نوشته‌ها

عناوین سوالات

  • چرا خانم‌ها بیشتر از آقایون بر روی رابطه تمرکز دارن؟
  • چه راهکارهایی برای این وجود داره که افراد بتونن جنبه‌های دیگر زندگیشون رو هم زندگی کنن؟
  • چه کار کنیم اظهارنظرهای دیگران اذیتمون نکنه؟
  • وقتی زیاد حساس هستیم، برای بهتر رابطه برقرار کردن چی کار کنیم حساسیتمون کمتر بشه؟
  • من رابطه‌ام تازه تموم شده و هیچ انگیزه‌ای ندارم، باید چی کار کنم؟
  • آقایی که تله رهاشدگی داره برای ازدواج مناسبه؟
  • وقتی دو طرف رابطه در شرایط بدی هستن و نمیتونن گفتگو هم داشته باشن، چه راهی پیشنهاد میشه؟

 

پاسخ صوتی دکتر شیری

عناوین سوالات

  • با دلزدگی در رابطه که با گذر زمان رخ می‌دهد چه کار کنیم؟
  • رابطه ای که به هر دلیل از دست رفته رو میتوان دوباره ساخت؟
  • برای شروع رابطه، انجام چه کاری باعث میشه طرف از من خوشش بیاد؟
  • اگر رابطه خوب باشه ولی قصد ازدواج نداشته باشه، آیا میشه رو ازدواج باهاش حساب کرد؟
  • توضیح در خصوص رابطه ای که دختر از پسر بزرگتر هستش …
  • وقتی شرایط فرد برای ازدواج خوب نیست، تنها بمونیم یا در رابطه ای باشیم که همه چیز خوبه ولی فرد نمیخواد ازدواج کنه؟
  • دختر مذهبی دهه شصتی که ازا او در روابط امروزی رابطه نامتعارف میخوان، چی کار کنه؟
  • ازدواج با هزینه بالا درست نیست، ولی اگر معیارهای ازدواج دختر با خانواده متفاوت باشه و خانواده خواستگارها را رد میکنند، چه جوری مدیریت کنه؟
  • اگر حالمون بد باشه و امیدی برای زنده موندن نداریم، چی کار کنیم؟
  • میشه به پسری که قبلا روابط متعدد داشته اعتماد کرد؟ من میترسم دچار تنوع طلبی شده باشه و نمیشه بررسیش هم کرد.

پاسخ صوتی دکتر شیری

 

آنچه پدر و مادران به ما نگفته‌اند

شما (شبنم خانم) در یک ارتباط عاطفی قرار دارید (با سپهر) ، اوضاع معمولی است ولی به دلایلی متعدد رابطه مشکل دار میشود و چیزهایی در طرف مقابلتان میبینید که هضمش دشوار است ، تقلا میکنید رابطه را حفظ کنید ولی دور شدن طرف مقابل بیشتر میشود ! کلافه شده اید که چه باید بکنید ؛ نزد مشاور میروید که درست بشه اوضاع ولی بدتر میشه زیرا از سوی سپهر ،متهم میشوید که از جاهای دیگه دارید خط میگیرید! حال خرابی ها شروع میشود تا اینکه رابطه به قهقرا کشیده میشود و تمام !

مدتی میگذرد تا موضوع را بتوانید هضم کنید …نوشتنِ درباره این دوره درماندگی آسان نیست به ویژه آنکه این جمله نیز غلط است که “زمان میگذرد و حل میشه ” الغرض ، تصمیم میگیرید که به زندگی برگردید .

در جریان زندگی عادی افتاده اید که توجهاتی از بقیه دریافت میکنید و پیشنهادهایی ؛بقیه ای که حتی شاید قبلا آرزوی بودن باهاشون را داشتید . وارد رابطه میشوید و هر چی میگذره میبینید که عوض شده اید و گاهی اوقات طرف را تحویل نمیگیرید و حتی بی دلیل آزار میدهید. طرف تقلا میکند رابطه را درست کند و شما باهاش همکاری نمیکنید !

بگذارید همینجا هشدار اصلی ام را بدهم :
شما بخشی درونتان پیدا کرده اید به نام سپهر خانم که دارید با بقیه زندگیش میکنید. بخشی خطرناک ، آزرده و پر از خشم که ناگهان در رابطه بعدی تان میاد بالا ! شما خود سپهر را ( که چقدر شما را آزرد ) شروع به زیستن میکنید . اینجاست که مکانیسم خشم و درماندگی نسبت به بیرون ( سپهر و امثال او) به سمت خودتان سوگیری میشود و شما از خودتان نیز متنفر میشوید . این کار اشتباه است . هر آدم بالغی باید مراقب باشد تاثیراتی که از بقیه روابط جدی اش دریافت میکند ، قطعا بخشهایی معادل در زندگی او ایجاد میکند که ممکن است بدون کنترل او ، شروع به زیستن آگاهانه بکنند.

جالب است بدانید این مکانیسم روانی را شما قبلا تجربه کرده اید :
ما اگر پدری مهربان داشته باشیم ، در روابطمان محتمل است مهربانی از جنس پدر را با بقیه زندگی کنیم یعنی ما هم در دریافت ویژگیهای مثبت ، هم ویژگیهای منفی از این مکانیسم استفاده میکنیم. به همین دلیل شاید لازم باشد که در انتخاب دوست باید دقت کنیم زیرا رفتار بد دوست میتواند تمساح درون خود ما را بیدار کند و بالعکس مجاورت با افراد سالم ، ما را به سمت تعادل و سلامت روان پیش میبرد

عرض آخر :
وقتی رابطه ای به شکلی آزاردهنده تمام میشود که یک نفر شما را کنار میگذارد یا خیانت میکند یا…، باید ضمن سوگواری بر خود و دردهایتان مراقب باشید که حتما اون رابطه را در خلوتتان با درایت و بالغانه بررسی کنید و تصمیم بگیرید زین پس چگونه باشید و چگونه نباشید. مشاور حاذق اینجا میتواند به شما مقداری کمک بکند که متوجه باشید هر تجربه افسردگی ، روح ما را باردار نوعی تازه شدن از خودمان میکند. مراقبت از این جنین ، سقط نکردن آن یا ناقص الخلقه بارنیاوردنش وظیفه بزرگیست که زندگی برعهده مان میگذارد

👈آموزش غیرحضوری پس از جدایی عاطفی و طلاق (با تدریس دکتر شیری)

پس از جدایی عاطفی و طلاق

 

پرسش: ۲۸ سالمه و مشغول تحصیلاتی عالی هستم. چند سالیست که با دختری مرتبطم ۳۱ ساله با تحصیلات و موقعیت کاری بهتر از خودم ( شرکتی موفق دارد) که درباره رابطه‌مون حرف‌های ضد و نقیض میزند . از طرفی می‌گوید عاشقم نیست از طرفی خواستگارهای خیلی خوبش را پس میزند. من درگیری‌های خانوادگی داشته‌ام از کودکی که باعث می‌شود از ازدواج پرهیز داشته باشم از سویی این دختر را دوست دارم اما نمیدانم پا پیش بگذارم یا نه. دوست دارم حامی خانواده‌ام نیز باشم و الان شرایط مالی و کاری و خانوادگیم به ازدواج نمیخوره و جرات ازدواج ندارم!
پاسخ دکتر شیری:
سلام من را پذیرا باشید
۱- خیلی به ظاهر حرف‌های این دختر خانم اعتماد نکن چون واضحه که از کمی رازآلود بودن و غیر قابل پیش بینی بودن لذت میبره به همین خاطر پیام‌های متناقضی برایت میفرستد: هم دوست داشتن هم زیاد نداشتن در حالیکه دوستت دارد، حسابی هم گرفتارت است و این را از انتخابهایش، حمایت‌های خوبش میتوان فهمید. او در سنی است که بلاتکلیفی برایش سم است و بی‌تصمیمی شما میتواند او را سرخورده کند. جنس زنانه دنبال صراحت و قاطعیت و مسوولیت پذیری مردانه است و اگر رفتارتان دخترانه باشد یعنی پذیرش و تسلیم و قاطعیتهای مقطعی تکانشی داشته باشید او را از دست میدهید.
۲- دستاوردهای تو از او کمتر است و این معنای خوبی ندارد. ممکن است اوائل زندگی خیلی نقش شوهری را نتوانی در خودت پیدا کنی ولی همانطور که نوشته اید، نقاط ضعف شما در او مبدل به نقطه قدرت شده است. این فی نفسه زمانی خطرناک میشود که شما رشدهای لازم را انجام ندهید.
۳- اختلاف سنی که نوشته اید من را نگران نمیکند زیرا ثبات بهتری را نوید میدهد.
۴- وقتی میخواهیم ازدواج کنیم، باید تکلیف یک رابطه خیلی مهم را در زندگی خود تعیین کنیم: رابطه با خانواده خود و خانواده همسر. شما سختیهایی کشیده اید که هضمش برای غیر شما سخت خواهد بود، با شرحش برای همسرتان فقط توقعتان بالاتر میرود که او درکی عمیق تر داشته باشد پس در این مورد خویشتن داری کنید. حمایت از مادرتان بخشی از زندگی شماست و بیشتر بخش مهمی از سفر زندگی یک زن خواهد بود. هر زنی اگر به جای اینکه جنگهای به موقع زندگی خویش را در پیش بگیرد ، همه جنگهایش را در مادری کردن فرضا ، هدایت کند ممکن است مادری بشود متوقع که فرزندانی بدهکار تربیت کند با بندناف نبریده! یعنی دختر و پسرش همیشه از اینکه لذتهایی فردی تجربه کنند عمیقا وجدان دردهایی دارد زیرا مادر از این تجربیات محروم بوده است.در این صورت ما با رابطه ای آسیب خورده مبتنی بر رنجش روبرو میشویم. من فکر میکنم با سایر برادران و خواهرانت باید از الان شبکه حمایتی معقول و نه وسواسی نسبت به خانواده تشکیل دهید و بروید خوشبختی را تجربه کنید.

 

👈 آموزش‌ غیرحضوری ازدواج مثبت ۳۶۰ (با تدریس دکتر شیری):

بسته ازدواج مثبت 360

 

هرچند طلاق امری نا خوشایند است اما حتما در پاره ای از موارد بسیار کاری حکیمانه است تا دو نفر بتوانند رشد خود را فارغ از دیگری طی کنند.
گرفتاریهای پس از طلاق هم شامل مرد می شود هم شامل زن ؛ در این سلسله نوشتار ، به طور خاص به گرفتاریهای زنان آنهم دسته ای از ایشان که جوان هستند ، توجه بیشتری شده است.
مسائل و گرفتاریهای زنان جوان پس از متارکه را به سه دسته کلی تقسیم کردیم:
۱٫ گرفتاریهای زن با درون خودش
۲٫ درگیریهای زن درون خانواده اش پس از متارکه
۳٫ گرفتاریهای زن جوان متارکه کرده در جامعه ایرانی: ۳ دسته میکنیم: استرس های تا طلاق؛ خود طلاق؛ استرسهای پس از طلاق

توصیه های متخصصین به والدین دختر متارکه کرده
* به دخترتان کمک کنید که در طول افسردگی پس از طلاق، درسهای زندگی گذشته اش را به روشنی دریابد تا با آگاهی به خودسازی بپردازد.
* هرگز با دفاع بی منطق از دخترتان ، به او دلداری پوشالی ندهید.
* حتما به استقلال درونی دخترتان توجه کنید: قوانین زمان دختری او در خانه شما ، الان موثر نخواهد بود.اگر برایتان مقدور است در منزل خود استقلالی نسبی از جهت امکانات برای او فراهم کنید.
* خود را بیش از حد مقصر ندانید و خودتان را مسوول ناکامی زندگی دخترتان ندانید زیرا باعث میشوید که دخترتان سهم خطاهای خودش را نبیند.
* اگر شما نیز با دخالتهای سابق خود باعث طلاق دخترتان شده اید، شجاعانه از او عذرخواهی کبید تا بتواند به شمادوباره اعتماد کند.

والدین محترم ! اکیدا بقیه فرزندانتان و فامیل و آشنایان را از هرگونه دخالت ( دلداری ترحم ، غیرتی بازی و…) در زندگی دخترتان بر حذر بدارید . این دخالتها دخترتان را متلاشی میکند.
والدین عزیز ! دخترتان اجازه دارد که پس از بازسازی روح و روان خود و فراگیری درسهای شکست و افسردگی ، به جامعه برگردد و به اشتغال یا تحصیل یا رابطه عاطفی بپردازد.
اجازه دهید دخترتان کم کم روی پای خودش بایستد و تا زمان استقلال نسبی مالی از او حمایت کنید.

* مادران محترم ! گرچه لازم است که به دخترتان فضای گفتگو بدهید اما مراقب باشید که با دلسوزی خود ، سطل زباله احساسات منفی او نشوید
* والدین محترم ! نگران نباشید! اگر درست با دخترتان رفتار کنید نه تنها به دام نمیافتد بلکه به ازدواجی مناسب نیز پای خواهد گذاشت.

بیایید بررسی کنیم سیر استرسهای فزاینده ای را که یک زن تحمل میکند:

استرسهای زن تا طلاق
درگیریهای متعدد در زندگی با شوهرش ، لجبازی ، دعوا و مرافعه و چه بسا ضرب و شتم و نا امنی جانی : احتمالا اوائل از خجالت یا ترس ، چیزی از این مسائل را با خانواده خود در میان نمیگذارد (احساس تنهایی مخرب)
فشار به حدی میرسد که بزرگترها پادرمیانی میکنند(استرس بی آبرویی جلوی بزرگترها)
زن و شوهر در حضور بزرگترها تعهداتی میدهند و با امیدی نصفه و نیمه و با کلی اگر و اما دوباره از نو زندگی را شروع میکنند( استرس شروع دوباره )
پس از مدتی متاسفانه دوباره دعواها شروع میشود و این بار نا امیدی شدید بر زن حاکم میشود( دیگه درست بشو نیست!)
کم کم زمزمه های طلاق در ذهن زن آغاز میشود (ترس شدید از اینکه بازی تمام شد و تو باختی! )
بی اعتمادی شدید زن به تصمیم خود که” نکنه اشتباه کنم ؟ “نکنه من واقعا پر از عیب هستم ؟” و صدها نکنه و ابهام و تردید …
فاجعه مشکلات حقوقی طلاق شروع پروسه متارکه برای زن بسیار در ایران سخت است . متاسفانه به شهادت اکثر بانوان و بسیاری از حقوقدانان ، زن اگر هم محق باشد در احقاق حق خود با موانع زیادی روبروست که به پاره ای از آنها اشاره میکنم :

عدم آشنایی با ریزه نکات حقوقی : البته خوشبختانه مدتیست که دوایر راهنمایی و ارشاد در مجتمعات قضایی تاسیس شده که تا حدی به مراجعین در پیدا کردن مسیر راهنمایی میکنند ولی واقعا چه انتظاری داریم که با اینهمه مراجعین زیاد به دادگاههای خانواده ، چقدر میتوان از پرسنل قضایی انتظار داشت؟

محیط بسیار مخرب دادگاهها برای روح زن : هر کس که به هر علتی به مراکز قضایی مراجعه میکند به شدت دچار خستگی روح میشود زیرا تشزیفات اعصاب خوردکن اداری و امضا و شماره نامه و …از ده جا گرفتن و صف و نوبت و انتظار و بعضا مشاهده مستقیم دعواهای دیگران و شنیدن درددل جانسوز سایرین و متاسفانه ،بعضا حضور مخفی شکارچیان عفاف در حول و حوش زنانی که به دنبال پناهگاه به دستگاه قضایی پناه آورده اند ، همه و همه به شدت به روح زن آسیب جدی وارد میکند.

هزینه بالای وکالت و کلا طرح دعوا در دادگاه(وقتی و پولی): قطعا داشتن وکیل برای مساله طلاق بسیار توصیه میشود اما چند درصد زنان ما توان مالی برای داشتن وکیل زبردست را دارند؟

عدم درک بعضی از قضات محترم از عمق گرفتاری یک زن : هرچند که نباید از تحولات چشمگیر دستگاه قضایی در دوران اخیر ،چشم پوشید اما به واقع باز هم لازم میبینم که از نگاه بهداشت روان نیز به بعضی نکات اشاره کنم. ضمن احترام به همه قضات ومسولین حقوقی ، دست نیاز به سوی همه شما بزرگواران دراز میکنم تا واقعا کمکی به مردمی کنیم که یک پای در دادگاههای شما دارند و پای دیگر در مطبها و کلینیکهای ما. مثال تلخی را به عنوان دیباچه این بخش تقدیم میکنم:

* مشکلات جنسی در روابط زناشویی : خانم ۲۱ ساله ای با همسر۲۵ساله خود برای مشاوره مسائل و مشاجرات بین خود به مشاور مراجعه کردند و مشاور پس از ۵ جلسه دریافت که بیشتر ریشه گرفتاریهای این زوج در ناتوانی جنسی مرد قرار دارد . مشکل روان پزشکی مرد این بود که وی نسبت به همسر خود ، انگیزه لازم مسائل زناشویی را نداشت و فقط هم نسبت به همسر خود این مشکل را داشت . زن پس از ۲ سال تلاش برای بهبود این مشکل و مراجعه زوجین به پزشکان مختلف نهایتا دریافت که کاری از پیش نمیتواند ببرد و لذا تقاضای طلاق از شوهرش کرد ( چنانکه میدانید در شرع مقدس و مترقی اسلام ، مردی که ناتوانی وظایف جنسی داشته باشد ، کفایت زوجیت ندارد و مراحل طلاق برای او جاری میشود ) مشکل اینجاست که شوهر حاضر به قبول مشکل نبوده و طلاق نمیدهد و ماههاست که از خانه رفته است و عملا شکایت و دادخواست طلاق و … در روندی نفسگیر و طولانی افتاده است و گیریم که حتی دادگاه اگر به او دسترسی داشت ، اثبات ادعای زن بیچاره بسیار سخت است! ببینید به همین راحتی سالهای جوانی زن تلف میشود و او از لذت داشتن همسری سالم و فرزند محروم میگردد.
بسیاری از زنان از طرح اصل مشکل خود هم با پزشکان و هم با قضات میهراسند (نظیر اختلالات جنسی شوهر )

*مثال دیگر در مورد زنانی است که شوهرانی شکاک paranoid دارند. مردان پارانویید معمولا از نظر اجتماعی موقعیتی خوب دارند و چه بسا تحصیلات و شغل و درآمد خوبی نیز داشته باشند . پیش از ازدواج دختران بعید است که متوجه این اختلال شخصیت خطرناک بشوند (متاسفانه معمولا ما دوران آشنایی پیش از ازدواج (نامزدی) را به تنها کاری که نمیپردازیم ، مسائل مهم اخلاقی و شخصیتی نامزدمان است! نه میبینیم چگونه عصبانی میشود؟ چگونه نسبت به بقیه واکنش نشان میدهد؟) پس از ازدواج وقتی زن با پدیده بدبینی شوهر مواجه میشود ابتدا به خود میگوید که باید از شوهرم اطاعت کنم و به ویژه بعضی افراد شکاک با ظرافت تمام از توجیهات دینی برای سیطره خود بر جان و روح زن و فرزندان سوء استفاده میکنند ( در حالیکه در سیره نورانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار هرگز چنین برخوردهایی را با زن نمیبینیم) زن بیچاره از پرداختن به کوچکترین نیازهای طبیعی خود (مثلا تلفنی حال خانواده اش را پرسیدن) محروم میشود و کم کم مرد شکاک با تهمتهای خانمانسوز خود روح زن را به لجن افترا میکشاند.شاید برایتان جالب باشد که بدانید کمتر کسی حتی خانواده خود دختر ، نمیتوانند باور کنند که دخترشان را دست هیولایی داده اند که ظاهری بسیار مطلوب در اجتماع دارد. حال به آگاهیتان می افزایم که پارانویا (بدبینی) درمان دارویی ندارد و بسیار سخت به روانکاوی و سایر درمانهای روانپزشکی پاسخ میدهد. شما ایا با چنین همسری ادامه میدهید؟ منهای تعدادی از قضات آشنا به این نکات ریز روانشناسی ، سایرین ، به شکایات زنان این مردان در دادگاهها توجهی شایسته نمینهند و پرونده را به مسیر پر پیچ و خم اداری میسپارند و فراموش میکنند که زندگی با آدم پارانویید چقدر خطرناک و مخرب است.
معمولا زنان با گذشتن از حقوق خود طلاق را بدست می آورند و چه بسا هزینه های بیشتر نیز میدهند که بچه را نیز با خود داشته باشند.
گفتیم که زن متارکه میکند و حال باید به خانه پدری برگردد( اگر چنین جایی داشته باشد وگرنه مستقیما به وانفسای جامعه وارد میشود) مسائل خانه پدری را نیز در جلسه قبل گفتیم . همینجا لازم است از پدران و مادران فهمیده و خردمی یاد کنم که پس از شکست ظاهری دخترشان با چه صبر و عطوفتی به فرزندان خود امیدی دوباره برای شروع دوباره میدهند. اما نوعا اتفاقات از همین نوعیست که خدمتتان ارائه میشود.
زن جوان باید باری خود کاری بکند و اول از همه به فکر استقلال مالی میباشد تا از زیر دین خانواده تا حدی خارج شود.

منابع این بحث:
۱٫ jung,aspects of masculine- edition 2003 /Routledge publisher
۲٫ انسان در جستجوی هویت خویش – کارل یونگ –ترجمه محمود بهفروزی –انتشارات گلبان
۳٫ انسان و سمبولهایش –ماری لوییز فون فرانس

 

👈 جهت دسترسی به آموزش غیرحضوری «پس از جدایی عاطفی و طلاق» با تدریس دکتر شیری، تصویر زیر را کلیک نمایید:

 

پرسش: من دوست دارم بدونم چطور میشه حس حمایتگرانه رو در یک مرد در کانتکست یک زندگی با حقوق برابر تقویت کرد؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

✍ پرسش:

سلام آقای دکتر شیری عزیز به نظر شما دختری که دهه‌ی سوم زندگیشو داره میگذرونه اشتباهه وقتی با شخصی آشنا میشه از ابتدا بگه نیتش از برقراری رابطه چی هست و دنبال یک رابطه‌ی دوستی بی‌هدف نیست؟ من دچار مشکل شدم چون به هرکسی گفتم واکنش منفی داشته! واقعاً روش درست کدومه؟ اینکه رابطه رو ادامه بدیم بدون زمان مشخص تا مشخص بشه به کدوم سمت میره یا نه؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

بسته ازدواج مثبت 360

 

✍ پرسش:

سلام آقای دکتر. من چند ماه قبل خواستگاری داشتم که از همون اول به دلم ننشسته بود ولی از لحاظ ایمان و اخلاق مشکلی نداشتند، با اصرار خانواده جواب مثبت داده شد و من یک تصمیم صرفا عقلانی گرفتم. ما الان تقریبا سه ماهه که عقد کردیم ولی حس من نسبت به این فرد نه تنها تغییر نکرده بلکه گاهی منفی هم میشه. اصلا انگار نمی‌تونم در جایگاه همسر بپذیرمش. پسر خوبیه ولی من حس امنیت یا تکیه‌گاه رو در کنارش ندارم. به نظر شما من الان باید چیکار کنم؟ ممکنه با گذشت زمان علاقه ایجاد بشه؟ لطفا راهنماییم کنید، تو شرایط سختی هستم …

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 آموزش‌های غیرحضوری طرح‌شده در پاسخ:

 

نمى‌­توانیم به طور قطع بگوییم دخترها پیش قدم بشوند یا نه؛ فقط می‌­توانیم درباره یک گروه مشخص سنى صحبت کنیم. ضمن اینکه همین سوال، پنج سال قبل یا حتى ۱۰ سال بعد جواب‌هاى متفاوتى داشته و دارد. الان پسرهاى دهه۷۰،۶۰  با دخترهایى روبه ­رو هستند که فردیت وسیع‌­ترى دارند. نسلى از زنان را داریم که درس خوانده ­اند، دنیا را گشته­ اند، استانداردهاى جدید در زندگى­‌شان دارند و در خیلى از جاهاى زندگی­‌شان نسبت به قبل انتخاب­‌هاى بیشترى دارند. خود به خود این توانمندى انتخاب به مسئله ازدواج هم می­‌رسد.

سوال این است، آیا این دختر باید انتخاب بکند یا نکند؟ اگر انتخاب نکند و تن به ازدواج سنتى بدهد، تا حدى با فردیتش ناسازگارى دارد و احساس کالا بودن دارد. او خیلى مرد را در تفاوت آنچنانى با خودش نمی‌­بیند و بنابراین جایگاه انتخابگرى را به او نمی­‌دهد. در صورتى که قبلا این جایگاه را می­داد. چون مرد خیلى دنیا دیده‌­تر از او بود و مسوولیت اجتماعى داشت .اما الان این موقعیت­ ها یکسان است. پس جامعه زنان‌ه­اى که ما الان داریم درباره­‌شان صحبت می­‌کنیم، جامعه خیلى متفاوتى با جامعه قدیم زن­هاست. اما نکته ظریف این است که همین دخترها اگر به سمت ازدواج سنتى هم بروند، خیلى اوضاع حادى برایشان پیش نمی‌­آید و مشکلات زیادى ندارد. هر چند که سنت­گرایى در این نسل تا حدودى از مد افتاده .این در حالى است که ازدواج سنتى قابل نقد است، اما قابل نفى نیست.

 

گیج می­‌شوند، نمی­‌دانند چه کنند!

سوال دقیق­تر این است که در جامعه ما، اگر دختر به پسر موردعلاقه­‌اش ابراز علاقه کند،چه می­‌شود؟ باید گفت که زن در جامعه فعلى ما نسبت به مرد غیر سنتی­‌تر است. چون میزان تاثیر مدرنیته در زنان خیلى بیشتر از مردان است. به نظرم زن اگر به مرد ابراز علاقه کند، بازخورد خوبى نمی‌بیند. مردهایى که این موضوع را درک کنند، خیلى کم هستند .البته اگر مرد فهمیده باشد، این ازدواج‌­ها خیلى موفق هم می­‌شوند. این مردها، مردهایى هستند که در خانواده فرق اطاعت کورکورانه از خانواده و احترام به خانواده را تشخیص می­‌دهند.اما واقعیت این است که اکثر مردهاى ما پسر بچه­‌هاى بزرگى می­‌شوند و در برابر چنین موقعیتى نمی‌دانند چه کنند. طبیعى است سوال بعدى این باشد که اگر مرد سنتى با چنین موقعیتى روبه­‌رو شود، چه واکنشى نشان می‌­دهد؟ هر چند حکم کلى نمی­‌شود داد اما اغلب، در مورد دختر اشتباه فکر می­‌کند و جوگیر می­‌شود .به جاى حس«من خوب هستم»، ناگهان حس «من خیلى خوب هستم» را تجربه می­‌کند و اگر زمینه خودشیفتگى هم داشته باشد، خیلى وحشتناک می­‌شود. مردهاى ما عادت به شکارچى بودن دارند و اینکه شکار با پاى خودش به سراغشان بیاید، خیلى برایشان خوشایند نیست .البته این مرد، یک را در هیچ جاى دیگرى تعریف نکرده.  ما براى این موقعیت، مردى می­‌خواهیم که فهمیده و مودب باشد و در عین حال، بعضى جاها بتواند نقش مدیر مقتدر را بازى کند.

زندگى مدرن ، ازدواج سنتى!

ما باید بدانیم که داریم در مورد کدام زن و مرد صحبت می‌­کنیم. خیلى از مردها منطقى هستند و ابراز احساسات زن برایشان تعریف شده است. البته بیشتر دخترهاى ما در این موقعیت ­ها به فاز انفعال ‌می‌­روند و ناخواسته نمی­ گذارند اتفاقى بیفتد. آنها در عین حال که در جامعه رشد کرده­ اند، نمی­خواهند این موقعیت را به دیگر ابعاد زندگى مانند ازدواج وارد کنند و ترجیح می­دهند ازدواج را همچنان سنتى و محافظه­ کارانه نگه دارند. رویه ­اى که کار را هم براى خودشان و هم پسرها سخت می­کند. به نظر من مرد همیشه باید سکاندار کشتى زندگى باشد و زن هم تا هر جایى که می­خواهد رشد کند، اما اگر رشد تا حدى باشد که در هیچ کشتی­‌اى جا نشود، حماقت است.

در این صورت، ما باید به دختران موفق مجرد بسنده کنیم، دخترانى که بعدا خیلى تلخ می­شوند. هنرى میلر در مورد زنان آمریکایى می­گوید: «آنها همه چیز دارند به جز زنانگى!» از طرفى، وقتى داریم درباره یک دختر که ممکن است به مرد مطلوبش ابراز علاقه کند صحبت می­کنیم، قطعا آن مرد هم در همین طبقه است و رفتار منطقى دارد. این زن باید به مرد حق بدهد که ممکن است او را نخواهد و این هیچ ربطى به ابراز علاقه از طرف زن ندارد. جامعه ما در این بحث خیلى خردسال است و ماجرا بیشتر به شکل آزمون و خطا دارد پیش مى­‌رود.

حد وسط را باید پیدا کرد

بین ابراز علاقه مستقیم و شیوه سنتى یک حد وسطى هم وجود دارد؛ مثلا من به عنوان یک دختر در آستانه ازدواج وقتى یک پسر مناسب را می­‌بینم، باید به او بفهمانم که به او علاقه دارم. نه با این شکل که بروم بگویم من به شما علاقه دارم، مثلا با تعریف کردن از شغلش، عکسش. باید خاص بودنش را به او نشان دهم. در همین حد کافى است؛ مثلا با جمله­ اى مثل اینکه: «تو این کلاس یک نفر هست که آدم مطمئن باشه می تونه ازش جزوه خوب بگیره.» متاسفانه نگاه دخترهاى ما به پسرها خیلى دبیرستانى است. البته این قابل انکار نیست که بعضى از پسرها واقعا رفتار دبیرستانى دارند اما باید توجه کنیم که اگر نگاه ما به پسرها دبیرستانى باشد، آنها هم همیشه در همان حد و اندازه ظاهر مى‌­شوند. نکته مهم بعدى این است که کل این بحث در مورد سنین مختلف متفاوت است. مسلما اگر یک دختر ۲۵ ساله، یک پسر را مطلوب زندگى­ اش ببیند، باید بیشتر ابراز علاقه کند و حتى از روش مستقیم هم استفاده کند اما این نسخه در مورد دختر ۲۰ ساله درست نیست. پیشقدم شدن دختر در سنین پایین مخرب است.

👈 پیشنهاد می‌شود: آموزش غیرحضوری ازدواج مثبت ۳۶۰

 

✍ پرسش:

آقای دکتر با ترس از ازدواج چیکار باید کرد؟ به خصوص وقتی ازدواج پدر و مادر شدیدا دچار تنش بوده، از طرفی دعواهای ساده و شاید معمولی ازدواج اطرافیان باعث میشه این ترس بیشتر بشه.

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری: