پرسش: یه رابطه ای که نه توش بهتون میگن برو نه بمون تکلیف چیه؟ گاهی اوقات میدونین حتی طرف دوستون داره، ولی یا از غرور یا از درونگرایی و ترس بیش از حد از شما فاصله میگیره، با این جور آدما باید چی کار کرد؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

بسته ازدواج مثبت 360

 

پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

من خشنود

 

پرسش: سلام آقای دکتر، کسی که درباره‌ی مهاجرت دودل هستش چطوری باید تصمیم بگیره؟ آیا اینکه کل زندگی برای شرایط بهتر، در کنار خانواده‌ات نباشی ارزشش رو داره؟ از طرفی آرزوی پیشرفت تحصیلی و شغلی چی میشه؟ راجع به اینکه اکثریت میگن برگشت بعد از اتمام تحصیل اشتباهه نظرتون چیه؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

پاسخ دکتر شیری:

 

آموزش غیر حضوری «من خشنود» (با تدریس دکتر علیرضا شیری):

 

 

✍ پرسش:
چجوری میشه افراد سرد و بی‌مهر و بی‌ثبات رو قبل از شروع رابطه شناخت تا تله‌ی رهاشدگی یا محرومیت هیجانی‌مون فعال نشه؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

📌 جهت آشنایی با تله‌های شخصیتی بر روی تصویر زیر کلیک نمایید (با تدریس دکتر شیری):

بسته کامل مجموعه شخصیت سالمتر من (4 جلسه)

 

خودت را گول نزن !
✍️ دختری ۲۱ ساله هستم، از دوران بلوغ به پسری که آشنا هم بود علاقه داشتم ۱۷ ساله که بودم این آقا به قصد ازدواج با من ارتباط برقرار کردن یعنی دوست شدیم!میگفتن که ما با هم ازدواج می‌کنیم و … یعنی من خیلی امیدوار بودم و چون خیلی دوستش داشتم همیشه باورش می‌کردم. ۶ ماه دوست بودیم که ایشون بی‌دلیل گذاشتن رفتن! ولی بعد ۲ ماه برگشتن. اینکار یعنی رفتن و اومدن‌های ایشون ۵ ساله که ادامه داره … ازطرفی هر دفعه که می‌خواستم فراموشش کنم با رفتارهاشون نمیذاشتن و خودم هم چون بی‌نهایت دوستش داشتم و دارم موفق به اینکار نشدم … هفته‌ی پیش باز هم به گفته‌ی من ایشون واسه همیشه رفتن یعنی من خواستم که واسه همیشه بره چون با هر دورانی که باهم بودیم و ایشون منو ترک میکردن از لحاظ روحی خیلی خیلی داغون می‌شدم که به جسمم هم لطمه وارد می‌شد … از هفته پیش تا حالا داغونم خیلی کلافه‌ام و فقط گریه می‌کنم درحالیکه فشار درس هایم هم خیلی زیاد شده و باید درس بخونم ولی نمی‌توانم. خیلی خسته‌ام … خواهشا کمکم کنید و راه حل به من دهید تا بتونم کنار بیام و به زندگیم برسم و ایشون رو به کل فراموش کنم …
پاسخ دکتر شیری :
👈 شما به هر دلیل، رابطه‌ای را از نوجوانی شروع کرده‌اید و الان که در ابتدای دهه‌ی سوم زندگی هستید، باید تصمیمی بزرگ بگیرید.
تمام نکته هم همین است: «شما» باید تصمیم بگیرید برای خودتان نه ایشان برای شما. واضح است که اون پسر تصمیمش را گرفته برای خودش: رابطه‌ای که شما توش زنگ تفریح هستید. نه تعهدی احتمالا نه هزینه‌ی زیادی واسه این ارتباط نه …
فکر نکنم اینقدر کم هوش باشید که خودتان متوجه نکاتی که نوشته‌ام نشده باشید. نکته‌ی حرفه‌ای که میتونم بهتون بگم اینه که این شمایید که باید تصمیم بگیرید تا فعلا از این رابطه بیایید بیرون چون جایگاهی که این رابطه و طرفتون الان به شما می‌دهند توش حقارت است … انتظار کشیدن بیش از حد است … بلاتکلیفی است … به گند کشیده شدن ۲۱ سالگی است.
👈چگونه بیام بیرون؟
تصمیم بزرگ‌تر ، پذیرش این موضوع است که چنین خروجی بعد از ۵ سال ارتباط، پر است از درد و فراموشی در کار نیست و باید پیش رفت و دنیا فرصت‌های خیلی خوب دیگری نیز دارد به شرط اینکه من گیج بازی در نیارم و زودتر برگردم تو رینگ (آرکتایپ جنگجو) و به خودم مجوز راشتن رابطه بدهم و اجتناب نکنم با شیوه هاى هوشمندانه ( ورزش و ادامه تحصیل و …)
👈پاداش چنین دردی چیست؟
عزت نفس ـ استقلال عاطفی ـ خسارت کمتر ـ دیدن فرصت‌های واقعی و بهتر عاطفی

#نبوغ_عاطفی

پرسش: من دوست دارم بدونم چطور میشه حس حمایتگرانه رو در یک مرد در کانتکست یک زندگی با حقوق برابر تقویت کرد؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

✍ پرسش: خیلی این سؤال رو در اطرافمون می‌شنویم که ببخشم یا نه؟!
در مورد بخشش در برابر خیانت، نظرهای متفاوت وجود داره، نظر شما در این‌باره چیه؟ بخشیدن خیانت به منزله‌ی فرصت دوباره دادن به خیانتکاره برای خطای دوباره؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

 

✍ پرسش:

سلام آقای دکتر شیری عزیز به نظر شما دختری که دهه‌ی سوم زندگیشو داره میگذرونه اشتباهه وقتی با شخصی آشنا میشه از ابتدا بگه نیتش از برقراری رابطه چی هست و دنبال یک رابطه‌ی دوستی بی‌هدف نیست؟ من دچار مشکل شدم چون به هرکسی گفتم واکنش منفی داشته! واقعاً روش درست کدومه؟ اینکه رابطه رو ادامه بدیم بدون زمان مشخص تا مشخص بشه به کدوم سمت میره یا نه؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

بسته ازدواج مثبت 360

 

زنی هستم ۲۸ ساله که در کودکی مورد آزار جنسی شوهر خواهرم قرار گرفتم و پدرم نیز معتاد بود، در زندگی من مردها موجودات ترسناک و غیر قابل اعتمادی به نظر می‌رسند. شوهرم نیز من را نمی‌فهمد و وقتی می‌گویم مشکلی دارم مسخره‌ام می‌کند و بی‌تفاوت است . هربار صحبت طلاق می‌شود شوهرم تمسخرکنان به من می‌گوید “تو این سن میخوای جداشی چه غلطی بکنی؟ “
مادر و خواهرم نیز در روابطی از این دست ماندن و سوختند!
چیکار کنم از این حس دربیام و نترسم و درست تصمیم بگیرم؟ خسته شدم از ترسیدن و گم بودن! چیکار کنم خوشحال باشم؟ بفهمم که من لیاقت اینو دارم که کسی دوستم داشته باشه. چیکار کنم که منم ادامه دهنده‌ی راه مادر و خواهرم نباشم؟ و خدایی نکرده بچه‌ام ادامه دهنده‌ی راه من …
📝 پاسخ دکتر شیری:
هر زنی در زندگی روزهای تلخ دیده نشدن و فهمیده نشدن و تحقیر را میچشد. احتمالا این خاصیت زندگی در زمین است که از بهشت آرزوهای خود بیرون می‌افتیم و سفری را برای تحقق رویاهایمان آغاز میکنیم. در سفر زندگی هر زنی، روزهایی هست که سیل‌های ناامیدی و تلخی و وسوسه های ناشی از خشم او را فرا میگیرد و درست اندیشیدن و حسابگری عقلانی باعث میشود زن دست به اشتباه نزند.
شما کودکی نا امنی داشته اید؛ همه بچه هایی که مورد آزار جنسی توسط نزدیکان خود قرار میگیرند، تا ده‌ها سال بعد حمل کننده‌ی احساس گناه، بی ارزشی و تلخی خواهند بود. این افراد به سختی اعتماد میکنند و از درون احساس گیجی و نا امیدی حمل میکنند.
من فکر میکنم ، محدثه نیز وارث این عزت نفس مخدوش است. وارث بودن به معنی ناچار بودن نیست.
تو غیر از اینکه از یک درمانگر روانی میتونی کمک بگیری برای ترمیم زخمهای عمیقت، باید جنگهایی درست نیز در زندگیت انجام دهی.
وقتی تلاشهای زندگی و جنگهای لازم را نکنیم، همه را دشمن میبینیم. تو از نزدیک ترین افراد زندگیت خورده ای و این معنیش اینه که اعتماد مقوله سخت زندگیت است. مرد فعلیت عالی نیست، معلومه با بدفهمی‌هایش به تو آسیب میزند ولی تو نیز تقلایی برای زندگی فردی ات نمیکنی ، دستاوردهای شخصی ات چیست ؟ مطالعه؟ اشتغال؟ تحصیل؟
کسی از بیرون نمیتونه حال ما را خوب کنه بنابراین اینقدر نسبت به بدفهمی‌های او سمی نشو و عصبی.
مثال من درباره این طور شرایط زندگی اینست که گاهی اوقات این کام خود آدم است که به دلیلی تلخ است که هر طعام بیرونی را تلخ ادراک میکنیم.
خشمهای اینگونه یک زن یا مرد او را از خامی به خیانت میکشاند و این چیزیست که باید مراقب باشی.
به فرض که یک نفر بتونه تو را بیرون از این زندگی درک کند و دوست داشته باشد، این دلیلی نمیشه الان کرکره زندگی مشترک را بکشیم پایین و بسم الله یه جای دیگه! این یعنی از چاله به چاه افتادن
من بهت میگم خیلی ها هستند تو را دوست خواهند داشت ولی مهم منفعت‌های زندگی توست نه فقط امر دوست داشته شدن!
احساس عزت نفس را از درون میتوانی تجربه کنی.
اجازه نده کسی بهت توهین کند، به شوهرت یا هر کس دیگری احترام بگذار و وقتی بی احترامی میشنوی، پر جرئت اعتراض کن و تذکر بده (پر جرئت در برابر ترسو و محتاط)
فیلم‌هایی ببین و کتبی بخوان که در آن افراد با عزت نفس نمایش داده میشوند تا بتوانی شبیه سازی در خودت بکنی.

چند هفته مراقب این موضوع بودن ، ارزشش را دارد تا تصویر تو نزد بقیه به تدریج تغییر کند.

👈 آموزش غیرحضوری سفر زندگی

✍ پرسش:

دکتر سلام. یه راه حل بدید واسه کسی که کاملا میدونه درست و غلط زندگیش چیه و انقدر مطالعه و آموزش داشته که خیر و شر افعال و افکارشو تشخیص بده و به هر کسی هم که مشاوره میده چه کن و چه نکن همیشه جواب داده … ولی به خودش که میرسه انگار نه انگار … به یه عقب موندگی و چه کنم چه کنم بد گرفتار میشه … با اینکه میدونه مسیر درست خودشم چیه ولی به یه جور تنبلی گرفتار شده یا شایدم حس خود دانای کل پنداری … دکتر با این مصداق بارز کوزه‌گر از کوزه شکسته آب میخوره باید چه کرد؟

📝 پاسخ دکتر شیری:

دانش زندگى نشده مثل آبراه لایروبى نشده دچار راکدى و گندیدگى آب می‌شود؛
در عوض کمى وارد زندگى واقعى شد و از شیوه‌هاى هوشمندانه‌ اجتناب از زندگى واقعى خود را نجات داد مثل:
نقل قول‌هاى تصنعى از کتب و نویسندگان مختلف،
بلغور کردن کلمات بزرگان.
اکثر کسانی که همش دنبال جمع کردن اطلاعات هستند و نه زیستن آن معلومات، دچار انباشت مخرب معلومات می‌شوند؛

چه بکنند اینها؟

١- حتما کار اصلیه را که از طریق رکود، انجامش نمی‌دهند؛ باهاش رویارو بشوند و قصه را بدون معطلى جمع کنند؛ پشت سر اکثر اهمال کاری‌ها، یک وظیفه‌ی اصلى است که ناخودآگاه عقبش می‌اندازى

٢- معلومات جدید جمع نکنند: کتاب، فایل کامپیوترى، دروس غیرحضورى و پادکست

٣- چک کنند اعتیاد به نت و جمع‌آورى اطلاعات نداشته باشند.

۴- یک رویه‌ی ثابت رشد فردى را در پیش بگیرند مثلا حتما سر ظهر باید سه دقیقه با خودم آیین شکر بجاى بیاورم، شبها ساعت ١٠ سه صفحه زبان بخونم…

۵- کمتر حرف بزنند و اون تصویر کاذب داناى کل را دیگر به جامعه مخابره نکنند (نه حضورا نه مجازى)

۶- خیلى مراقب کمال‌طلبى منفى باشند.