مثلث هفت گزینه ای !

اسم عشق و عاشقی که میآید، همه یاد سند منگوله دار ششدانگ عشق میافتند که مجنون زده پشت قباله لیلی. حالا بماند که آن دو تا بیچاره هیچ وقت کارشان به عقد و عروسی و اینها نرسید ولی به هر حال خیلی وقت است که واژه عشق مترادف شده است با داستان عشاق اسطورهای.

قضیه این است که عشق و عاشقی هنوز وجود دارد، فقط کمی مدلش تغییر کرده؛ واقعیتی که باعث شد رابرت استرن برگ در سال ۱۹۸۷میلادی یک مدل از عشق واقعی و حواشی آن درست کند.

آخر تحقیقات رابرت هم این شد که برای رسیدن به یک عشق واقعی باید سه عنصر صمیمیت، تعهد و تمایلات جسمانی به اندازه کافی وجود داشته باشد اما چون معمولاً این اندازه کافی یافت می نشود، بسته به بالا و پایین بودن هر کدام از این سه عنصر، هفت الگوی عشقی به دست میآید؛ الگوهایی که فقط بعضیهایشان به عشق واقعی نزدیکند.

مثلث اعجاب انگیز تعهد و تمایلات جسمانی درنهایت هفت مدل عشق را درست میکند؛ مدلهایی که دور و اطرافمان پر است از نمونه هایشان؛ مدلهایی که با پررنگ و کمرنگ شدن هر کدامشان ممکن است یا فاتحه عشق خوانده شود یا به مدل دیگری تغییر شکل پیدا کند.

۱. مهر و دوستی :
مدل مهر و دوستی مدل بیدردسری است. در این مدل احساس تعلق، نزدیکی و صمیمیت بهوفور یافت میشود ولی چیزی که هست اینکه از تعهد درازمدت، شوق یا گرایشهای جسمانی خبری نیست.

۲. عشق سودایی :
عشق سودایی شاید وحشتناکترین مدل عشق باشد. در این مدل نه صمیمیت وجود دارد، نه تعهد و نه نزدیکی و هر چه هست مربوط به همان نگاه اول است. اصلاً این مدل، به عشق در نگاه اول هم معروف است؛ مدلی که اگر سریع تغییر شکل ندهد، به همان سرعتی که به وجود آمده محو میشود.

این مطلب را هم بخوانید
شکوه فراموش شده یک مرد

۳. عشق توخالی :
گاهی عشقهای قوی و درست و حسابی به دلایل مختلف به عشقهای بیمحتوایی تبدیل میشوند که اسمشان را گذاشتهاند عشق توخالی. در این مدل تعهد سر جایش باقی میماند اما مهر و صمیمیت و تمایلات جسمانی وجود ندارد؛ همان سه عاملی که به وجود آورنده عشق بودند.

۴. عشق رمانتیک :
بالاخره رسیدیم به مدل لیلی و مجنون. در عشق رمانتیک ۲ عامل شور و صمیمیت به وفور یافت میشود. تعهد هم که سر جای خودش باشد و همه چی آروم میشود.

۵. عشق مشفقانه :
این هم مدل بدی نیست؛ لااقل آبروریزی نیست. در این مدل معمولاً شوق و گرایشات جسمانی از بین رفته است ولی مهر و محبت شدید بین دو طرف وجود دارد. این مدل مخصوص کسانی است که میخواهند عمری را با هم بگذرانند ولی گرایش جسمانی به هم ندارند. عشق میان اعضای یک خانواده هم از همین مدل است.

۶. عشق سطحی و کورکورانه :
این مدل با تابلوترین اسم ممکن اصلاً مدل خوبی نیست؛ عشقی که نتیجه گردبادی از گرایشات جسمانی و تعهدات درازمدت است. در این مدل صمیمیت وجود ندارد و دو نفر دوستان هم نیستند و فقط تعهد و غریزه است که عاشق و معشوق را به هم نزدیک کرده است.

۷. عشق کامل :
این از آن مدلهایی است که به محض آمدن اسمش همه اصرار دارند در صورت رؤیت، سلام آنها را هم به این مدل نازنین برسانید. نوع کامل عشق که در آن صمیمیت، تعهد و تمایلات جسمانی در شرایط اکازیون قرار دارند. البته نگهداری این مدل عشق هم برای خودش مصیبتی است و باید حسابی حواس دو طرف به تغییر شکل احتمالی مدل رؤیایی جمع باشد.

#دکترشیری

25 پاسخ
  1. ميترا فخرا
    ميترا فخرا گفته:

    سلام من یک رابطه عاشقانه داشتم که حالا میدانم عشق کامل بود،ولی چیزی که باعث شد رابطه را ترک کنم این بود که وقتی مشکلی برای من بوجود امد و مطرحش کردم با بی تفاوتی مواجه شدم و وقتی کمک خواستم ،علی رغم اینکه میتوانست کمک کند ،جاخالی داد ،من هم دلایلم را مبنی بر بی تفاوتی اش بیان کردم و رابطه را تمام شده اعلام کردم.
    این هم ان قسمتی است که دکتر فرمودند باید حواست باشد،عشق تغییر شکل میدهد. .

    پاسخ
    • eli
      eli گفته:

      شما خیلی کلی گفتید,به نظر من اینکه شما گفتید مشکل,باید دید موضوع چی بوده و اینکه طرف مقابل بی تفاوت رد شده,شاید در اون مورد توقع شما زیاد بوده.چون برا من هم پیش اومد البته برعکسش بود.من بیتفاوت از کنار مشکل طرف مقابلم رد شدم چون توقعش زیاد بود.

      پاسخ
  2. ياسمن
    ياسمن گفته:

    ممنونم از این متن راحت الحلقوم😄
    و ممنونم از تمام تلاشهاتون براى بهبود شرایط جامعه ایرانى
    من یه مشکل ناچیز ولى اساسى دارم
    تحمل شنیدن اسم ن….ن رو ندارم چون همسرم با خانوم نامحترمى به این نام در تماس و ارتباط بوده و شاید هنوز هم باشه و متاسفانه خیلى هم به وفور این اسم تو همه صفحات و گروه هاى اینستا و تلگرام توسط “خانوم هاى به طور ویژه خاص” استفاده مى شه. در واقع شده نماد این جور ادما. یه جور برند شده براى بدکاره ها

    از طرفى لغت مناسبیهسس براى جایگزینى لغت “عزیز ” و به وفور توسط مجریهاى تلوزیونى و بقیه استفاده مى شه، خود شما هم براى عشق کامل بکار بردیدش
    حالا من واقعا درمونده شدم. هر بار این اسم رو مى شنوم تمام سیستم مغزیم به هم مى ریزه و متاسفانه فقط یه اسم ساده نیست. روزى ده بار حداقل مى شنومش

    پاسخ
  3. Parisa G. Basiri
    Parisa G. Basiri گفته:

    چطور است که وقتی یک طرف این عشق رویایی را دارد و همه اطراافیان هم میفهمن اما خود شخص مورد عشق واقع شدهزبا وجود فهمیدن اما در عین حال نمیفهمه

    پاسخ
  4. رزا بهنام
    رزا بهنام گفته:

    خیلی عالی بود آقای دکتر.
    میدونم که سوالهایی که تو صفحه اینستاگرامتون هست و لایک بیشتری داره رو جواب میدید اونجا. اما ازطرح این سوال با اکانت خودم تو اینستا واهمه دارم.
    هفت ساله ازدواج کردم و از چند ماه بعد عروسی امون تا امروز با خیانتهاش مواجه ام.بارداری ناخواسته و احمقانه داشتن ی دختر پنج ساله و شرایط روحی خانواده ام بخاطر بیماری وخیم برادرم تصمیم گیری ام رو هرروز برام دشوارتر کرده.تو این شرایطودرگیر رابطه عاطفی با مردی شدم که به شدت عاطفه خرجم میکنه و انگار مرحم میزاره رو شکستگی هام.سال پیش این حس شکل گرفت و با توجه به اینکه اون هم همسر داره من هرطوری بود رابطه امون رو کات کردم.
    رفتارهای همسرم هم بدتر شد اما اصلا به خودم مجوز برای تلافی رفتارش ندادم.حالا بعد یکسال دوباره این رابطه شکل گرفته.
    وخامت احوالم و اینکه چقدر بخاطر حسی که به اون مرد دارم و از خودم چندشم میشه قابل وصف نیست.ازطرفی اعتقاداتم و وجدانم و همسری که هرکاری میکنم نمیتونم بهش نزدیک بشم و از طرف دیگه حسی که مثل ی اژدها شده درونم و شعله میکشه .شدم مثل ی اعدامی که عاشق طناب دارش شده.کمکم کنید چیکار کنم که به این حس غلبه کنم؟؟؟

    پاسخ
    • افرودیت
      افرودیت گفته:

      منم همچین تجربه ای رو دارم، اون رابطه برات رسوایی میاره، مهم ترین کار اینه که نری تو بازی خیانت، اول جدا شو بعد،، ضربه میخوری، من هنوز دارم تاوان پس میدم بعد از شش سال

      پاسخ
    • Shirin
      Shirin گفته:

      من هم همین مشکل رو دارم و متاسفانه فکر میکنیم وارد باتلاقی شدم که رهایی ندارد. نه راه پس و نه راه پیش دارم. وابستگی شدید و احساس بد نسبت به خودم! اگر دخترم نبود به زندگیم پایان میدادم.

      پاسخ
    • محسن
      محسن گفته:

      سلام خانم محترم
      من یه مردم شاید نتونم حس و حال شما رو اون جور که باید و شاید درک کنم ولی بهتون حق میدم که ناراحت باشید و حتی اگه من هم به جای شما بودم یعنی یه خانم این شرایط واسم سخت بود
      به نظر من با اطلاعاتی که من دارم فک کنم این آقا داره نقش ادم خوبه رو این جا بازی میکنه.

      پاسخ
  5. شبنم
    شبنم گفته:

    سلام
    واقعا خسته نباشید اقای دکتر
    کاش ایران تشریف داشتید
    مواقعی هست که همه ما به مشاور ه نیاز داریم،ولی به شخصه من مشاوری قوی نیافتم

    پاسخ
  6. رباب
    رباب گفته:

    صمیمیت بود میل و کشش جسمانی بود همه چی بود کار ووزندگی دو طرف ولی تعهد نبود به ادامه دار شدن و سرانجام داشتن رابطه از طرف مقابلم و کات شد و من هنوزم نمیدونم چرا .

    پاسخ
    • نیوشا
      نیوشا گفته:

      برای من هم همین مورد ایجاد شد. و سخت ترین بخش درک نکردن چرا تموم شدن قضیه ست. بارها پیش خودم میگم با وجود تمام شیرینیش و با وجود اینکه اولین بار بود که یک رابطه واقعی رو تجربه کردم ولی ای کاش پیش نمی اومد و اینقدر اذیت نمی شدم.

      پاسخ
  7. محمد
    محمد گفته:

    یاااااااااالاه😉
    بسیارخوش حال،خشنود و خرسندم از اینکه در روزگاری از عمرم باهاتون اشنا شدم که اگر نبود کانالdrshiri باگوش نیوش ومطالب ناب اون ملال این روزها وتحمل ناملایمات پیش آمده را اگر نگویم اصلا مرهمی نبود حداقل به این سادگیها نبود؛دست خدا هر بار از آستینی وبه طریقی به یاری دل آدمیان می آید؛برخویش ببالید که دست خدا شده اید و غبار از آینه دلها میزدایید؛زنگار دلم را اگر نبودید قرار زدودن به این زودیها نبود…
    خدات در همه حال از بلا نگهدارد
    حسرت خوردم کاش در روزگار به سامانم آشنا میشدم تا اینهمه جراحت برنمیداشتم اما آن زخمها و فرازونشیب نابودکننده اش برای سفر زندگی من لازم بود تا درک بهتری از حرفهایتان داشته باشم

    پاسخ
  8. Mehdi
    Mehdi گفته:

    به نامش و به یادش

    بیست سال پیش بهم رسیدیم
    صمیمیت و تعهد وجود داشت ، میل جنسی در حد احساس رضایتمندی مان نبود.
    به هر حال صمیمیت کمرنگ شد
    تعهد از بین رفت( البته از طرف همسرم) و من بارها بخشیدم و بخشیدم
    میل جنسی هم به نطقه پایان رسید

    داریم جدا میشیم
    یه عمر بدون حرف و بار سنگین
    ترکیدیم و منفجر شدیم
    حالا که هر دو متوجه شدیم
    ولی احساس میکنیم این اتفاق باید بیوفته ،، جدایی،،،
    نکته قابل توجه اینجاست که بعد از جدایی
    به خاطر بچه ها زیر یک سقف مثال همخونه بودن زندگی میکنیم.

    پاسخ
    • سودای بی ایمان
      سودای بی ایمان گفته:

      هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
      بر او نَمُرده به فتوای من نماز کنید

      من و همسرم فقط تعهد و شاید کمی صمیمیت داشتیم یه زندگی عاااالی از نظر دیگران با یه دکور فوق العاده …
      اما از درون سوختیم هر دومون.شاید من بیشتر چون
      من دوستش نداشتم و ندارم اما اون منو خیلی دوست داره.
      ازم ۱۴سال بزرگتره
      همسرم نبود شبیه والد(پدر).
      ما هم به تازگی جدا شدیم اما فعلا زیر یه سقفیم بخاطر تنها فرزندمون. بازم دارم میسوززززم
      نه میتونم با کسی دوست بشم نه ازدواج کنم …
      انگار توی یه مردابم ..
      اون خونه زندانه منه و من نمیدونم چرا هنوز اونجام..با اینکه پول برای مستقل شدن دارم و شاغلم…
      به خودکشی خیلی فکر میکنم شاید وقتشه …

      پاسخ
      • بنده خدا
        بنده خدا گفته:

        در پناه خدا
        با زبان روزه از خدا براتون آرامش روحی میخوام.
        به مشاور حضوری لطفا حتما مراجعه کنید.

        پاسخ
  9. آرمینا
    آرمینا گفته:

    عالی بود. اما من میگم آدم ها خودشون بخوان عشق کامل هم هست. و میتونیم بسازیمش انشالله برام پیش بیاد و بیام اینجا تعریف کنم.

    پاسخ
  10. آرمینا
    آرمینا گفته:

    به نظر من زیادی گیر ندادن زیادی کامل نخواستن و پذیرش همین بودن ها و یا پذیرش ترک و تسلیم و اینکه اوکی so what زندگی ادامه داره و من باید چکار کنم خیلی میتونه کمکمون کنه.
    من خودم مجرد هستم و شاید درک نکنم بقیه رو ۴۰ سالمه و خیلی خیلی اذیت شدم اما خوب فرد مورد نظر یافت نشد اما به زندگیم ادامه دادم فقط میدونم که انسانیت و انسانی زندگی کردن کار خیلی سختیه خودمم خیلی جاها خوردم زمین اما تو رابطه هایی که داشتم فقط سعی کردم درست رفتار کنم و انسان باشم نه آدم و هر کسی هم که رفته اما برگشته با التماس من دیگه وارد رابطه نشدم چون همیشه گفتم عشق ماندنی و ساختنیست حالا که لیاقتش رو نداری اوکی بای. و سعی میکنم خودمو دوست داشته باشم با وجود تمام سختی ها و مشکلات

    پاسخ
  11. رضا جعفری
    رضا جعفری گفته:

    عشق کامل زیاد هم دور از واقعیت نیست فکر کنم
    لازمش انتخاب آگاهانه و از روی منطق شریک عاطفی و بعد از اون مسئولیت پذیری دو طرف برای محافظت از اون رابطه است با کمی از خودگذشتگی

    پاسخ
  12. reza
    reza گفته:

    در مدل سوم اگر که تعهد هست پس هر سه عنصر از بین نرفته و یکیش حضور داره ولی شما نوشتید فاقد هر سه عنصر هست

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *