محبوبیت خوب است ولى خودسازى میخواهد.
١- کسانى که دوستت دارند کمکم مجبورت میکنند به قاعده و سلیقه ایشان زندگى کنى، حرف بزنى و رفتار کنى و کمکم خودت نباشى، بلکه مبدل بشوى به تصویر القایی موهوم عاشقانت (projective identifications)
۲- به میزان محبوبیت، افرادی از تو متنفر خواهند شد و دلایلی هم برای خود خواهند ساخت (دلیلتراشی). آنها صفحه تو را دنبال میکنند تا بدانند چه خبر است تا فرصتی بیابند در خلوتهایشان افکار مسمومشان را نشخوار کنند؛ اکثرا اکانتهای قلابی هم دارند که زخمی بزنند؛ این افراد عمده زندگی درونیشان تاریک است و بلاتکلیف. شهامت رها کردن تو را ندارند؛ زیرا هم عشق خوراک میخواهد هم نفرت.
۳- در جامعهای که قرنها سابقه استبداد دارد، مرید- مرادبازی شیوهای است برای فکر نکردن و سپردن این وظیفه مهم به دیگری برای رفع تکلیف. تو محمل این بازی روانی نشو. کمک کن مردم بالغانه بیندیشند، دلیل داشته باشند که علت ومسوولیت کارهای خویش را بپذیرند (سخت است)
مثال: ما اکثرا به “علت” ایرانی بودن مسلمانیم ولی “دلیل” و برهان برای دین را باید بعدا بجوییم که معمولا نمیکنیم.
۴- ما درونخویش فرعون حمل میکنیم که با تعریف و تمجیدهای مردمان و غفلت خودمان، ناگهان زندگیمان را در دست میگیرد و استبداد درونی، برونی میشود.
۵- چه باید کرد؟
– حواسجمعی به درون خویش
– جلوی تمجید غیرعادی را گرفتن
-در درون مراقب بودن که این تعریفها موجب شود تاج خدمتگزاری مردمان را بر سر بگذاریم و این لیاقت را حفظ کنیم.
-دعا، دعا، دعا
از دعای مکارمالاخلاق حضرت سجاد آموختهام که «خدایا، به میزانی که در دیدگان مردم به من عزت دادی، در درون کمک بدار که متواضعتر گردم».