نوشته‌ها

متن تام کورلی درباره عادتهای ثروتمندان است. من معتقد نیستم که به هر قیمتی باید تن داد به شیوه های فست فودی برای تحول ولی مدل ثروتمندی مبتنی است بر عاداتی که قابل پیاده شدن توسط خیلی هاست و نتیجه بخش نیز هست.

۴۴٪ از توانگران سه ساعت پیش از کار از خواب برمی‌خیزند. ۳٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۶۷% از توانگران اهدافشان را می‌نویسند. ۱۷٪ از غیر توانگران چنین می‌کنند.
۸۸٪ از توانکران روزانه ۳۰ دقیقه یا بیشتر به دلایل آموزشی یا کاری مطالعه می‌کنند. تنها ۲٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۶٪ از توانگران می‌گویند چه در ذهن دارند. ۶۹٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۷۹% توانگران ماهانه پنج ساعت یا بیشتر را به ساختن ارتباطات کاری می‌گذارنند. ۱۶٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۸۰٪ از توانگران بر روی رسیدن به تنها یک هدف تمرکز می‌کنند. فقط ۱۲٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۷۶٪ از توانگران هفته‌ای چهار بار ورزش‌های آیروبیک می‌کنند. ۲۳٪ ازغیر توانگران این کار را انجام می‌دهند.
۵۳٪ از توانگران در حین رفتن به کار به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند. ۵٪ غیر توانگران این کار را می‌کنند.
۸۱٪ توانگران یک لیست انجام-شود to-do-list دارند. ۱۹٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۷۰% ٪ از توانگران کمتر از ۳۰۰ کالری غذای ناسالم در روز می‌خورند. ۹۷٪ از غیر توانگران بیشتر از از ۳۰۰ کالری غذای ناسالم در روز می‌خورند.
۲۳٪ از توانگران قمار می‌کنند. ۵۲٪ از غیر توانگران قمار می‌کنند.
۶۳٪ والدیدن توانگر فرزندانشان را به خواندن دو یا چند کتاب غیرداستانی در ماه می‌گمارند. ۳٪‌ از غیر توانگران چنین‌اند.
۷۰٪ از والدین توانگر فرزندانشان را در ماه به ۱۰ ساعت با بیشتر کار داوطلبانه می‌گمارند. ۳٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۸۰٪ از توانگران تماس‌های تلفنی تولدت-مبارک می‌گیرند. ۱۱٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۶۷٪ توانگران روزانه یک ساعت یا کمتر تلویزیون می‌بینند. ۲۳٪ از غیر توانگران چنین‌اند
۷۴٪ از توانگران روزانه عادت‌های خوب موفقیت را به فرزندانشان می‌آموزند. ۱٪ از غیر توانگران اینگونه اند.
۸۴٪ از توانگران معتقدند عادت‌های خوب فرصت‌های موفقیت را می‌سازند. ۴٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۷۶٪ از توانگران معتقدند عادت‌های بد، بدشانسی می‌آورند. ۹٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۸۶٪ از توانگران به رشد شخصی آموزشی در طول زندگی معتقدند اما تنها ۵٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۸۶٪ از توانگران عاشق نوشتن هستند اما تنها ۲۶٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.

 

آیا میخواهید جایگاه بهتر  نزد مشتری/ مراجع داشته باشید که شما را به راحتی با رقبا جایگزین نکند؟

  1. “موفقیت” کسب و کار یعنی فروش بیشتر و مشتریان بیشتر… اما
  2. “توانگری” کسب و کار ، هدفش فقط فروش نیست بلکه “ایجاد رضایت و حال خوب در خود و مخاطب” است.
  3. مراجع فقط خریدار نیست بلکه فرصتیست برای من که بفهمم چقدر در این عالم موثر هم هستم و چقدر میتوانم مشکل مردم را حل کنم یا برایشان لذتی در زندگی فراهم کنم؛ در این مدل کار کردن ، فروش بیشتر حتما رخ میدهد ولی هدف اصلی نیست! اینست تمام راز.

 

داستان کمکی : 

مثال ۱

وقتی میرویم دکتر گوارش به خاطر حالت تهوع و سوزش معده مان ، انتظارمان اینست که طبیب برای “درد” ما کاری کند نه اینکه درباره تشخیصش توضیح دهد. شاید برایتان جالب باشد که اینها از نظر مغز بیمار فرق زیادی دارند که اطبا کمتر بدان واقفند ! در واقع دکتری که تمرکزش را روی رفع درد ما میگذارد و در اینباره حرف میزند از نظر ما طبابت قویتری میکند تا طبیبی که بیشتر درگیر کارهای تشخیصی و توضیح اضافات است برای ما !

مثال ۲

-وقتی میرویم به خاطر کارهای خانه مان به ابزار فروشی و مثلا قلم موی نقاشی دیوار میخواهیم ، بعضی از فروشندگان ناشی درباره جنس قلم مو و کارخانه سازنده و …دو ساعت توضیح میدهند که تاثیر خاصی روی خرید ما نمیگذارد ! در واقع اگر او بگوید مثلا :

  • این قلم مو ، ریزش مو ندارد تو رنگ و جا نمیگذاره روی دیوار
  • اگر بشوریدش و بگذاریدش در یک کیسه ، راحت تا سه سال با رنگهای مختلف میتونید باهاش کار کنید

اون وقته که مغز ما بر اساس نیازمندی مان ، به نتیجه میرسد برای خرید. اگر من ببینم که محصول شما یا خدمات شما مشخصا درباره نیاز من چه کارآمدی دارد ، توضیحات شما کمک میکند به اینکه مشتری تان بشوم وگرنه بیشتر باعث دوری من خواهد شد.

مثال ۳

مردم دنبال دریل خریدن نیستند ، دنبال بهترین سوراخ واسه دیوارشان هستند ! اینقدر درباره مته صحبت نکن و ذهن فرد را متشتت نکن ، راست برو سراغ سوراخ مناسب تر براشون!

مثال ۴

من وقتی میخواهم حسابدار استخدام کنم ، اینکه در معرفی ات میگویی فلان دانشگاه با فلان مدرک یا سابقه کار در فلان جا…خوبه ، بد نیست ولی ابدا به اندازه این جمله یک داوطلب استخدام ما ، ارزش نداره :

من کسی هستم که میتوانم مالیات سالانه شما را ۸% کاهش بدهم! در واقع با این جمله باعث شد ما خودمان بیشتر راغب بشویم بقیه موارد رزومه اش را بشنویم.

جمع بندی :

  1. اولین فکری که در ذهنتان با دیدن مراجع/ مشتری سر میزند این باشد که چگونه میتوانم حال او را خوب کنم ؟ چگونه میتوانم احساس رضایتمندی از بودنش با ما یا خریدش از ما ایجاد کنم و حس برنده بودن بهش بدهم ؟ کجای صحبتمان میتوانم بهش اطمینان بدهم که او انسانی است با ارزش فارغ از اینکه خرید بکند یا نه ( کلا این مرحله باید ۲۰-۳۰ ثانیه طول بکشد)
  2. بدون اتلاف وقت دقیق چک کنید مساله الان مراجع شما چیست ، کمی فکر کنید و مکث و با بهترین راه حل نزدیک به مساله مراجع صحبتتان را شروع کنید…بعدا از حواشی حرف بزنید.اگر هم مستقیما راه حلی ندارید خودتون، اشکال نداره ، راهنماییش کنید که چه کسی این قابلیت را دارد؛ در این صورت اعتماد سازی اجتماعی میکنید

توانگر شدن از چند باور مرکزی تشکیل شده است بعلاوه تمرین و تمرین و تمرین

علیرضا شیری- لندن

۲۶ مهر ۱۳۹۷

مطلب بالا تاریخ ندارد…هرجای زندگی و کره زمین معتبر است!

تمرین موقت برای خوانندگان : سوال نپرسید درباره کسب و کارتان زیرا این تمرین فقط درباره طرز معرفی کار شماست. اگر حوصله و دقت ندارید حتی به این سوال  ، لطفا به کسب و کار توانگرانه فکر نکنید. کارتان را معرفی کنید نه تبلیغ. بین این دو خیلی فرقه

  • کسب و کارتان را مثل یک آگهی تلویزیونی که مخاطب میبیند ، معرفی کنید ( نه تبلیغ)
  • از قواعد بالا استفاده کنید ( به زبان مساله مخاطب صحبت کنید نه حرفهای تخصصی بیزینس خودتان)
  • منم نظر میدهم درباره معرفی تان ( فقط تا ساعت ۱۲ امشب۲۴ مهر )
  • مشورت درباره کسب و کارتان موضوع این تمرین نیست