویایت میرسی خدا را شکل و خدا را شکر که داری آدمها را به رویایشان میرسانی.