ما در چنین روزى، بیست و چهار تیر، زندگیمان را شروع کردیم، زندگى با من بسیار سخت است و فقط خودم این را میدانم و زنى که کنارم ماند
ازدواج، کار سختیست
“هوشمندانه نیست ولى عاقلانه است”
میتوانم بگویم ما همیشه روزهاى خوشخوشان نداشتهایم ولى به تدریج آموختیم در اختلافات و عصبانیتها و … دریده نباشیم، گفتگو کنیم، مساله را “حل”کنیم نه “حمل”
آموختیم در جایگاه پدر و مادر، مراقب امانت خداوند باشیم و سهم شیطان درون و بیرون را در این زندگى، سادهلوحانه انکار نکنیم،
در ضمن چشممان به زندگى خودمان باشد و آدم بیچشم و رو را در زندگیمان راه ندهیم
ما شب جشن عروسیمان هم به مجلس دیر رسیدیم، اون فیلم کذایی را بعید است یکبار هم تماشا کرده باشیم ولى میدانیم که بعضى عزیزان نازنینى که آن شب باشکوه را برایمان ساختند، اکنون پرکشیدهاند نزد پروردگار
جانشان روشن باد
از خدا میخواهم که لیاقت شوهر و پدر بودن را از من نستاند و به مردمان سرزمینم توفیق تشکیل و حفظ خانواده عطا کند و مرا در این راه توفیق خدمتگذاری عطا کند
عکس مال بازار ماهیفروشان رشت است، سالها قبل
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.