✍ یک سال است برای شما ای‌میل می‌زنم و اشاره می‌کنم که لطفاً به خانواده‌هایی که دختر سن بالا دارند بفرمایید برای جلب محبت فرزندان و برای داشتن آنها، به اجبار و تا سنین بالا آن‌ها را پیش خود نگه داشتن راه درستی نیست.
هیچ پسر یا دختر ۳۴ ،۳۵ ۳۶ ساله‌ای دوست ندارد محدود و وابسته به والدین تا این سن در خانه پدری بماند اگرچه با ازدواج هم قرار نیست که آزادی بدست آید ولی طبق شرایط سنی و خواسته‌های دل پدر و مادر هر روز زندگی کردن و از همه خواسته‌ها گذشتن هم شیوه درستی نیست.
به آنها بگویید شکایت فرزندان را حمل بر نافرمانی ندانند
و سکوتشان را نیز دلیل بر رضایت‌شان نپندارند
و به پاس این همه احترامی که به بزرگتر بودنشان گذاشته‌ایم برای ما و حق زندگی ما نیز احترام قایل باشند
به زور نگه داشتن راهش نیست. اینگونه افراد اگر بروند می‌روند که می‌روند یعنی برگشت در کارشان نیست حالا خواه مکان جدید یا زندگی جدید بهتر باشد یا نباشد

 

پاسخ دکتر شیری :
👈بارها اشاره کرده‌ام و نوشته‌ام که بازی قربانی نباید کرد. نباید با مقصر جلوه دادن والدین، موثر بودن خود را منکر شد. شما ۳۵ سالتونه و بفرمایید خودتان برای ازدواجتون چه کرده‌اید؟ همش ایجاد محدودیت‌های خانواده بوده است؟ من فکر می‌کنم شما نیز ناخودآگاه بدتون نمیاد اینطوری بشه درحالیکه در بخش آگاهتون مایلید ازدواج کنید
خواهش بنده از خانواده‌ها عبارت است از اینکه
✔ دختر بالای ۳۰ سال بدون ارتباط عاطفی و همسر داشتن فرسوده می‌شود. هر کسی در هر مراسم خانوادگی با محبت یا کنایه یا دلسوزی بی‌موقع می‌خواهد او را درباره مجرد بودنش بازخواست کند. هر مجرد ماندنی بد نیست و بسیاری از مجردی‌ها غنی‌تر از متاهلی‌های بی‌پایه است. فشار ازدواج را از بچه‌ها بردارید و بهشون فضا بدهید. فضایی که حمایت شوند و دیده شوند.
✔ فضای معاشرتی را با خانواده‌های خوب گسترش دهید. پسر خوب نیز مثل دختر خوب، دم دست نیست و باید وقت گذاشت برای پیوندهای خانوادگی که فضای شناختی برای بچه‌ها فراهم می‌کند.
✔ درحالیکه در این کشور مهدکودک‌ها نیز در حال تفکیک جنسیتی است، شانس ازدواج‌های ناشی از شناخت‌های صحیح محدود و محدودتر خواهد شد و این یعنی خودتان برای ازدواج فرزندتان تدبیر کنید.
✔ سختگیری‌های مناسب بچه‌های دبیرستانی را روی دخترتان انجام ندهید.
✔ شما پدر محترمی که مطالب بنده را فرصت گذاشته‌اید و مطالعه می‌فرمایید، خواهش دارم رابطه عاطفی با دخترتان را بهبود ببخشید. حمایت مردانه از دختر هم به مرد شفا می‌دهد هم به دختر اعتماد به نفس. با غرغر و کنایه، فرزندتان آسیب جدی پنهان می‌خورد.
✔ اگر مادر هستید و این مطالب را مطالعه می‌فرمایید بدانید سهم شما کم نیست در ازدواج آینده فرزندتان. به جای مقایسه جوانی خودتان با الان او، اجازه دهید زندگی را تجربه کند . او حتی اگر ازدواج هم نکند بناست در خانواده خود خوشبخت باشد.
✔ حرفم با دختر خانم این است که به جای تلخ شدن و بقیه را مقصر جلوه دادن و بازی قربانی، برای ازدواج خود کاری کند و از شبکه ارتباطی خود با دوستان متاهلش استفاده کند تا به او پسران شایسته معرفی کنند. وسواس در انتخاب همسر را تبدیل کند به شناخت‌هایی کامل‌تر.

✍️روبروی من کسی هست که زیباترین و باارزش ترین احساسات رو بهم هدیه داده ، بهم توجه فراوونی داشته و حتی در بدترین شرایط ها دوست داشتنشو احساس کردم.
اما تقریبا ۱۰ ماهه که سر مسائل کوچیک بدترین دعواها رو را میندازه و قبیح ترین فحاشی ها رو که من بعنوان یک انسان عادی تا حالا نشنیده بودم رو به پدر و مادرم و خودم میگه
تو این شرایط منم عصبانی میشم اما واقعاً چه سلاحی دارم جز نیش و کنایه های زنانه که ناشیانه میگم تا خنک شم اما باز هم نمیشه آخرش گریه میکنم و میگم نمی خوام باهات زندگی کنم و اون عصبانی میشه و داد میزنه که این تویی و تو به من بی توجهی و تو این شرایط می خوام دوستم داشته باشی نه تو خوشی .حالا من احساس می کنم شخصیتم خرد شده وبا اینکه انقد فحش و تف و لنعت بهم گقته شده انقد بی عرضه ام که باز هم تو این رابطه ام .الان باهم حرف نمی زنیم از دیشب چون منم شروع کردم به فحاشی

پاسخ دکتر شیری :

سلام من را بپذیرید
فحاشی به شکلی که برای من نوشته اید نوعی خشونت جدی است و لازم است توضیح مختصری تقدیمتان کنم

تروما( ضربه =trauma) دو نوع است :

✔️فیزیکی( ضرب و شتم ، هل دادن… ) است و
✔️روانی ( استرس مدام ایجاد کردن ، بدبینی، تهمت ، ترساندن با ترک یا تلافی یاهر چیز دیگر ) ضربات روانی به تدریج مقاوت روانی فرد را در هم میشکند و او با اختلالات اضطرابی anxiety disorders و مشکلات خواب و حتی افسردگی گرفتار میشود. اگر رفتار والدین یا معلم یا همسر شابه یک بازجو باشد که دائم فرد مقابل خود را زیر استرس نگه میدارد ، اندکند کسانی که میتوانند سلامن روان خود را حفظ کنند

👈فحاشی هم آسیب روانی است هم فیزیکی ( اگر با فریاد و داد بیداد باشه )
میشه محتاطانه نوشت که در موردی که مرقوم کرده اید ، احتمال خشونتهای بیشتر وجود داره هر چند فرد فحاش فکر کند دارید شلوغش میکنید ولی اینطور نیست، رودخانه ای در رفتار انسانی وجود دارد که وقتی به یک نقطه خطرناک رسید ( آبشار خشم ) ، غیر قابل بازگشت میشود . وقتی مرد شما از حد تحریک عصبی نورمالش عبور کند چرا فحاشی و شاید تروماهای دیگر رخ ندهد ؟
عین قایق نگون بختی که در رودخانه به یک آبشار برسد و لاجرم سقوط میکند . هر بار هم سکوت و رهاکردن هم برای اینکه در خلوتی تلخ زخمهای خود را بلیسید تا خودش خوب بشود ! این یک خودتخریبی جدی از سوی شما و ایشان است و فقط دگرتخریبی نیست

به نظرم مشخصاً درباره شما دو تا بحث وجود داره این وسط :

👈مسیری که ختم به این همه عصبانیت میشه باید بازبینی بشه و سهم شما و ایشون و بلد نبودن دو نفره تان در دعواها باید تبیین بشه ( یک مشاور خیلی میتونه کمک کنه که درست دعوا کنید زیرا در رابطه خوب نیز اصطکاک و دعوا رخ میدهد اما این هرگز به معنی ترماتیزه کردن یکدیگر نیست )

👈هر دلیلی برای عصبانیت رخ بده ( چه شما چه ایشون ) مجوزی نمیشه برای فحاشی و خشونت.

موضوع مهمی که توجه من را جلب کرد لحن شاعرانه شما از این ماجراست
این لحن نشون میده “داستان عشقی” تون با داستان ایشون شاید تفاوت داره یعنی شما موضوع را خیلی استعاری میبینید و چه بسا در این بین سعی میکنید به هر زحمتی که شده عشق را وسط این جنگ و جدالها واسه خودتون بتراشید ( دلیل تراشی=rationalism ) اما احتمالا داستانی که ایشون داخلش عشق را ادراک میکند با شما متفاوت است

👈رابرت استرنبرگ سال ۱۹۹۷ نظریه جالبی ارائه کرد به اسم “قصه عشق ” که عشق را با ۲۴ الگوی متفاوت در مردم نشان میداد. هر کسی در داستانی که ناخودآگاه حمل میکند ، عشق را تجربه میکند.
✔️کسانی هستند وقتی ایثار میکنند ، احساس عاشقی دارند و اگر کس را بیابند که بتواند برایش ازخودگذشتگی کنند ، حس میکنند عاشقش شده اند ، با اینکه ممکن است وجود ازخودگذشتگی در تعشقهای آدمی ، خیلی نورمال به نظر برسد ولی حداقل ۲۳ نوع دیگر از ادارک عشق وجود دارد.
مثلاً بعضی ها در داستان معلم- شاگردی احساس عشق میکنند. اینان کسانی هستند که وقتی بتوانند از کسی چیزی برای زندگی یاد بگیرند ، به او عاشق میشوند؛ کسانی هستند داستانشان باغبانی است ، اینان معتقدند عشق چیزیه که زن و مرد باید باهم به آن بپردازند و مراقبش باشند.
انتشارات رشد نیز کتاب ” قصه عشق” را منتشر کرده است که خواندنی است
#دکترشیری

 

سلام؛ من دختری ۲۲ ساله هستم. از مدت ها قبل در محیط کار با پسری آشنا شدم که به من ابراز علاقه می کرد. اما مساله اصلی این بود که او، اغلب عصبی به نظر می رسید و عملا هم در میان جمع بددهن به حساب می آمد. به همین خاطر این رابطه را محدود و در حد دو تا همکار نگه داشتم. با این وجود، او قصد ازدواج با من را داشت و دارد و با وجودی که من هیچگاه قبول نکرده ام، باز هم اصرار دارد. طوری که می گوید تلاش خواهد کرد این مدل رفتاریاش را تغییر بدهد. در این مدت هم توانسته خیلی تغییر کند. حالا لااقل در ظاهر دیرتر عصبی می شود و فحش کم تر می¬دهد. به نظرشما می¬توانم امیدوار باشم که کلا عوض شده باشد؟ به نظر شما این رابطه را ادامه بدهم و به ازدواج برسانم؟ خودش می گوید به خاطر این که من ترکش نکنم همه کاری می کند. فکر می کنید حرفش را بپذیرم؟

پاسخ دکتر شیری:
باید واقع بین باشیم
واقعیت این است که این پسر در شرایط فعلی انگیزه تغییر داشته و خودش را هم تغییر داده. پس بهتر است که نرویم سراغ این رویا که کسی کاملا عوض شود. چون تغییرات شدید معمولا قابل اعتماد نیستند و احتمال برگشت های غافلگیر کننده در آنها وجود دارد. شما باید بدانید که در زندگی مشترک، اتفاقاتی می افتد که آدم ها در آن موقعیت حساس تر می شوند و برخوردهایشان هم کمی بی محاباتر می شود. در این صورت باید احتمال بدهید که گاهی اوقات این آقایی که الان در نگاه خوشبینانه سعی کرده خودش را تغییر دهد، برخوردهای تندی در موقعیت های مختلف داشته باشد. آن وقت همین شما نباید زندگی را بگذاری کنار و همه چیز را تمام کنی. تصمیم گیری شما اگر منوط است به کمتر عصبی شدن طرف مقابل، باید همین شخصیتی که الان سعی کرده بشود را کمی بالا و پایین، ملاک قرار بدهی و ببینی میتوانی تحمل کنی یا نه. در ضمن این عصبی نبودن نیست که ملاک ازدواج است، بلکه یک مرد باید قابل اعتماد، خوش برخورد و دارای کفایت اجتماعی و خانوادگی برای شما باشد.

اغلب ما یک نکته مهم را نمی دانیم؛ اینکه جذابیت فقط زیبایی نیست؛ بلکه مجموعه ای از ویژگی هاست.

🔶 پرسش و پاسخ اول ـ جذابیت، یعنی زیبا بودن؟

✍️پرسش: آقای دکتر من دختری ۲۳ ساله هستم که احساس می کنم در مقایسه با خواهر ۲۲ ساله ام و حتی خیلی از دختران دانشکده ی خودمان اصلا دیده نمی شوم و بعید است اصلا مردی به خواستگاری من تمایلی نشان دهد! یکبار هم که خواستگار داشتم، از چهره طرف خوشم نیامد و الان احساس می کنم همان یک شانسم را هم از دست دادم و خدا مجازاتم کرده. درست فکر می کنم؟

📝 پاسخ دکتر شیری

ازدواج مقوله ای است که برای آن از یک طرف نباید وسواسی شد و از طرفی نباید بی محابا بود. من قویا معتقدم ازدواج مقوله ای است که هم جنبه های روحی روانی دارد و هم عاطفی و هم حقوقی. ازدواج یک رابطه نیست که اگر خسته شدیم و دلمان را زد بی خیالش شویم. اما در این مقوله جذابیت فیزیکی چرا مهم است؟ دلیلش به راحتی قابل اثبات است. چون بالاترین میزان طلاق در کشور ما به خاطر مسائل جنسی است (کنگره کشوری سلامت خانواده ۱۳۸۸) و خودبه خود بخشی از مشکلات جنسی، ناشی از عدم دقت در این زمینه در مراحل انتخاب است. اما آیا جذابیت فیزیکی یعنی زیبا بودن؟ خیر! کسی منکر این نیست که زیبایی خودبه خود آدم را خواستنی تر و جذاب تر می کند ولی نکته این است که جذابیت ترکیبی است از جذابیت فیزیکی به علاوه جذابیت رفتاری که من تیتروار به شاخص هایی اشاره می کنم که در جذاب ترین مردان و زنان دنیا شناسایی شده و شما هم می توانید بخش هایی از آنها را در خودتان فراهم کنید.

✅ آراستگی ظاهر: متناسب پوشیدن، همیشه اسپرت نبودن، همیشه لباس رسمی نپوشیدن، تنوع رنگی متناسب با فصل و رنگ پوست خود داشتن؛ یادمان باشد بهترین خواستگار ما ابتدا ما را می بیند و حتی اگر مثل من نویسنده چهره ای معمولی دارید، با رعایت نکات زیر می توانید تاثیر برخورد اولتان را بهینه کنید.

✅ با ادب بودن: منظور وسواسی بودن در طرز صحبت و استفاده از کلمات قلمبه، سلمبه نیست؛ بلکه لازم است در رفتار با یک بزرگتر یا کوچکتر از خود، یا احترام به یک خانم، احترام به خانواده و اطرافیان کسی که با ما ارتباط دارد، تبریک و پاسخ تبریک های روزهای خاص، ادبیات نامه نگاری و ارسال ای میل و خلاصه مبادی آداب بودن خودش را نشان بدهد. شاید خیلی از پسرها نتوانند حدس بزنند که رفتار احترام آمیز نسبت به یک خانم، چه تاثیر عمیقی بر او می گذارد. وقتی نامزد خود را به یک رستوران دعوت می کنید و هنگام ورود به محل از او می پرسید که کدام میز را می پسندد (حتی در حالتی که خیلی هم فرقی ندارند)، حتما یک خانم متوجه این احترام می شود. یا وقتی که صندلی او را برایش عقب می کشید که راحت تر بنشیند. (برای خانم سخت است صندلی اش را با یک دست عقب بکشد زیرا دست دیگرش کیفش را گرفته اما وقتی مردی این توجه را نشان می دهد، بیشتر خانم ها می گویند چه مرد فهمیده ای!) شاید بگویید که بابا شما هم دلتان خوشه ! اما من تاکید دارم که این ظرافت ها و ریزه کاری ها کم کم رابطه را متحول می کند و مرد و زن را به سمت رعایت حقوق بالاتر در ازدواج سوق می دهد.

✅ مهارت های ارتباطی: خوب گوش کردن، به موقع حمایت کردن و تایید دادن به کسی که دوستش داریم باعث دلگرمی می شود. بسیاری از مردم هنوز نمی دانند پیامی که مخاطب ما از ما می گیرد، بسیار مهم تر از کلماتی که به هم می گوییم، به همین دلیل است که تاکید می کنند حرف های مهم را تلفنی و پیامکی و ای میلی به هم نزنید چون احتمال سوء تفاهم زیاد است.

✅ آگاهی های جنبی: اینکه شما تحصیل کرده باشید، قاعدتا باعث می شود بیشتر به حرف های شما توجه کنند و درباره شخصیت شما نوعی جدیت و هدفمندی را حس کنند. اما با وجودی که معلومات مختلف درباره تاریخ، فلسفه، موسیقی ها و فیلم های روز دنیا، رخدادهای مهم کشور و دنیا باعث می شوند شما وزین دیده شوید، مراقب باشید در تله خودنمایی علمی و اظهار فضل نیفتید. منظور، نمایش آگاهی نیست؛ بلکه خودآگاهی ای است که با مطالعه، دیدن فیلم و شنیدن اخبار روز دنیا حاصل می شود.

✅ حس شوخ طبعی: یکی از نه مهارت اصلی جذابیت افراد موفق در تجارت و روابط شخصی، حس شوخ طبعی است. اگر نمایشگاه کاریکاتوری بود با نامزدتان بروید و درباره آثار آن بیندیشید و نظر همدیگر را جویا شوید. کتاب های سامپه و شل سیلوراستاین و بزرگمهر حسین پور به ویژه برای سن و سال های ۲۵ تا ۴۵ بسیار فهمیدنی و خندیدنی است. لطیفه ها را تمرین کنید، بدترین کار این است که جوکی را که باید با شور و حرارت تعریف کنید، برای محبوبتان پیامک کنید ! با هم بروید و بدهید کاریکاتور دونفره تان را بکشند و این تصویر را در پس زمینه تلفن های همراهتان بگذارید.

بنابراین شما هم می توانید دختری بشوید با ظاهری آراسته و رفتاری خواستنی. ضمن اینکه بهترین کار را کرده اید که به خواستگاری که چهره اش را نمی پسندید، جواب منفی دادید چون با ازدواج با او همیشه احساس شکست می کردید و این احساس شما به او هم احساس یک مرد موفق را نمی داد. در ضمن خدا اهل مجازات های خرافی نیست و به بندگانش عقل داده است تا خطا نکنند. شما هم که کار غیرعقلانی ای نکرده اید.

 

🔶 پرسش و پاسخ دوم ـ وقتی زیبا نیستم، غصه می خورم!

✍️پرسش: من ۲۲ سالگی ازدواج کردم. الان سی و یک ساله هستم. شوهرم ۵ سال از من بزرگتره. ما هر دو از بچه های موفق شهرمون بودیم. ازدواج سنتی کردیم. هنوز فرزندی نداریم. بذارید بی حاشیه بگم من هیچوقت از چهره ی خودم راضی نیستم. نقصی توی صورتم دارم که هنوز نتونستم باهاش کنار بیام تا یه زمانی این احساس با یکسری موفقیت های تحصیلی و هنری جبران میشد. یا حداقل حواسم پرت میشد. خیلی سعی کردم شکرگزار و مثبت و قوی باشم. موقع ازدواج یک احساس احمقانه ای از سپاسگزاری نسبت به همسرم احساس می کردم که با من ازدواج کرده.

تقریباً همه جوره سازگار بودم. شاید باورتون نشه اما من یادم نمیاد تا حالا بیش از دو سه بار با هم دعوا کرده باشیم. ولی در حسرت این موندم که یک روز همسرم با من از زیبایی بگه. حتی به دروغ. حتی بگه تو برای من زیبایی ! بدبختانه من در خانواده ای بودم که تا حدی مرفه و اسم و رسمی داشت. و جدیدا این برام سواله که همسرم من رو چرا انتخاب کرد؟… چرا؟ چرا اگر براش جذاب نبودم اومد سراغم؟ با اینکه بحران های روحی رو در تنهایی می گذرونم اما سعی کردم توی این سالها پویا باشم و حرکت کنم. ادامه تحصیل دادم. خدا رو شکر شغل و درآمد خوبی دارم. وجهه و جایگاه اجتماعی خوبی دارم. اما درونم پر از غمه. خیلی تلاش کردم با خودم کنار بیام. اما هرچی سنم بیشتر میشه بیشتر ناتوان می شم.

راستشو بخوایید فکر می کنم ما دیگه به هم علاقه و احساسی نداریم. و اگر کنار هم هستیم فقط برای یک سری امتیازات اجتماعی هستش. انگار برای هم مزایا داریم…. وقتی زیبا نیستم واقعاً چه باید بکنم ؟

📝 پاسخ دکتر شیری

سلام من را بپذیرید
نامه شما را خواندم
متاسفم که اینقدر درونت بهم پیچیده است

✔️ زیبایی یک حس شخصی است و مبتنی بر سلیقه. معلوم است به سلیقه خودت و شاید چون کسی از کودکی درباره ظاهرت حرفی نزده، تصویر خوبی از خودت نداری. در لایه اول میتونی از یک استایلیست کمک بگیری. استایلیست کسیست که به ما میگوید چه تیپی ، چه نوع آرایشی، چه لباسهایی مناسب چه مراسمی ، چه HAIRCUT مناسب مان است.استایلیستها کمک میکنند لحظاتی خوب را تجربه کنیم ، حتی اگر عمیق نباشه ولی من در مطبم دیده ام تاثیر یک چنین زیبایی متفاوتی ولو برای مدتی کوتاه ، امید بزرگی فراهم می آورد

✔️ مساله عمیقتری که در شما میبینم ، یک سایه شخصیتی است. سایه شخصیتی چیزی است که نمیخواهیم در خودمان ببینیم. سایه مشهوری که تو و خیلی هامون حمل کرده ایم ، عبارت است از : جوجه اردک زشت. در بدترین شرایط باید بپذیریم زیبایی خاصی نداریم در ظاهرمون و بریم سراغ بقیه موفقیتهای زندگی ( که تا حدی رفته ای ولی دائم میشینی نشخوار میکنی ظاهر معمولیت را و این باعث میشه درد بکشی دختر خوب )

✔️ خیلی از مسائلی که نوشته ای مثل معمولی شدن برای یکدیگر ربطی به قیافه تو نداره ، عمر رابطه شما به جایی رسیده که باید یکبار دیگه از نو ، لایروبی بشه. هم زندگی جنسی تون هم طرز گفتگوتون باید طوری بشه که خواهر برادر نشید

✔️ نوشتید که از تعریف سایر مردان خوشتون اومده ، خب این ناشی از این است که هر آدم سالمی از مورد توجه قرار گرفتن بقیه لذت میبره اما درست تشخیص داده ای که خشمی اون زیر داره وول میزنه که ممکنه کار دستت بده. خیانت و لغزش اکثراً در زنان ناشی از خشم است نه هوس

جهت دسترسی به درس معرفی‌شده، بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید:

 

 

✍️من با یه پسری که خیلی وقت بود میشناختمش و از دوستای فامیلی بود ، دوست شدم که ۱ ماه بود نامزدیش به هم خورده بود که وقتی علت شو پرسیدم گفت دو علت داشت :

۱-من شرط کرده بودم ۳ سال نامزد باشیم اما بعد از ۳ سال اون اصرار داشت ازدواج کنیم

۲-یه علت دیگش هم خانوادهامون بود اگه با هم می موندیم باید قید خانواده هامونو میزدیم..اما سعیددر رابطه با من ، خودشو خیلی مشتاق نشون میداد . اما یه هو یه روز یه دفعه بدون که مشکلی داشته باشیم اس ام اس زد که راستشو بخوای من حالم اصلا خوب نیست و مشکلم جدایی از نامزدمه فکر نمیکردم اینقدر سخت بشه برام تو خیلی گلی امیدوارم موفق باشی برات بهترینها رو آرزو میکنم !

حا لا یک ماهه من نمیدونم واقعا دلیلش نامزدش بوده یا دلیلش من بودم همش میگم من شاید حرفی زدم یا اشتباهی مرتکب شدم یاشاید مطلوب نبودم توی یه ماهه فکر و خیال گوناگون خیلی کردم کردم ..خواستم از شما کمک بگیرم …ببخشید مزاحمتون شدم اما خبلی ناراحتم وقتی به حرفای زده شو و به رفتارش فکر میکنم نمیدونم همه اون علاقه ها دروغ بوده یا شایدم من درکش نکردم

 

پاسخ دکتر شیری:

ببینید غزاله گرامی

👈وقتی یه نفر از توی یه رابطه میاد بیرون باید دورانی بگذره تا رو خودش کار کنه و حداقل زخمهاش تا حدی ترمیم بشوند. به دلایل ایشون برای بهم زدن رابطه نگاه کنید :

میگه نامزدی ۳ ساله هم داریم؟ معلومه دختره تو اون نامزدی ، برخوردهاش ، نورمال تر بوده . بعد یکسال دنبال تعیین تکلیفش بوده و ایشون احتمالا از روی بی مسوولیتی خواسته نامزدی بهم بزنه

 

✔️اما وقتی این نوع روابط بهم میخوره باید چه کرد؟
میبینی فرد نمیشینه دلایل درونی را بررسی کنه، خلوتی را نمیگذرونه برای ترمیم درونی، ناگهان تن میده به رابطهای جدید ! rebound میکنه اصطلاحاً یعنی موقتا در یک رابطه دیگه مثل مسافرخونه اطراق میکنه تا برگرده به خونه اصلیش.

 

👈اینجاست که من شما را مقصر میبینم و واقعا ربطی نداره که دختر شایسته ای تو این یه ماه بوده باشید یا نبوده باشید ، سرنوشت روابط پس از رابطه اصلی اینطوریه متاسفانه .

✔️شیفتگی سریع شما نیز قابل توجه است. تو همین نامه نیز معلومه شما از ارتباط با ایشون خیلی مشعوف بوده ای و این با حال درونی اون آقا متناسب نبوده و ناخودآگاه پس زده در حالیکه آگاهانه اذعان دارد شما بسیار شایسته اید

در پاسخ به سوالتون ، من معتقدم اون علاقه ها واقعی بوده ولی با حجمی کمتر

 

👈الان چه باید کرد؟

به نظرم رصد نکنید که الان باکیه و چه میکنه و کجاست…بگذارید بره و خودش را پیدا کنه…متاسفانه باز هم سراغ شما خواهد آمد و در این شرایط یا برای وجدان دردش اومده ( کلا اینها عواطفشون پاندولیه خانوم ) یا واقعا سراغتون اومده

در هر صورت اون موقع است که باید تصمیم بگیرید . من یه ذره فکر میکنم ایشون نه ثبات عاطفی دارد نه بلوغ عاطفی برای ازدواج و دخترها براش زنگ تفریح میشوند!
#دکترشیری

آنچه پدر و مادرتان به شما نگفته اند :
استقلال دختر از خانواده

✍️دختری۳۲ ساله هستم اهل تهران. همکلاس سابق دانشگاهیم اهل جنوب غرب کشور است و ضمن پیشنهاد رسمی ازدواج با خواسته خانواده من مبنی بر انتقال به تهران موافقت کرد پس از فراهم کردن مقدمات، امسال به همراه خانواده برای خواستگاری اومدن. متاسفانه از همون ابتدای جلسه جهت گیری بحث در زمینه محل زندگی بود و خانواده ایشون گفتن اگه پسرمون بیاد اینجا حقوقش کم میشه، موقعیت شغلیش تنزل پیدا میکنه و … .این موضوعات باعث ایجاد تنش شد و خانواده من که صددرصد مخالف زندگی من درجایی غیر تهران بودند با خانواده ایشون توهین آمیز برخورد کردند، طوریکه اونها بدون اینکه چیزی بخورن جلسه رو ترک کردن. فردای اون روز مامانم خیلی از اتفاقی که افتاده بود ناراحت بود به همین خاطر میخواست ازشون معذرت خواهی کنه اما آقا پسر راضی نشد و به ما اجازه نداد با خانواده اش صحبت کنیم.
حالا خانواده ایشون بهش گفتن دور این دخترو خط بکش. خودشم هم دیگر تمایلی ندارد. میگه اگه هم به فرض محال قرار باشه ما ازدواج کنیم من دیگه تهران نمیام.از زمانی که این اتفاق افتاده حالم خیلی بده و همش دارم گریه میکنم.چیکار کنم آقای دکتر؟

پاسخ دکتر شیری :

👈سیمین گرامی !
آیا ” استقلال دختر” موقع ازدواج ، در خانواده تو محلی از اعراب دارد؟
واقعیت اینست که این مورد را بهتره تمام شده فرض کنی زیرا بیش از این که نمیشه یه مرد برای بدست آوردن یک دختر تقلا کنه ، خانواده سنتی اش را برداشته اومده تهران خواستگاریت ؛ واسه چی توهین بشنوه؟ به نظرم خانواده قبول نداره تو دختر بالغی هستی که میتونی برای محل زندگی با همسرت تصمیم بگیری و اصرار اینگونه بر تهران ماندن تو به نظرم یک فاجعه است .خیلی خوب تر این بود که ابتدا ازدواج سر میگرفت بعد شرایط اومدن اون بنده خدا به تهران ( شغل و مسکن) به تدریج فراهم میشد ( با کمک شما) تا بتونه در دو جبهه بجنگه ( مهاجرت + خانواده داری)
#دکترشیری

سلام آقای دکتر. آرمان هستم
من مطالب شما را دنبال می‌کنم و سعی کردم مثلاً تو ازدواج به اونا عمل کنم. ولی آخه آقای دکتر اینا تو من شک و تردید رو بیشتر کردن…
این همه آدم میرن ازدواج میکنن. کی حرفای دکتر شیری رو شنیده ؟؟
دانشجو ترم ۱۰ داروسازی‌ام، احساس تنهایی دارم ولی شما می‌گید این دلیل خوبی برای ازدواج نیست ….
آخه مگه بقیه دلیل ازدواج شون چی بوده؟
فکر نمی‌کنید سخت شده ..این شرایط …

پاسخ دکتر شیری:

👈سلام من را بپذیر آرمان گرامی و سایر پسرهای خواننده مطالب بنده
من عرض کرده‌ام که فقط به خاطر رهایی از تنهایی ازدواج کردن یک دلیل ضعیف است چون ۶ ماه دیگه می‌فهمی ازدواج الزاماً تنهاییت را پر نمی‌کنه.
تو با کار و دوستان خودتو البته همسرت می‌تونی تنهایی‌هایت را قابل تحمل‌تر کنی حتماً در نظر بگیر که ازدواج یک تصمیم است.
اجازه بدهید براتون یک مثال بزنم:
فرض کن شما داری هر روز با اتوبوس میری محل تحصیلت یا مترو. حالا می‌خوای بری ماشین بخری
خب باید اولا بتونی هزینه ماشین را بدی (نقد یا قسط) بعدش امنیت ماشینت مهمه یعنی بیمه و پارکینگ هم خونه هم دانشگاه
بعدش هزینه نگهداری ماشین و بازدیدهای دوره‌ای و … بعدش باید بتوانی از پس استهلاک ماشینت بر بیایی و بابت افت قیمتش حالت خراب نشه
همچنین نمیشه یه ماشین بخری و هی چشمت با بقیه ماشین‌ها باشه طوری که نتونی هیچ لذتی ببری از ماشینی که بالاخره بعد ۲ ماه عادی میشه
یه ماشین خریدن اینقدر فکرها قبلش میخواد حالا ببین درباره یک انسان داریم حرف می‌زنیم با روح و شعور و خانواده
باید بلوغ داشته باشی تا از پس این سوالات بر بیایی.

برای مشاهده آموزش غیر حضوری مرتبط با این مطلب میتوانید بروی تصاویر زیر کلیک کنید