ما نمیتوانیم مادر یا پدرمان را کنار بگذاریم (فیزیکی شاید با مهاجرت ولی روانی خیر؛ زیرا او را در درون حمل میکنیم)
بحث ما بهبود رابطه با این آدم مهم زندگی است و بخشی از این بهبود، شفای خودمان است از تلههایی که ما را نسبت به این آدمها آسیبپذیر کرده است؛ من این شیوه را بسبار هوشمندانهتر یافتهام و باورپذیرتر نسبت به شیوههایی که او را تخریب کنیم؛ اکثر کتبی که در بازار میبینیم، همه قصد انتقام دارند و نویسنده هنوز عصبی هست که من شخصا حق شاید بدهم، ولی در جایگاه ارائه راهحل، فکر میکنم عمدهای از توصیههایشان به درد جامعه ما شاید نخورد؛ بنابراین درس شفای خودشیفتگی را با این حساسیتها دادم برای آخرین تلاشهای بهبود رابطه.
با والدین چه کنیم؟
۱- گفتگوی بالغانه برای پیدا کردن نقاط مشترک مان و بهبود تدریجی رابطه
۲- کاهش دعواها و دست شستن از رویای تغییر آنها اون هم تو اون سن و سال
۳- افزایش استقلال روانی (با مطالعه، آموزش، مشاوره) و استقلال مالی و کاری
۴- گاهی اوقات استقلال فیزیکی علیرغم حرف و حدیثهایش ارزشش بیشتر است از جنگ و دعوای مدام
جهت دسترسی به درس معرفیشده، بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید: