امروز صبح کتاب تازهشان را تهیه کردم: فرهنگ و مردم
تقریبا یک قرن زیست،
نزدیک به نود و پنج کتاب نوشت و ترجمه کرد،
از دارالفنون فرستاده شده بود سوییس و روانشناسى خوانده بود، مستقیما در ژنو شاگرد پیاژه بود؛ بقدرى بااستعداد و مولد دانش بود که توجه محافل فرهنگى ایران زمانه خویش را جلب کرد،
به او در ایران خانهاى دادند و تا وقتش صرفا جهت تحقیق و تتبع در فرهنگ ایران زمین و اسطورهشناسى صرف گردد،
بعد از انقلاب، به خاطر عضویت در بخش علمى بنیاد فرح پهلوى، مغضوب علیهم شد و خانهاش ازش ستانده شد، حقوقش هم قطع شد، بعضى ناشرین وقت هم کم لطفى کردند و حق انتشار آثارش را ندادند؛
نق و ناله نزد،
عقدهاى نشد،
رنج عظیمش را به گنج عظیمترى تبدیل کرد،
خانه نقلى و دور از تشریفاتى در مهرشهر داشت و همسرى بسیار فرهیخته، مدیر سابق کتابخانه تالار رودکى
در همان خانه تا ٩۵ کتابش را نوشت،
یک روز عصر، از روزبه کیاییان نشر چشمه، تلفنشون را گرفتم و تماس گرفتم؛ از همسر گرانقدرشان، لاله خانم اجازه گرفتم با تعدادى از دانشجویان به دیدنشان برویم که رخصت دادند؛ یک ادکلن هرمس تخ از اونور آب آورده بودم که با ذوق جهت چشم روشنى این دیدار بى نظیر، تقدیمشان کنیم.
یکساعته چند تا ماشین آتیش کردیم راه افتادیم کوچه پس کوچه هاى مهرشهر به دنبال کعبه فرهنگى ایران؛
خانهشان کوچک ولى تجسم تاریخ هنر و فرهنگ ایران بود،
تابلوهاى زیباى نقالى، کتابخانه و میز نوشتن و ذرهبین و …
یونگ را علیرغم تذکر جدى پیاژه، سال ١٩۶٠ دیده بود؛ با خنده بهمون گفتند: “مرتیکه عجب جبروت و شکوهى داشت”
امکان نداشت کسى این مرد را ببیند و عاشق ادبیات، فرهنگ و اسطوره نشود
جلال ستارى، نماد فرهنگ این سرزمین است، همانقدر مرتفع، مظلوم و غنى
روحشان شاد
#دکترشیرى
عکسها را حسن زرنگیان عزیز از منزل و اتاق مطالعه استاد جلال ستارى با اجازه خودشان تهیه کرده است
کتاب شاهکار درباره ایشان به تتبع و قلم جناب ناصر فکوهى منتشر شده است
– دو کتاب شاهکارشان براى عموم
-سیماى زن در فرهنگ ایران
-در بیدولتى فرهنگ
کتاب آخرشان : فرهنگ و مردم
ناشر عمده آثارشان
نشر مرکز
نشر چشمه
– دو سه بارى شرفیاب شدم خدمتشان، تا عمر دارم فراموش نمیکنم این سرزمین چه لنگرهایى دارد و چه مسوولیتى بر دوشمان سنگینى میکند
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.