جامعه قربانی سرمایه داری به زنان فشار می آورد که به میزانی که عنوان و مدرک و درآمد دارید، با ارزشید و طبیعتا ازدواج و مادرشدن و خلق کردن و خانه داری مانع ارزشمندی شماست!
امروز زنان ما در حال از دست دادن «زنانگی» خودشان هستند؛ پا به پای مردان، دوش به دوش مردان در حال تلاشند.
از دختری می پرسم: رؤیای ۲۸ سالگی ات چیست؟
در جواب من می گوید: دوست دارم شرکت خودم را داشته باشم، دوست دارم اتومبیل و خانه ی خودم را داشته باشم … مثل ما مردها! … همانطور که ما با دستاوردهای مان احساس مردتر بودن داریم و مردتر شدن برایمان مهم تر از انسان تر شدن است، دخترانمان هم دارند سعی می کنند مرد شوند! و نظام ارزشی مردان را بر وجودشان حاکم کرده اند؛ دستاورد و رشد و پیشرفت هایی از این دست!
تاریخ را ببینید؛ به مادر بزرگ ها نگاه کنید؛ آیا آن ها شادتر بودند یا ماها؟ آیا زنان برای شاد بودنشان باید دکتری می داشتند؟ باید خانه و امکاناتی از این دست می داشتند؟ آیا رضایتمندی زن در گرو داشتن چنین امکاناتی منحصر شده است؟
به نظرم دختران ما در حال طی کردن یک راه اشتباه هستند! راهی که ما مردان را در میانسالی به افسردگی و خمودی و دل آزردگی کشانده، دختران ما را در سنین کم تر به خستگی، به خستگی و به خستگی می کشاند.
ما هیچ راهی نداریم به جز اینکه «زنانگی» را در مردان و زنانمان زنده کنیم.
زنانگى( آنیما) یعنى احترام به طبیعت، بیان احساسات، وجه شاعرانه حیات، مادرى و تغذیه درونى و حمایت از ضعیف تر
#دکترشیری

این مطلب را هم بخوانید
به پسرم رسا
65 پاسخ
  1. زينب پارسا
    زينب پارسا گفته:

    خیلی عالی گفتی دکتر جان ،من خودم ی دختر ٣۴ هستم ک واقعاااا با این پستتون و پیامتون انگار خودمو دیدم .متاسفانه روز به روز هم افسرده تر میشیم .

    پاسخ
    • شیما
      شیما گفته:

      عالی بود
      دغدغه ی این روزای من تو زندگیم که روزها و شب ها فکرمو درگیر خودش کرده
      دائم با خودم فکر میکنم از کدوم بگذرم که آینده ی بهتری داشته باشم…

      پاسخ
      • الی
        الی گفته:

        سلام دکترجان.من با خواندن این متن فکرم خیلی درگیر شد.دختر۸ساله ای دارم که بعد جدایی از همسر سابقم که ۷ماه پیش اتفاق افتاده با من زندگی میکنه.اون اقا یک ماه و نیمه ازدواج کرده و دخترم هر وقت با اونها میره بیرون پر از تنش برمیگرده.بمن میگه چرا شما ماشین نداری ولی اون خانوم ماشین داره؟چرا شما پشت ماشین نمیشینی ولی اون خانوم میشینه؟چرا اون…….و من نگاه میکنم شاید درست میگه.اغلب ما همینطور ادمها رو ارزیابی میکنیم.طرف ماشین داره.خونه داره.تحصیلات عالی داره و ….ولی اصلکاری رو فراموش کردیم.بهش میگم اگر ماشین داشته باشم و مجبور باشم تا دیروقت سرکار باشم و نتونم تورو ببرم بیرون خوبه؟گاهی مجبورم جوابها رو از زبون خودش بگیرم…نمیدونم این کارم درسته یانه
        از وقتیکه میگذارید ممنونم

        پاسخ
  2. الهام
    الهام گفته:

    اقای دکتر من همیشه هر دو مسیر دوست داشتم . تازه بیشتر دلم میخواست زنانه بودن و داشته باشم ..‌ و سعی کردم تا ۳۱ سالگی زنانگیم رو حفظ کنم … اما دیگه اینقدر که نقش اصلی زن بودن در جامعه تحقیر میشه و یه جوری بی عرضگی قلمداد میشه . الان مجبور شدم خودم رو یه مدیر نمونه نشان بدم …. و تغییر حالتم رو نشون بدم … چون خستم کردن که بی عرضه میدونستم چرا مرد نیستم … و این بدترین حالت برای یه زن که میدونه چی بهتره اما مجبوره با جامعه تغییر کنه

    پاسخ
    • مهدیه
      مهدیه گفته:

      دلیل اینکه زن به شکل امروزی تبدیل شده ،فقط بر می گرده به گذشته های دور که مختص به ایران نمیشه، بلکه همه ی دنیا.یک عمر به زن به عنوان موجودی برای به وجود اوردن نسل و محفاظ و مادر دوم مردها برا ی تر و خشک کردن زندگی.و اما در ایران،شکل فرهنگ طوریه که زنها همیشه زیر دست و‌پایین بودن و خیلی معلوم و راحت واژه ی اینکه شما زنید چون ،باعث شد که زنها بخوان نشان بدن که فقط وجود ظریف و تواناییهای ذاتی اپنها باعث نمی شه که فقط فقط براش به دنیا اومدن،بلکه تواناییهای فراتری هم دارند.زنها نمی خوان مرد باشن،این مرد بودن و مرد شدن از اینجا میاد که مردها اصولا قدرتمند بودند و همه تن حریف،لذا این واژه وصل شده به زنهای توانای امروز.من استقلال زن را بییار قشنگ می دونم،مخصوصا در ایران،چون از بابا وصل می شی به شوهر.اونم کافیه بد بشه باهات،تموم میشه و اینکه همیشه پدر و یا شوهر که برات تصمیم می گیره که دادن این پول واجبه یا نه ! و اینه نشانه قدرت یک مرد.اگرم که فرض کنید طرف پول داشته ،می گن وبه خود شوهر وحی می شه که طرف برای پولت اومده.ابرای همین زنها تلاش دارند که مستقل باشن .بعدم اقای دکتر از همه مهمتر ،رنانگی و مردانگی به جیب و پول و کار نیست،مردها تمام قدرتشون به پول و کارشونه و این همه ی مرد نیست و این تنها کاریه که فکر می کنن برای یک زن و زندگی خوشبختی بکنن،و وقتی زنی مستقله به این فکر می کنن تو‌چه چیزه دیگه خودشون را می تونن نشان بدن.برای همینه که انگشتاها میره به سمت استقلال زنها و مشکلات جانبیش.به نظرم این مردهان که باید معنی مردانگی و معنی قدرت را درست درک کنند تا زنها با نگاه زنانه تر و پر ارامشتر به زندگی نگاه کنند.

      پاسخ
      • at
        at گفته:

        بله موافقم وقتیکه مرد چون پول و قدرت دستشه زن رو در تنگنا قرار میده زن مجبوره به فکر این باشه جلوی این اتفاقو بگیره و اینجاست که زن میره تو فکر درامد و سخت کوشی هر چند که واقعا خستش کنه

        پاسخ
      • زهرا
        زهرا گفته:

        واقعا درسته، به خصوص اگر یک زن دارای امتیاز بالایی در نیازهای اولیه قدرت و آزادی باشه، کنترل شدنش توسط یک مرد به وسیله پول واقعا آزار دهنده است.

        پاسخ
  3. دیبا
    دیبا گفته:

    جرفتون تااندازه ای درست هست اما همانطورکه گفتید اگرزنی رودیدید که از شدت کار طاقت فرساپیرو چروکیده شده بدونید دراطرافش یا مرد نبوده با نامرد زیاد بوده
    من اطرافم هم مرد نبوده هم نامرد زیاد بوده وازکودکی به فکر کارکردن درآینده ومستقل شدن بودم ازماکه گذشت به پدران دختران دهه هشتاد بگویید نیازهای دخترانتان رابرآورده کنید
    خودمن پدرم خسیس بود وبااینکه پول زیاد داشت ولی نه استقبالی برای خریدن مانتو شلوارمدرسه نشان میداد نه ازش پول میخواستم بارغبت میداد متاسفانه تنها ازمامیخواست درس بخوانیم وما ازدیگرام میشنیدیم که وضع مالی پدر خوب هست چراکه حتی به وضع ظاهرش هم نمیرسیدبااینکه حقوق عالی دریافت میکرد
    ازبرادرم هم نگم بهتراست

    پاسخ
  4. لیلا
    لیلا گفته:

    دقیقا درست میگید ، منم یکی از همینا هستم، اما شاید یکی از دلایلش این باشه که مجبور شدیم به کار و مسائل دیگه بپردازیم تا وقتی مجرد هستیم بیکار نباشیم و مفیدتر واقع بشیم

    پاسخ
  5. فريده
    فريده گفته:

    جناب اقای دکتر شیری من شدیدا پیگیر مطالب شما هستم و بعضی نظراتتون واقعا من رو متعجب میکنه!
    اولا مقایسه مادربزرگها با دختران امروزی به نظرم خیلی مضحکه!
    دوما بکار بردن استریوتایپهای جنسیتی. اینکه دخترها میخواهند مثل مردها بشن! این کاملا اشتباهه. دختران تلاش میکنن تا بهترین خودشان باشن. دختران تلاش میکنن تا به خودشکوفایی برسن. دختران تلاش میکنن تا به استقلال مالی،فکری وشخصیتی برسن و زمان ازدواج دستشون رو از جیب پدرشون در نیارن و در جیب شوهرشون بکنن. دختران امروز ما هیچوقت ظرافتشون را از دست ندادن و در کنار اقتدار و سخت کوشی ظرافتها و زیباییشونو حفظ کردن.
    من هم با اون دسته از ادمها چه مرد و چه زن که انقدر خودشان را درگیر پیشرفت و معیارهای سخت گیرانشون میکنن که از زندگی و لذت های زندگی کردن و خانواده دور میمانند مخالفم. اما انگشت اتهام سمت دختران بردن کار درستی نبود.

    پاسخ
      • نیک
        نیک گفته:

        اقای دکتر من هم با نظر خانم فریده موافقم و از این متن تعجب کردم که به قلم یک تحصیلکرده نوشته شده. ای کاش به جای این متن در مورد تربیت صحیح مردان در جامعه ایران و رفتار صحیح و منصفانه انها با خانمها صحبت میکردید تا یک خانم برای رسیدن به ارزوهاش از هفت خان رستمی که توسط آقایان این جامعه بیمار بوجود امده مجبور نباشند رد بشند. چه پدر چه همسر چه برادر چه همکار چه رییس …

        پاسخ
    • مینا
      مینا گفته:

      موافقم
      زن قدرتمند بودن اشتباه نیست و همانقدری که جنگیدن و خود را وقف کار کردن برای یک مرد نازیباست، برای زن هم نازیباست.
      نیازمند بودن هم چه برای زن و چه برای مرد نازیباست. تبلیغ وابستگی برای زن نکنیم.
      من هم پیگیر جدی مطالب دکتر شیری هستم و دقیقا مثل شما گاهی متعجب میشم که ایشون که درباره تعادل حرف می‌زنند و گاهی به زیبایی حقایق زندگی و روابط رو به بیان میارن، چطور ممکنه تلاش زن برای ایجاد تعادل در شخصیت خودش رو اشتباه قلمداد کنند. مادربزرگهای ما فقط یک انتخاب داشتند که انجامش می‌دادند و به همین خاطر شاید رضایت از خودشون داشتند که آنچه تکلیف‌شونه رو انجام دادند. اما زن امروزی تعادل خودش رو از خلال انتخاب‌هایی پیدا می‌کنه که قدرت و استقلال لازمه‌شونه. بیاییم زن را صرفا از چشم انداز مرد و مرد را از چشم انداز مرد تعریف نکنیم. اگر هم می‌کنیم، شاید لازمه مردها بر ترس خودشون از زن‌های قوی غلبه کنند. بجای تثبیت دوگانه‌ای نقدهای جنسیتی، توان پذیرش رو در مردها بالاتر ببریم.

      پاسخ
  6. دیبا
    دیبا گفته:

    به مردان ایرانی بگویید کمی مدیریت را افزایش دهند تازنها بتوانند با خیال راحت زن باشند
    مدیریت نه به معنی سختگیری و خساست و قدرت طلبی بلکه به معنی تدبیرو مسوولیت پذیری

    پاسخ
  7. سميه امينى
    سميه امينى گفته:

    سلام
    با میزانى از صحبت ها تون موافق نیستم ، وقتى سلسله مراتب مزلو رو مى ببینیم ، براى رفتن به مرحله بعد باید نیازهاى زیستى برآورده شود ، در صورتى که یه زن در جامعه ما اگر داراى درآمد نباشد ، مانند یک کارمند ، کارگر ، و گاهى پایین تر برآورده مى شود ، نه یک هم پا و نه یک همسر .

    پاسخ
  8. ساناز
    ساناز گفته:

    سلام. این وضعیت خیلی باعث دوگانگی میشه. زن میتونه کارکنه و استقلال مالی داشته باشه و در عین حال زنانگی هم داشته باشه من متوجه تفاوت های دو جنس هستم و کلا افراط تو هیچ چیزی خوب نیست ولی نمیدونم این خط باریک کجاست یه عده از این حرفای شما میتونن این برداشتو بکنن که اگر هر دو درآمد داشته باشه حتما زن از زن بودنش فاصله میگیره
    الان من فردی رو میشناسم که میگه طبق نظریه یونگ زن فقط باید تو خونه بشینه و داشتن “هر نوع دستاوردی” برای زنان باعث دور شدن از اصلشون میشه و مرد فقط باید درآمد داشته باشه وگرنه مرد نیست من برداشتم از صحبتای قبل از این متن شما این نبود ولی گاهی به شک میفتم

    پاسخ
    • مینا
      مینا گفته:

      سلام
      من کاملا با حرف خانمی که گفتند زنی که فرسوده و خسته است کنارش یا مرد نبوده یا نامرد زیاد بوده موافق هستم .من اگر از طرف مرد زندگی ام احساس امنیت نکنم چه پدر و برادرم و چه همسرم به هر ریسمانی چنگ میزنم تا خودم آن امنیت را کسب کنم

      پاسخ
  9. شکوه
    شکوه گفته:

    جامعه و نگاه‌ها فشار زیادی رو به زنهای امروز تحمیل میکنه. یک زن خانه دار در نگاه عموم یک زن عقب مانده و کم ارزش تعبیر میشود. چطور میشه زیر این فشارها تاب اورد؟

    پاسخ
  10. نوشا
    نوشا گفته:

    من هم تو وجودم آنیماس..۳۳ سال سن دارم دوست داشتم زنانگی میکردم اما متاسفانه اون موقع که نمیفهمیدم خانوادم مجبورم کردن رشته پزشکی بخونم درحالی که علاقه نداشتم و هروقت گفتم علاقه ندارم گفتن خاک بر سرت بی عرضه لیاقتت این بود کهنه بچه بشوری😭😭 و الان تو سی و سه سالگی یک عالمه زندگی نکرده دارم…

    پاسخ
  11. فاطمه
    فاطمه گفته:

    آقای دکتر امروز دختران ما از جمله خودم به خاطر نداشتن شغل در این رکود اقتصادی به تلاشگر نبودن و داشتن افکار کهنه متهم میشیم. همه ی ما از حضور زنان در جامعه استقبال میکنیم اما وقتی راهی نیست، کنار گذاشته میشویم. لطفا بیشتر در این رابطه صحبت بفرمایید

    پاسخ
  12. الی
    الی گفته:

    وقتی مردها نمیتونن نیازهای یک زن رو برآورده کنند، زن مجبوره خودش آستین بالا بزنه و بدوه دنبال بیرون کشیدن گلیم زندگیش از آب.
    کی دوست نداره باشگاه و استخر بره، آرایشگاه و ماساژ بره، آشپزی و خونه داری و همسرداری کنه، مادر بشه و جونشو بریزه به پای بچه ش… نمیتونن آقا، مردا از پس این زندگی برنمیان. یا حداقل مرد من برنمیاد… منم نمیتونم بشینم و هر روز خرد شدن و له شدنشو تماشا کنم. قید همه اون بالایی ها رو زدم و دارم میدوم دنبال زندگی…

    پاسخ
  13. توتیا
    توتیا گفته:

    فکر کنم نیاز به دوره شفای مردانگی داریم. اینکه نقش زن را صرفا خانه داری و مادری و همسری دید جای تعجب دارد. به نظر می رسد بحث حالت مغالطه پیدا کرده است.افراط از طرف هر کسی چه مرد و چه زن قطعا مردود و نکوهیده است. این که زندگی به حد نیازش تلاش کند در مسیر رشد شخصی و شغلی فی النفسه چیز بدی نیست و از ذات انسانی زنانه اش دور نیست. نکته اصلی این است که اکثر مردها هنوز از نقش خود تصوری دارند درست مثل پدرانشان. فقط وظیفه کار بیرون از خانه دارند و لا غیر. تصورشان این است که من از صبح تا شب به قدر کفایت کار کرده ام و الان زمان استراحت و تفریح است. حتی بسیاری از مردانی که همسر خانه دار دارند تصورشان این است که زنم کل روز در حال استراحت است و اصولا کار خانه و بچه داری زنگ تفریح است و من شاخ غول می شکنم. چه برسد به همسری که شاعل است و پس از ساعت کار تازه زمان رتق و فتق امور خانه و بچه هاست و اقا مشعول استراحت. شفای مردانگی هم نیاز داریم. هر دو طرف باید به تعادل برسد

    پاسخ
  14. رامینا
    رامینا گفته:

    سلام آقای دکتر. من خیلی از پست های شما رو می خونم و واقعت لذت می برم ولی بعضی از پست هاتون که تبلیغ زندگی سنتی به زن ها هست، راستش به نظرم اصلا منصفانه نیست.به نظر من مثلا این متن کاملا تبلیغ تفکرات سنتی هست.
    اولا عرض کنم مادربزرگ های ما خوشبخت نبودن و از روی بیچارگی به شرایط تحمیلی عادت کرده بودن و اون شرایط پذیرفته بودن و اتفاقا همین پایین بودن سطح رضایت از زندگی مادربزرگ های ما منجر به جنبش های فمنیستی و بوجود آمدن سبک زندگی مدرن شده.
    ثانیا کی گفته دستاورد فقط یعنی پول و پیشرفت؟ نقش شخص در جامعه و تاثیری که شخص از خودش در دنیا می ذاره نوعی دستاورد ارزشمند هست و جلوه ای از انسانیت که هیچ ربطی هم به جنسیت نداره و اگه زنها دنبالش باشن معنیش این نیست که از مردها تقلید میکنن. اتفاقا به نظر من ارزش واقعی هر آدم اینه که دنیا رو تا حد خودش بهتر کنه که این کار غالبا با فعالیت های اجتماعی شدنی هست.
    اینکه یک زن یا مردی از کار زیاد دچار خستگی روحی (و نه جسمی) شده باشه نشون می ده به کارش علاقه نداشته و از اول باید شغل دیگه ای رو انتخاب می کرده. این ربطی به زن و مرد بودن نداره. معنیش هم مذموم دانستن کار زیاد نیست. کار زیاد اگه شخص عاشق اون کار باشه و باعث رضایتش از زندگیش بشه، باعث سلامتی روحی اون شخص هم می شه. هیچ ربطی به هم به زن یا مرد بودن اون شخص نداره. فقط شخص باید کاری رو انتخاب کنه که هم برای اون کار انتخاب شده و هم عاشق اون کاره و هم از طریق اون بتونه آدم مفیدی باشه.
    میران کار این شخص هم باز به بستگی به این داره که اولویت های زندگیش چی ها هستن و چه چیزهایی حس بهتری درش ایجاد می کنند. ربطی هم به زن و مرد بودن نداره.
    این رو موافق نیستم که می گید زندگی مدرن ارزش بچه دار شدن رو از زنها گرفته و ارزش به کارشون داده. افراد با هم متفاوت ان، بعضی ها ارزش های دنیای مدرن بیشتر باعث رضایتشون می شه بعضی ها ارزش های دنیای سنتی و از هر دو گروه هم در همه جوامع به وفور وجود دارند. چیزی که مهمه اینه که شخص خودش و خواسته هاش رو واکاوی کنه و دنبال اون خواسته ها بره، نه اینکه فقط پیرو سیستم غالب جامعه باشه.
    خیلی ببخشید ولی به نظر من با یه ذهنیت اشتباه به شما تلقین شده که برای همه دخترها ارزش های سنتی حس بهتری ایجاد می کنه در صورتیکه اینطوری نیست. و خیلی ها در ازای راه رفتن در سیستم سنتی جامعه دچار افسردگی میانسالی شدن.
    در انتها من حس می کتم تبلیغ یه سبک زندگی چه سبک زندگی سنتی چه سبک زندگی مدرن، اصلا برآزنده یک کانال و یک پیج روانشناسی نیست. و این نشناختن تفاوت میان زن ها و تفاوت میان خواسته هاشون و بی ارزش دونستن خواسته های ارزشمند قشر مدرن تر هست.
    با تشکر و احترام

    پاسخ
  15. شیلا
    شیلا گفته:

    سلام
    من خودم یکی از اون زنانی هستم که به دلیل بی کفایتی و بی عرضگی همسر. سابقم مجبور به کار زیاد. شدم
    هر. چند. که درامدم بالا بود و شان اجتماعی بالایی رو کسب کردم ولی از حس زنانگی خودم دور. شدم
    و الان بعد از. گذشت ۸ سال جدایی شهامت ازدواج مجدد را ندارم که مبادا بازم از. زن بودنم و نیازهای زنانگیم دوری کنم

    پاسخ
  16. ليلا
    ليلا گفته:

    من به عنوان زنی که سالهاست متاهلم و از زندگیم هم راضی هستم ولی به این نتیجه رسیدم که یک زن در صورتی میتونه کامل زن باشه مطمئن باشه ،،،که تأمین مالی داشته باشه زنی با مختصاتی که شما گفتین زنی هست که اگر شوهر خیانت کار و فاسد و دروغگو از اب درومد مجبوره تحمل کنه و جیک نزنه چون دستش به جایی بند نیست چون تمام زندگیشو فقط تو خونه بوده و خرج بقیه کرده در حالی که اکر درامدی میداشت مصمم بود و میتونست برای اینده بدون اون مرد نقشه بکشه

    پاسخ
  17. نسيم
    نسيم گفته:

    سلام
    خیلی حرف پسندیده ای زدید
    دقیقا همینه خانم ها دارن نقش مرد ها رو بازی میکنند و مرد ها روز به روز بیشتر کناره میکشن از کار و مسیولیت

    پاسخ
  18. فاطمه
    فاطمه گفته:

    سلام و ممنونم از آقای دکتر شیری عزیز که همیشه در مطابشون به ما بهترینهارو می آموزند.ولی درمورد این مطلب شما اعتراض دارم. آقای دکتر عزیز اینکه ما زنان تمایل شدید به استقلال داریم نشان دهنده مردانه عمل کردنمان نیست.بلکه نشان دهنده توانایی و بالارفتن عزت نفس ماست. عزت نفسی که همیشه مردها می خواستن ان را خفه و یا کنترل کنن چون فکر میکردند که زن جنس دوم‌.وسیله نیاز جنسی.باروری و خانداری است. در حالیکه کاملا غلط بوده و حالا وقتی زنی توانایی برابری کار و جدید و روی پای خودش ایستادن رو پیدا کرده ؛این مرد می ترسه. درحالیکه نباید ترسید باید آگاه بود و افتخار کرد که زن خودش و خواستیت توانمندی خودشو شناخته و برای پا به پا مردخوش امدنو یاد میگیره و به بهترین نحو و آگاه کنار هم و شانخ به شانه هم گام برمیداریم. ما شیرزنان امروزیم که از مردان توانگری چون شما علم می اموزیم آقای دکتر مهربان.متشکرم از حمایتهای همیشگیتون

    پاسخ
  19. mary
    mary گفته:

    به نظر من این حرف درستی نیست که مادر بزرگ شادتر بوده یا ما اگر همسر مادر بزرگ دو یا سه زن داشته و تحقیرش می‌کرده مادر بزرگی که استقلال نداشته مجبور بوده تحمل کنه ولی دختری که مستقل هست حداقل ،حقوق برابر انسانی رو می‌تونه برای خودش بدست بیاره و وابسته مردان نباشه

    پاسخ
    • مجتبی
      مجتبی گفته:

      منم موافقیم
      مردهای امروزم دوست ندارن با مادربزرگشون عروسشون باشه
      زنی که دستاوردی از خودس غیر بچه و پخت و پز نداره پس چی داره تازه پخت و پزم که وظیفه زن نیست

      پاسخ
  20. پريا
    پريا گفته:

    علیرغم ارادتی که به شما دارم، این نظر شما رو کاملا درست نمیدونم، میشود میانه روی کرد، و البته هر کسی توانمندیها،ارزوها و اهداف خودش را دارد.مقایسه درستی نیست. نسلها، شرایط جامعه و خواسته ها متفاوت شده.هر چند که تو ایران بعلت برابر نبودن مواضع جنسیتی واقعا به زنان سخت میگذره ، ولی کسی شادتر خواهد بود که به دنبال اهداف خودش برود.

    پاسخ
    • رامینا
      رامینا گفته:

      من فکر می کنم آقای دکتر متاسفانه تصویری که از زن دارن زنی هست که علاقه ای به کارش نداره و اگه دنبال پیشرفت می ره یا برای پز و پوله یا برای ادای مردها رو درآوردن در صورتیکه اینطور نیست.قبول دارم که اینجور زنان در جامعه هستن که پیشرفت هاشون دلیل منطقی ای نداره. ولی نمی شه این تفکر رو به همه زنان توانمند و موفق نسبت داد.
      زنی که از روی عشقش به پزشکی و خدمت به مردم از این طریق کل زندگیش رو وقف ریسرچ پزشکی کرده و از این تاثیرگذاریش در جامعه راضی هست، حتما باید علیرغم میلش کار و پیشرفت هاش رو ول کنه و خانه داری کنه که از نظر آقای دکتر زنانگی ش حفظ شده باشه؟؟!! اون هم خانه داری ای که در قرن ۲۱ ام با پول کمی قابل برون سپاری هست و عملا ارزشی نداره.
      من فکر می کنم آقای دکتر احتمالا خودشون زن خانه دار دوست دارن و اشتباها فکر می کنن همه زن ها هم دوست دارن اونجوری باشن که ایشون می پسنده. اگه هم اینجوری نباشن از ذات خودشون فاصله گرفتن!!!
      بعد هم فکر می کنن اولین جنبه وجودی یک زن باید این باشه که از نظر مردان ( اون هم مردانی با سبک فکری شبیه ایشون) پسندیده بشن !!!

      پاسخ
      • دکتر شیری
        دکتر شیری گفته:

        فکر میکنید چند متخصص و فوق تخصص پزشکی دندان پزشکی و فوق مهندسی و … مراجعین من بوده اند ؟
        برای ثانیه ای فکر نکنید چون ادبیات من ساده است ، خودم ساده لوحم !
        ابدا
        مستند تر از چیزی که فکر میکنید مینویسم و راهی ندارید که به درد واقعی مردمان کشورتان گوش کنید

        پاسخ
        • رامینا
          رامینا گفته:

          بله آقای دکتر. عرض کردم خدمتتون که درصدی از زنان هستند که با اینکه موفق اند ولی چون دلایل منطقی برای راهشون نداشتن پشیمون اند. ولی این رو نمی تونید به همه زن های موفق هم نسبت بدید چون بعضی ها واقعا راضی اند. و برعکس خیلی ها که مسیر سنتی رو پیش رفتن، پشیمون ان !!!
          کلا آدم هاو خواسته هاشون با هم یکی نیستن که بشه نسخه یکسان برای همه پیچید.

          پاسخ
          • دکتر شیری
            دکتر شیری گفته:

            نوشته بنده منافی وجود زنان موفق راضی نیست و چنین ادعایی ندارد ولی انکار وجود احساس بد بسیاری از زنان موفق در ایران و خارج ایران نیز شیوه خطرناکیست که میخواهد بقبولاند به زن که چون شغلت خوب است باید لذت ببری از زندگی

        • رامینا
          رامینا گفته:

          راستش آقای دکتر عزیز، من فکر می کنم شما و در کل روانشناس ها و مشاورها و …به واسطه شغلتون با آدم های ناراضی در ارتباط هستید، چون مسلما زن موفقی که از شرایطش راضی هست دلیلی نمی بینه به مشاور و ….مراجعه کنه. و چون مشاورها کلیت جامعه رو از روی مراجعینشون حدس می زنن ممکنه فکر کنن هر زنی که همه زندگیش شده موفقیت، از زندگیش راضی نیست. در صورتیکه این گزاره فقط و فقط وقتی می تونه درست باشه که یه آمارگیری اجتماعی بی طرفانه از کلیت زنان موفق جامعه نه فقط کسانی که به روانشناس یا مشاور مراجعه کردن، این نتیجه رو بده که من فعلا همچین آمارگیری ای در ایران ندیدم.

          پاسخ
          • دکتر شیری
            دکتر شیری گفته:

            طبیعتا این نقد به خوش بینی شما نیز وارد میشود که شما ابدا از لایه ای پنهان این زنان با خبر نیستید
            به نظرم خطر سوگیری برای همه افراد وجود دارد ولی چگونه باید بخش تاریک زندگی افراد موفق بخصوص زنان را به رسمیت شناخت ؟

  21. ملیکا
    ملیکا گفته:

    سلام
    کار کردن و پول در اوردن یا تحصیلات عالیه یه فعالیت مردانه نیست. خانم ها هم می تونن تو این زمینه بهترین باشن. هر خانمی می تونه انتخاب کنه که خانه دار باشه یا شاغل. مشکل اینجاست که خانه داری رو کار سبک و بی ارزشی می دونن. زنانی که تو منزل زحمت می کشن وظیفه سنگینی دارن. یه دختر مجرد باید که کار کنه و خودشو بالا بکشه! پس چی کار باید بکنه؟ منتظر باشه دیگران خرجشو بدن؟ تو ازدواج هم خانم خانه دار یه وظیفه ای رو بعهده گرفته! اگر هر دو شاغل باشن هم باید وظایف تقسیم شه! کاش شما هم یک کم به مردای ما آموزش بدید که کار خونه فقط وظیفه زن نیست! اینکه بعضی نقشها داره جابجا می شه تربیت و فرهنگ ضعیفه خانواده های ایرانیه!
    به نظرم دوش به دوش مردان تلاش کردن بد نیست به شرطی که مردا هم دوش به دوش خانم ها برای کارهای خونه، خرید، بچه داری، حفظ رابطه، و … تلاش کنن. اون وقت زنها هم حس زنونگیشون حفظ می شه.
    تشکر

    پاسخ
  22. الف
    الف گفته:

    متاسفانه جامعه به سمتی رفته که زن ها مظلوم نمایی میکنند و در سایه ی تبلیغات ، مردها بیشتر و بیشتر نقششون تخریب میشه
    وقتی زن ها با مظلوم نمایی و سو استفاده از زیبایی و نرمی های صرفا ظاهریشون تلاش میکنند به اهدافشون برسند ، پس مردان هم به تجربه می آموزند که وقتشون رو صرف خودشون کنند نه یک زن . پس زن ها هم مجبور میشن خودشون کسب و کار کنند تا این کم توجهی که کم کم فراگیر شده رو جبران کنند و و به شکلی جلب توجه کنند . باشد که با این راهی که در پیش گرفتیم همه باهم نابود شویم ..

    پاسخ
  23. Parisa
    Parisa گفته:

    دکتر عزیز وقتی مردی در کارش موفق جایگاه خوبی تو اجتماع ب دست میاره و کم کم ب وسیله همین موفقیت مورد توجه و احترام مردم قرار میگیره اما زنی ک دائم تو خونه با بچه و غذا اشپزی سر کار داره اخرش چی نصیبش میشه. نگید ب من ک من مهر طلبم و اینا قبول کنید ک چیزایی ک نصیب مرد لذت بخش

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      من رد نمیکنم حرفتون را و اساسا نگفتم دختران ما کار نکنند و رشد نکنند؛
      فقط عرضم این بود که موقعی هم هست که کار کردن ممکنه لذت بزرگ دیگری را بفرستد رو هوا
      مثل فرزنددار شدن برای خیلی از خانمها
      مثل لذت تربیتش
      نباید ارزشهای سنتی زنان را فرستاد رو هوا

      پاسخ
  24. شقایق
    شقایق گفته:

    من یه دختر ۳۳ ساله هستم که تنها و مستقل زندکی می کنم یک ساله رویای من شده خرید خونه و این فکر استرس شده واسم با اینکه هیچ مشکل مالی از طرف خانواده ندارم و پدرم میگه نگران اینده نباش هیچی نمی تونه ارومم کنه و از این فکر درم بیاره.ولی واقعا راست گفتید من با همه زنانگیم دارم مثل مرد کار می کنم.واقعا چرا.اولین باره دارم بهش فکر میکنم.شاید باید گره ذهنیم رو وا کنم تا راحت تر زندگی کنم

    پاسخ
  25. امیر
    امیر گفته:

    زنها میخان توان مالی داشته باشند و مستقل باشند،که یک وقت شوهرشون بهشون حرف زور نزنه یه وقت سرکوفت نَشنَوَن بعد میرن دنبال کار و درامد و از مدیر و ریسشون هزار جور حرف زور میشنون و اذیت میشن ولی مهم نیست،خوبیش اینه که احتمال اینکه یه وقت شوهرشون بهشون حرف زور بزنه کمتر میشه ،اینطور که معلومه از ما خار داره

    پاسخ
  26. مژگان
    مژگان گفته:

    شاید بهتر باشه که بگیم مدام دنبال پول و موقعیت شغلی و پیشرفت بودن انسان ها رو خسته میکنه و باعث میشه که از زندگی شون و از مردانگی یا زنانگی شون لذت نبرن.. اما این نوع نوشته ی شما فقط داره به زن ها میگه.. من زنم و مرد نیستم ولی میبینم مردهایی که دیگه خسته شدن و دلشون میخواد که کمی زندگی هم کنن. بنظرم نوشته ی شما میتونه فراجنسیتی باشه اما اگه بخوایم صرفا به زنها بگیم که دنبال پیشرفت نباشن، کمی ساده لوحانه ست. زن ها و مردها میتونن که دستاورد داشته باشن منتها تعادل در زندگی هر دوی اونها باید وجود داشته باشه و این که اگر زن یا مردی نخواست که پیشرفت کنه و یا دستاوردهای آنچنانی داشته باشه، نباید مورد سرزنش قرار بگیره. و اینکه چرا باید اطرافمون نامرد وجود داشته باشه ک بخواهیم کار کنیم؟ زن ها هم میتونن کار کنن و دستاورد داشته باشن. توی کل دنیا دارن کارتون های دیزنی شون هم مثل سفیدبرفی و زیبای خفته که دنبال ی مرد بودن ک بیاد ازدواج کنه باهاشون داره عوض میشه و به دخترانشون با کارتون هایی مثل مولان و موآنا میگه شما هم میتونید قهرمان داستان تون باشید و به دنبال کسی نباشید که خوشبخت تون کنه و معیار خوشبختی هم برای هرکس متفاوته و به زنها این پیام رو میرسونن که شجاع باشید و خودتون زندگی تون رو بسازید. اونوقت شما دارین میگین که زن بیاد تو خونه بشینه خشنود تره و اگه کار کنه و دنبال پیشرفت باشه از اصلش داره دور میشه؟ واقعا من شما رو دوست دارم دکترشیری عزیز و پیگیر درسها و مطالب تون هستم اما وقتی که بحث شما میرسه به زنها اصلا نمیتونم بپذیرم این حرفاتون رو… تعجب میکنم که این مطالب رو میگین. در کل به تعادل رساندن زندگی برای زن ها و مردها خوبه و نباید جنسیتیش کنیم. اینکه فارغ از جنسیتمون به این هم فکر کنیم که بدن ما بزرگترین نعمتی هست که داریم و بدون پول آنچنانی هم میتونیم خوشحال باشیم این مساله ای که جامعه ما نیاز داره بدونه ….

    پاسخ
  27. ارغوان
    ارغوان گفته:

    دکتر شیری عزیز من شما رو دنبال می کنم و قطعا در این مدت تاثیر بزرگی روی ساختار ذهنی من داشته اید اما من به عنوان همون دختر ۲۸ ساله که الان معلم کنکوره کار می کنه توی جامعه است و از نظر شاگرداش موفقه می رقصه ورزش می کنه خیلی جاها زن بودن رو داره خوشحالم و هرگز و هرگز مادر بزرگم و حتی مادرم رو شاد تر از خودم نمی بینم این که اینها به زنی تحمیل بشه فرق داره تا اینکه زنهای امروزی تمایلی ندارن به اینکه کار زنانه محسوب نشه و آرایش زنانه محسوب بشه اصلا زنانگی و مردانگی چه تعریفی داره به جز تعریفی که اجتماع به ذهن ها تحمیل می کنه چه کسی گفته زن با مادر بودن زنانگی داره مرد با کار کردن ؟ اصلا چرا جنسیت برای این موضوع مطرح میشه من ۲۸ سالمه آرزوم یه زندگی امن مالی و روحی بوده و هست و با حدی بهش
    رسیدم خسته هم میشم اما مرد نیستم یک زنم و دوست دارم اینجوری زنانگی کنم

    پاسخ
  28. سمیه
    سمیه گفته:

    واقعا نمیدونم چرا اسم خانه داری میاد خانوما گارد میگیرن.واقعا مگه مادرای خودمون خانه دار بودن و ارامش ی خونه رو تامین میکردن بد بوده؟میشه در کنار خانه داری یک زن به روز و اهل مطالعه هم بود .منظور از خانه داری تمام روز اشپزی و گردگیری که نیست.

    پاسخ
  29. رعنا
    رعنا گفته:

    شما میتونی هم زن موفقی در جامعه باشی هم مادر و همسر موفق. سخت هست اما شدنیه. زنان قدیمی شادتر بودند شاید به این دلیل که از دنیایی بجز اون چیزی که میبینن خبر نداشتند. فکر میکردند زندگی یعنی همین که آقای خونه صبح به صبح خرجی رو روی طاقچه بگذاره و بره. بالطبع مردان قدیمی هم خوشحال تر بودند، چون از همون نوع زندگی لذت کافی میبردن. دختران ما سعی نمیکنن مرد باشند، بلکه سعی میکنن جایگاه از دست رفته اجتماعی خودشون رو که در طول سالهای سال با قیاس با مردان، با نصف عقل داشتن در برابر مردان در وابسته بودن در خانه به پدر و بعد شوهر زیر پا گذاشته شده به دست بیارن، و این مساله در روزگار امروزی ممکن نیست بجز با استقلال مالی.

    پاسخ
  30. مونا
    مونا گفته:

    سلام
    کاملا موافقم،حال خوب فقط در گرو بودن در جایگاه درست،تا چند ماه پیش من مادرخانه داری بودم که تمامی استعدادهای درخشان درسی و غیر درسی ام را از بین رفته می دیدم…زندگی خانوادگی که من را مجبور به خانه داری کرده بود را دشمن خودم می دانستم و حالم بد بود…اما حالا با تجربه رفتن به سراغ شغل مورد علاقه ام و جدا شدن از خانه داری ،فهمیدم باید حالم خوب باشد تا لذت ببرم از زندگی…حالا دلتنگ زنانگی و مادرانگی و چرخیدن و نقش زدن به زندگی و خانه ام هستم…

    پاسخ
  31. شیدا
    شیدا گفته:

    با اینکه درس شفای زنانگی ۱ و ۲ رو گذروندم و هر دوش هم برام مفید بوده اما اینکه نباید یه دختر یا زن رویای همچین چیزهایی رو داشته باشه رو نه میفهمم و نه قبولش دارم… من هم ۲۸ سالمه و همچین رویاهایی دارم…و فکر نمیکنم جنسیت در تعیین رویای من باید تاثیرگذار باشه… قبول دارم که ممکنه زن خسته بشه…یا فرسودگیش بیشتر از مرد باشه اما اینکه بخوای خودت رو قانع کنی رویات رو عوض کن کار اشتباهیه…
    ممنون از مطالب خوبتون 🌺

    پاسخ
  32. دنیا
    دنیا گفته:

    چند وقته دارم فکر میکنم من از بیکار شدن و در خانه موندن میترسم. ارزشمندیم رو در دستاوردهام میبینم. آتنا تایپ هستم که سعی کردم آفرودیت رو زنده نگه دارم ولی احساس میکنم اگر استعفا بدم و توان درآمدزاییم رو بذارم زمین بی ارج و قربم. حتی یه بار به خودم گفتم یعنی بشینم خونه و‌مثل انگل فقط استفاده کنم. زنان زیادی رو میشناسم که خانه دار هستند و بدون شرم توقعات مالی زیادی از همسرانشان دارند که زنان شاغل هیچگاه به خود اجازه اون درخواستها را ندادن. تو لیست اهداف و برنامه های زندگیم ازدواج و خانواده و بچه بوده و بله خرید خانه و ماشین فلان و ویلای بسان هم …
    به شخصه میترسم تمام سلاحهای مردانه ام را با ردای لطیف زنانه تعویض کنم. این ترس از کجاست؟

    پاسخ
  33. سارا
    سارا گفته:

    آقای دکتر من فکر میکنم بالا رفتن سن ازدواج میتونه یکی از دلایلش باشه.یک دختر از ی سنی به بعد براش سخته خونه پدری خرج کنه. وقتی شرایط ازدواج هم سخت شده از لحاظ اقتصادی و خیلی هاازدواج رو درست ندونن این مواردهم ایجاد میشه. یکی از دلایلشه

    پاسخ
  34. زهرا
    زهرا گفته:

    من کمی گیج شدم. بعضی نظرات کمی من رو در برداشتی که از حرفهای دکتر داشتم دچار شک میکنه. حرف اینه که نباید فکر کرد تنها در صورت موفقیت های شغلی مختلف دستاورد داشتیم بلکه باید به روح و روانمون و چیزی که واقعا میخوایم هم نگاه کنیم، چه مرد و چه زن و اینکه من برداشتم این بود که این نوع نگاه به زندگی که فقط همه چیز رو در شغل ببینیم هم برای زن و هم برای مرد خطرناکه و برای زن خطرناکتر. ایا برداشت من غلطه؟؟ نباید این حس در جامعه القا بشه که فقط زنی که شاغله و پله های موفقیت شغلی رو به سرعت طی میکنه موفقه و زنی که تنها مادری یا همسری میکنه و موفق هم هست در این کارها احساس ضعف و عقب موندگی بکنه. درسته؟؟
    خب این حرف که خیلی حرف درسته و واضحیه و حرف جدیدی هم نیست و سالهاست بهش پرداخته میشه و گارد و برداشت مخالفان رو درک نمیکنم….
    من الان سی سالمه، سمپادی بودم و هیچ وقت در سالهای نوجوانیم هیچ تصویری از مادر بودن یا حتی همسر بودن نداشتم. رویام در نوجوانی و جوانی این بود که یک مجموعه کارخونه در سراسر کشور و جهان!!! داشته باشم و به این شکل هزاران فقیر و بیکار رو تحت حمایت خودم قرار بدم!!!! مهندسی شیمی خوندم و بعد اتمام کارشناسی تو یک شرکت زیرنظر یک دکتر مثلا فرهیخته‌ای که تمام نیروهای کاریش زنان با حقوق بسیار بسیار پایین بودن کار کردم و الان در ۳۰ سالگی در حال خوندن ارشد به قصد اپلای و خروج از کشور هستم. در سی سالگیم اصلا و واقعا نمیدونم چی میخوام از زندگیم و فکر میکنم خیلی از این ندونستن ماحصل همین تفکرات غلطیه که یه زمانی در مورد کار و رشته و موفقیت و … به من القا شده. حتی نمیدونم اصلا به رشته‌م علاقه‌ای دارم یا نه‌. تنها چیزی که به خوبی در مورد اینده م میدونم اینه که اصلا نمیخوام مادر بشم، هیچ وقت، حتی دلیل این نخواستن رو هم به درستی نمیدونم ولی انقدر مادر بودن برام نخواستنی و دوست نداشتنیه که فکر میکنم اگه زمانی همسرم اصرار کنه به بچه دار شدن ازش جدا میشم!!
    فکر میکنم این تصویری که جامعه جهانی از موفقیت به ما القا میکنه و تقابل اون با چیزی که واقعا هستیم و میخوایم باعث این حجم از ندونستن اینکه چیکار میخوام بکنیم و چی شادمون میکنه میشه….
    واقعا نمیدونم در کنار پدر و مادر و خواهر و مادر همسر و همه ی عزیزانم بودن منو شادتر میکنه یا رفتن و دور شدن از همه چیزهایی که بهشون تعلق خاطر دارم بخاطر موقعیتهای شغلی و داشتن رفاه مالی بیشتر. هر چند وضعیت اقتصادی افتضاح کشور و پایین بودن امنیت اقتصادی و اجتماعی هم در این بخش سردرگمی خیلی نقش داره….

    پاسخ
  35. فهیمه
    فهیمه گفته:

    من با نظر رامینا موافقم.من دقیقا جزو دخترانی هستم که از سیستم سنتی توی سختی و فشار خانواده هستم توی سن ۲۳ سالگی همش باید جواب پس بدم که چرا ازدواج نمیکنم و واقعا برای همه عجیبه! متاسفانه نگاه جنسیت زده است که هم مرد و هم زن رو پیر میکنه و اون چیزی که اقای دکتر گفتن که در میانسالی از خستگی پیر و خسته میشن دقیقا همین نگاه جنسیت زده باعث میشه همه فشار کار بیرون روی دوش مردها باشه و فشار های دیگه رو دوش زن ها که با این نگاه آرزوی دخترا هرچی بیشتر خوشگل بودن و … میشه و آرزوی پسرا هرچی بیشتر پولدار بودن و از اون طرف هم به مردا تهمت اینکه فقط پیرو شهوت هستن و به دخترا تهمت اهن پرستی و پول دوستی میزنن… این چرخه غلطه و زن و مرد باید شونه به شونه هم بیرون و داخل خونه کار کنن و اینقدر چهارچوب های سنتی نذارن.

    پاسخ
  36. M
    M گفته:

    سلام دکتر عزیز
    من دختری هستم متولد ۱۳۶۶ که شغل و خانه از خودم دارم و به دنبال دکتری هستم.
    در نقد نظر شما باید عرض کنم که چه ضمانتی وجود داشته که اگر به دنبال تحصیل و درآمد نمیرفتم، ازدواج میکردم؟ وقتی تمام معیار مردم برای ازدواج، چهره و هیکله.
    این قضاوت نادرستیه که شما میکنید. با این نوع قضاوت، دخترهایی که چهره های معمولی دارند، یا خانواده های پر رفت و آمدی ندارند که دیده شوند، ضرر میکنند و آینده ای نخواهند داشت، لااقل با تحصیل و کسب درآمد، میتونند زندگی تا حدودی مرفهی داشته باشند.
    فریب از آنجا آغاز شد که از دخترهایی که اندیشه داشتند نرسیدیم و سکوت رو براشون پسندیدیم. زمانی که سر زنان جامعه رو با رنگ مو و لباس و غذا گرم کردیم و یادمون رفت که این افراد قراره فرزندانمان رو تربیت کنند.
    کاش انقد سطحی قضاوت نکنیم.

    پاسخ
    • پشتیبانی خانه توانگری
      پشتیبانی خانه توانگری گفته:

      بحث ما انتخاب است و مسوولیت انتخاب خویش را پذیرفتن
      شما وقت گذاشته اید براى ادامه تحصیل و کسى دیگر ترجیح داده کار کند و دیگرى ترجیح داده فعلا ازدواج کند و مادر بشود.
      هر سه تصمیم درست است اگر فرد رضایت داشته باشد

      پاسخ
  37. شهرزاد
    شهرزاد گفته:

    اگه زن
    ۱-به شغلش علاقه بسیار داشته باشه
    ۲-کار برای خودش باشه یا اگه برای کسی کار میکنه, طرفش انسان باشه, نه مثل خیلی از رؤسای الان حق خور یا چشم ناپاک
    ۳-تایم کاریش طوری باشه که همه وقتشو نگیره مثلا ۶ ساعت در طول روز
    ۴-با همکارهای مرد, مرزی که باید باشه رو رعایت کنه (و همچنین متقابلا همسرش هم همینطور)
    ۴-همسری با درک و شعور داشته باشه که طرف مقابلشو درک کنه و بخشی از وظایف خونه رو به عهده بگیره و به پیشرفت هرچه بیشتر زنش کمک کنه (و متقابل زن هم مشوق مرد باشه برای پیشرفت)
    ۵-بقیه تایمش رو به وظایف خانه داری و همسرداری و فرزندداری و به خود رسیدن (ورزش و تندرستی. تغذیه. مطالعه. نیایش. معاشرت با آدمایی که حس خوب بهش میدن. ارتقای شخصیت و خودشناسی و….) بپردازه

    اونوقت فکر نکنم داشتن شغل و کار کردن و در اجتماع حاضر بودن, منافاتی با ازدواج و مادرشدن و خلق کردن و خانه داری داشته باشه.
    تعادل مهمه.. متاسفانه خیلی از ماها اهل افراط و تفریط هستیم تو زمینه کار کردن و درامد داشتن..
    تو مترو بیشتر وقتا به چهره آدما نگاه میکنم..
    اون دختری که مقنعه سرش کرده و معلومه کارمنده, اگه کارشو دوس داشته باشه و تعادل رو رعایت کنه بین کار کردن و به خودش و زندگیش رسیدن, انقد غمگین و درهم نمیشه..
    ولی بیشتریا ناراضین. چون یا نتونستن تعادل ایجاد کنن یا مجبور به انجام کاری هستن که ازش رضایت ندارن.

    این نظر من بود.
    مثلا اون خانومی که دوست نداره ازدواج کنه و مادر بشه رو نمیشه مجبور به این کار کرد.
    باید همه اون چیزایی که میخوایم تو زندگی داشته باشیم و بهش برسیم رو بیاریم رو کاغذ و اولویت بندی کنیم. و مشخص کنیم که چه مسیری رو باید بریم تا به اون چیزهایی که میخوایم برسیم.
    خودمون باید حال خودمون رو خوب کنیم و راه و روش درست هم با مطالعه و مشورت با آدمهای کاردان که میتونن کمکمون کنن , یاد بگیریم و انجام بدیم.

    به امید لحظه ای که همه دختران و زنان این کره خاکی زندگی آرووم و شاد و موفقی داشته باشن.

    پاسخ
  38. مریم رامه
    مریم رامه گفته:

    باید به تو بگویم که من آن ضعیفه نیستم که دوست دارد مادام در مطبخ آشپزی کند و ظرف بشوید و خانه را رُفت و روب کند. یا آن ضعیفه که دوست دارد مادام سرخ آب، سفیدآب کند و لباس آنچنانی بپوشد و خودنمایی کند تا تو خوشت بیاید و یا با همجنسان خود رقابت کند.
    من خودم هستم، کاری را میکنم که خود میپسندم گاهی ظرف میشویم و گاهی بلندترین کوه دنیا را بالا میروم .زمانی برای دل خود خانه جارو میکنم و زمانی در شرکتی ریاست.
    برای خود طنازی میکنم و لباس های رنگی میپوشم.
    گاهی چون کودکی شیطنت میکنم و گاهی همچون یک شیر زن مبارزه و گاهی میشوم مادونا..زنی با وقار و متین که زنانگی را خوب بلد است.
    آری من بلد هستم خودم باشم و برای خودم..
    تو اگر میخواهی با من باشی سعی کن بیاموزی که من آن ضعیفه مطبخی نیستم..
    من..همدم، همراه،دوست، رفیق تو هستم و تو نیز برای من همینطور باش..

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *