پریروز داشتم تصنیف و دعاى ربناى شما را گوش میکردم و یهویى گریستم، نه به این خاطر که مدتیست ساکت بودید و بیمار؛ نه؛ بلکه به خاطر انبوه زیبایی که خلق کردهاید.
براى من و سرزمین من، شما همیشه زندهاید، به همین خاطره که اخبار بیمارستان رفتنتان را دنبال نمیکنم همانطور که شیخ اجل فرمود:
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
دوباره مرور کنم و در حیرت رفتم از حجم “خلقى” که در این سالها کردهاید
شما از معدود لنگرهاى باقیمانده مردم ما هستید در هنر؛
مبالغه نیست اگر بگویم کلى از نوجوانى ما سنجاق قفلى شده به آوازهاى شما؛ با بدبختى ساعتها تو صف وایستا که بیاییم تو کنسرتهاتون بشینیم اون جلو که کلى پز بدیم… شما افتخار ما بودید و هستید
من هر بار کار ماهور شما را میشنوم، نفسم بند می آید:
مگر تو روى بپوشى و فتنه باز نشانى
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.