نوشته‌ها

✍ پرسش:

برای شخصی که کلاس فرهنگی و اجتماعیش با خانواده و اقوامش فرق میکنه و از این فرق داره رنج میبره، آیا مهاجرت میتونه تسکین خوبی باشه؟ یا ازدواج و به صورت کامل مستقل شدنش چی؟ توی دوره رهایی از بی ارزشی از یکی پرسیدید کسی هست که اختلاف کلاس فرهنگیش با خونواده جزو «من خوب نیستماش باشه؟!» ولی در ادامه کسی چیزی نگفت و شما در موردش صحبت نکردید. ممنون میشم به این سؤالم پاسخ بدید.

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 آموزش غیر حضوری مرتبط: «ازدواج مثبت ۳۶۰»

 

خانم رعنا شمس که افتخار همکاریشون را در هفته نامه همشهری جوان و از طریق آقای امین داشتم، فرمودند گفتگویی از سوی ایران دخت درباره اقتصاد ازدواج می خواهند.
فرصتی فراهم کردیم و به گفتگو نشستیم که بخشهاییش را در اینجا میگذاریم.
دکترشیری

 

✔️آقای دکتر شیری، نظر شما در مورد این که در جلسات خواستگاری از مسائل اقتصادی بپرسیم چیست؟ باب پرسش این سوالات را باز کنیم یا نه؟

اقتصاد بخشی از زندگی آدم است که با مشترک شدن زندگی‌اش نه تنها کمرنگ‌تر نمی‌شود، بلکه اهمیت بیشتری هم پیدا می‌کند. این مسئله هم مثل سلامتی همیشه با ما همراه است و نمی‌شود آنرا تفکیک کرد. اما اینکه این پرسش را چطور باید مطرح کرد، با توجه به جنسیت سوال‌کننده تفاوت وجود دارد.

با توجه به بستر زمانی‌ای که در آن قرار داریم، یعنی با توجه به اینکه اولین بار است که با این شدت با دخترانی مواجه‌ایم که تحصیلات عالیه دارند، شاغل‌اند و بعضا درآمدهایی بیشتر از مردان دارند و مستقل‌اند؛ باید به نکات زیادی توجه کنیم. این دختران چگونه باید بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنند؟ بهتر است قبل از ورود به این بحث، به چند مورد اشاره کنیم. وقتی جامعه‌ به سوی کاپیتالیسم پیش می‌رود، زن به عنوان نیروی کار ارزان‌تر نسبت به هم‌ارز مردانه‌ خود دیده می‌شود و این ادامه نردبانی است که زن را استثمار می‌کند. اگر شرایط برابر باشد، کارفرما حقوق برابری به کارمندان زن خود نمی‌دهد. خب، با این حساب دختر در این سیستم باید حواسش را جمع کند که دارد چه چیزی به دست می‌آورد و چه چیزی از دست می‌دهد. معدل زندگی یک دختر ۳۵ ساله را چه چیزی بالا می‌برد و معدل زندگی یک پسر ۳۵ ساله را چه چیزی بالا می‌برد؟

👈یک دختر ۳۵ ساله اگر ازدواج کرده باشد و فرزند هم داشته باشد یک دفعه می‌بینیم معدل امتیاز زندگی‌‌اش خیلی بالاتر از دختری می‌رود که ۳۵ ساله ا‌ست و هنوز ازدواج نکرده، ولی مثلا موقعیت کاری خوبی دارد.

ملاک امتیاز دادن به زندگی یک دختر ۳۵ ساله نباید همانی باشد که به پسر ۳۵ ساله امتیاز می‌دهد وگرنه دختران استثمار می‌شوند. دختران ما تا قبل از ازدواج به مشکل زیادی برنمی‌خوردند، چون در سیستم مردانه دارند امتیاز می‌گیرند؛ یعنی سیستم مردانه به آنها نمره می‌دهد که نمره‌شان بالاست. اما اگر با سیستم زنانه خودشان امتیازدهی شوند، نمره‌ بالایی نمی‌گیرند. دختران ما چون سربازی نمی‌روند، نسبت به پسران دو سال زودتر وارد بازار کار می‌شوند و به دلیل اینکه معمولا بهتر درس خوانده‌اند، راحت‌تر شاغل می‌شوند و چون همان حس مسئولیت‌پذیری زمان درس خواندن را با خود همراه دارند، ارتقاء شغلی هم می‌گیرند. اما این تا زمان ازدواج مشکلی ایجاد نمی‌کند، هر چند گاهی در خود ازدواج هم تاثیر می‌گذارد، چون بعضی مردان این‌قدر کار کردن را دوست ندارند که البته خیلی هم بی‌راه نیست. درست است این حرف که به دختر بگوییم «تو قانون کار را رعایت نکن و ۸ ساعت تمام سر کار نرو و بیشتر در خانه باش» در حوزه اجتماعی چندان عملیاتی نیست، اما اگر باانصاف به ماجرا نگاه کنیم، زندگی‌ای که مرد و زن هر دو ۸ صبح از خانه خارج شوند و ساعت ۵ بعدازظهر به خانه برگردند درست یا غلط به سمت قهقرا پیش می‌رود. نکته دیگر این است که زنان شاغل بعد از بچه‌دار شدن باید در میزان ساعت کار خود تجدیدنظر کنند و اگر چنین چیزی ممکن نیست، نقش‌های داخل منزل را با همسر یا کسی که بتواند به او کمک کند، تقسیم کنند.

👈خیلی توقع بی‌جا و زیادی است که بخواهیم خانم هم به کار بیرونش برسد و هم امور خانه را مدیریت کند و از همه مهم‌تر از تربیت و نگه‌داری بچه‌اش هم کم نگذارد.

با توجه به نکاتی که گفته شد، در جامعه‌ و شرایط امروز، ناگزیر به پرسش هستیم. اما نکاتی را باید برای سوال پرسیدن در نظر گرفت. این‌که دختر کیست؟ چه‌قدر تحصیلات دارد؟ چندوقت است کار می‌کند؟ برای چه کار می‌کند؟ مثلا به دختری که به خاطر ضعف مالی پدرش از ۲۲سالگی کار کرده نمی‌شود گفت کار نکن. می‌خواهم بگویم نسخه مشترکی چه برای دختر و چه برای پسر نمی‌شود نوشت.

 

✔️چه طور می‌شود از خصوصیتی مثل دست‌ودلبازی یا خساست طرف با سوال اطلاع پیدا کرد؟

با معاشرت. این طور چیزها را فقط می‌شود با رفت‌وآمد فهمید. درست است که آدم‌ها در این رفت‌وآمدها با ویترین‌شان وارد می‌شوند، اما باز هم می‌شود چیزهای خوبی فهمید. مثلا کسی که با همه معذورات مالی این‌قدر شعور دارد که برای جلسه خواستگاری یک دسته‌گل درخور و شایسته تهیه می‌کند، یعنی جنم پول خرج کردن را دارد. می‌دانید بعضی‌ها دارند، ولی دل خرج کردن ندارند. همین‌ هم که کسی ویترینش را خوب نگه می‌دارد، چیز خوبی است. توجه داشته باشید که حفظ ظاهر سوا از ظاهرسازی دروغین است.

 

✔️چه طوری سوال بپرسیم که بهترین و درست‌ترین جواب را بگیریم؟

برای اینکه بتوانیم بپرسیم بهتر است شروع کنیم از خودمان بگوییم؛ بعد با به دست آوردن همراهی و همدلی طرف مقابل او را در بحث شریک کنیم. مثلا: من ۳ سال است کارمند فلان شرکت هستم و درآمدم در ماه ۸۰۰هزار تومان است. فکر می‌کنم با توجه به کارم درآمد مناسبی‌ است. شما چه‌طور؟ اما اینکه چقدر باید روی این موضوع دقیق شد؟ باید بگویم زیاد نمی‌شود. مردان ایرانی یک فکری دارند که نمی‌دانم از کجا آمده؛ می‌گویند نباید در مورد درآمدمان با زنان صحبت کنیم. من می‌گویم زنان نباید زیادی کاوش کنند و مو را از ماست بیرون بکشند و بخواهند ته و توی ماجرا را در بیاورند که مثلا آقا تا تومان آخر پولش را کجا خرج کرده. این کار اساسا به هویت مرد که می‌خواهد سکاندار زندگی باشد، ضربه می‌زند. متاسفانه خانم‌ها سریعا بحث دوست نداشتن و بی‌اعتمادی مردان نسبت به خودشان را پیش می‌کشند. نه، این کار به هیچ کدام از این دلایل نیست! جنس مرد جوری است که فقط می‌تواند کلیات را به اشتراک بگذارد و اگر هم جزئیات را به اشتراک بگذارد، آن‌هم با هم‌جنس خودش است.

 

✔️پرسش نهایی. آیا پرسش در مورد مسایل اقتصادی استنباطی است؟ یعنی باید به آن‌چه صرفا از معاشرت کردن فهمیدیم قناعت کنیم؟

نه. حتما باید شفاف سوال مطرح کنیم. حتی اگر بدانیم طرف چه شغلی دارد و حدود درآمدش چقدر است. با این حال باید از میزان درآمدش و از اهداف کاری‌ا‌ش سوال کنیم: می‌خواهی تا کجا پیشرفت کنی؟ چه برنامه‌ای برایش داری؟ اینکه بپرسیم دوست داری پیشرفت کنی؟ که خب یک جواب بدیهی دارد: بله! چه کسی از پیشرفت بدش می‌آید؟! باید پرسید که چطور می‌خواهد به ارتقا شغلی دست پیدا کند. در مجموع کلاس کاری و کلاس مالی، ‌تعیین‌کننده وضعیت و کیفیت معاش اقتصادی حال و آینده مرد است که با توجه به آن می‌توان اطلاعات خوب و درست‌تری به دست آورد.

 

👈 در همین رابطه پیشنهاد می شود: آموزش غیرحضوری «ازدواج مثبت ۳۶۰»

✍ پرسش:

دوستی دارم ۲۶ ساله، لیسانس ادبیات، مترجم، نویسنده و مدرس. این دختر به خانواده ای در سطح متوسط اقتصادی و فرهنگی تعلق دارد اما رشد فکری خوبی داشته. مشکل او این است که افرادی که در سطح اجتماعی بهتری از او هستند، به خاطر طبقه ی اجتماعی او، مایل به ارتباط جدی برای ازدواج نیستند و از طرف دیگر، پسران خواستگار طبقه خودش هم مناسبش نیستند. اگر هم مناسب باشند، به این فکر می کنند که بهتر از این مورد (شاید دختران طبقات اجتماعی بالاتر) هم پیدا می کنند. این دختر زیباست، طرز صحبت و هوش و ارتباطات اجتماعی اش هم خوب است، برای خود من جای سوال است که چرا موردی مناسب برایش پیدا نمی شود؟

 

👈 پاسخ دکتر شیری:

در این شرایط، وظیفه ی شما که دوستان او هستید جدی تر است؛ یعنی باید نقش معرف آگاه را بازی کنید؛ چیزی که قدیم ها در ایران در بین مردم رایج بود ولی الان نیست اما به کارکردش احتیاج فراوانی هست. حالا چطوری این شیوه پاسخ می دهد، به شما برمی گردد. باید شبکه ای از دوستان خوب او تشکیل بدهید و تصمیم بگیرید تا او را به شکل شبکه ی به آقایانی که شایسته می دانید معرفی کنید و برای این قضیه زمان بندی بگذارید که مثلا ظرف ۳۰ روز آینده به بیش از ۳۰ نفر معرفی اش کنیم. مطمئن باشید وقتی با همسران خودتان یا دوستانتان موضوع را مطرح می کنید، آنها دوستانی دارند که در به در دنبال معرفی یک دختر خوب هستند. در واقع این شبکه دخترانه، وصل است به شبکه ای وسیع تر از مردانی که آنها در بین خود دوستان خوبی دارند برای معرفی های سالم. طبیعی است که از این همه آدم، تنها بعضی هایشان به درد بررسی بیشتر می خورند اما این شیوه آن قدر عجیب و کارآمد است که تعجب خواهید کرد.
یادتان باشد شبکه های مجازی که این روزها دوستان را به هم می رسانند و موجب آشنایی آدم های مشابه می شوند، قدرت خود را از تجربه های دنیای واقعی گرفته اند. اگر بنا باشد دست روی دست بگذارید تا یک آدم حسابی پیدا بشود و به او پیشنهاد بدهد، عملا به دوستتان ظلم کرده اید. باید کاری کنید که او دیده شود. کار سختی هم نیست. مسؤولیت مسائل انتخاب و ازدواج هم البته با خود اوست. دست روی دست نگذارید.

👈 پیشنهاد: آموزش غیرحضوری «ازدواج مثبت ۳۶۰»

✍ پرسش:

سلام دکتر. سؤالی داشتم ازتون. حدود یک سال و نیمه که با خانمم زیر یک سقفیم، چیزیه که هرچی جلوتر میریم داره من رو نگران تر میکنه، چراکه داره دیالوگ های بین من و همسرم رو کاهش میده. اینکه من نمیتونم کوچکترین اعتراض و انتقادی نسبت به مسائل پیش آمده و با عملکرد همسرم داشته باشم و هر اعتراض کوچکی از نظر همسرم به سرعت تبدیل میشه به یه چالش عاطفی بزرگ و این خودش باعث بگومگوی بیشتر ما میشه و در نهایت من متهم میشم که باعث ایجاد این بگومگو شدم! میخواستم بپرسم ریشه ی این موضوع چیه؟ و باید چی کار کرد تا این وضعیت تغییر کنه؟

👈 پاسخ دکتر شیری:

١-یکیش خود موضوع است؛ مثلا ما درباره ی موضوع شخصى همسرمان نقدى داریم که او فکر می کند ما اجازه ی اظهار نظر درباره اش را نداریم، مثلا رابطه اش با خانواده اش، محل کارش
٢- نصیحت و مشاوره و معلمى کنیم ولى فکر می کنیم نقد داریم می کنیم
٣-نقدهاى قبلى به اصطکاک ختم شده است و خاطره خوبى باقى نگذاشته و ناخودآگاه فرد اجتناب می کند با نقدهاى حتى درست آینده
۴- مهارت انتقاد بلد نیستیم، بخصوص انتقاد در رابطه عاطفى که سخت تر هم هست
۵-فرد مقابلمان آدم موفق است: این افراد به راحتى زیربار نمی روند، شاید در مواردى خودشیفته هم باشند، در این صورت بهتر است فرد بداند که در صورت حل نشدن این مشکل، ضرر می کند یا منفعتى را از دست می دهد (بدون تهدید بگو)

در همین رابطه پیشنهاد می شود:

ساختن رابطه عاطفى بدون شکست

امپراطوری رابطه (رهایی از قربانی شدن)

✍ پرسش:

من جوانی هستم که به تازگی ازدواج کرده ام با دختری از فامیل. جدیدا فهمیده ام که ما زیاد به هم نمی خوریم. یعنی هم انتظاراتی که داره زیاده یا تلاش های من را نمیبینه! یا اتفاقای بد توی رابطه رو میندازه گردن من. یا اصلا کارهایی که برایش میکنم نمیبینه (مثل هدایا و بقیه ی چیزا). کم کم دارم به این نتیجه می رسم این ازدواج اشتباه بوده و الان از گفتن این حرف به خانواده می ترسم. چون ممکنه رابطه خانوادگی از هم بپاشه. به نظر شما چه کنم؟!

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

اگر می خواهید نامزد کنید یا در این دوران شیرین هستید، همه چیز را شاد و خوشحال نبینید و حواستان به آن روی سکه هم باشد!

⚠️ یک جدایی محتمل

لطفا کور و کر نشوید! اگر از همان ابتدای رابطه و آشنایی، خوب چشم و گوشتان را باز کنید و مراقب بعضی علائم در طرف مقابلتان باشید، به موقع چیزهایی را که باید، می فهمید و بعدا بی ­جهت به بخت سیاهتان لعنت نمی­ فرستید. دوران نامزدی غیر از اینکه همراه با اولین غذا خوردن ­های دو نفره در رستوران، قهوه­ های گران قیمت در کافه ها وکادوهای غیرمنتظره است، باید تا حد خیلی زیادی به شکل ­گیری تصویر شما از همسر آینده تان کمک کند. پس دوران شیرین نامزدی را جدی بگیرید تا خدای نکرده در آینده زندگی مشترکتان تلخ نشود.

⚠️ زود قضاوت نکنید

یکی از اولین مواردی که هر کسی به آن توجه می کند، مطلوبیت فیزیکی است اما نکته مهم اینجاست که خیلی زود نباید درباره ظاهر و تیپ یک نفر نظر داد. شاید بعد از چند بار دیدن، طرف به نظرتان خواستنی و خوب آمد. اخلاق هم چیزی نیست که بشود در یکی دو برخورد ساده درباره آن به نتیجه رسید. باید حتما خواستگارتان را در موقعیت­ های مختلف ببینید و در نهایت بفهمید که در کنار این آدم آرامش دارید یا نه. در مدت نامزدی، تا حدی دستتان می ­آید که با این فرد امکان پیشرفت دارید یا نه، به فکر بهبود اوضاع و شرایط هست یا با کمترین­ ها قانع می شود؟ در یک کلام اینکه باید با هم رویاهای هم فرکانس داشته باشید. هرچه قدر هم که شباهت­ هایتان به هم بیشتر باشد، امکان اینکه زندگی موفق ­تری داشته باشید، بیشتر می ­شود و از تفاوت­هایتان هم کمتر می ترسید.

⚠️ در محیط واقعی ببینیدش

مهم است که بعد از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید و  به اصطلاح دوران نامزدیتان شروع شد، واقعا با هم معاشرت داشته باشید. معاشرت این نیست که ۲۰ دقیقه بروید با هم در یک اتاق بنشینید و سنگ ­هایتان را وا بکنید! معاشرت فقط سینما و پارک و رستوران رفتن هم نیست. معاشرت نباید خشک و رسمی و بی­ هدف باشد. مثلا یک بار با هم به یک رستوران لوکس بروید و ببینید طرف مقابل آداب معاشرت بلد است یا نه، یا ببینید در برخورد با خانواده و دوستانش چه رفتار و جایگاهی دارد. دوستان معمولا تا حد زیادی جو ذهنی فرد را نشان می دهند. این مهم است که او تنوع رفتاری دارد یا نه، مثلا می تواند در محیط کار جدی باشد و در جمع دوستانه شوخ و راحت؟ البته این تنوع رفتار نباید خیلی زیاد باشد، چون بعدا تبدیل به تنوع شخصیتی می شود؛ این طوری نباشد که تنوع رفتاری ۱۸۰ درجه­ ای داشته باشد.

 

🔔 زنگ­ ها برای شما به صدا در می­ آیند!

روانشناس­ ها و مشاوران می گویند بعضی از نامزدی­ ها به قول آنها صد در صد طلاق هستند و باید جلوی ضرر را هر چه زودتر گرفت. مراقب این علامت ­های هشدار باشید:

🔴 نامزد فراری
نامزدی که اصلا در دسترس نیست و شما نمی توانید با او معاشرت داشته باشید به درد بخور نیست. چون شناخت درستی از او پیدا نمی کنید. بالاخره کسی که با شما قصد ازدواج دارد، باید یک وقتی را برایتان کنار بگذارد. البته مورد عکس این حالت هم اصلا خوب نیست. کسی که تمام وقتش را به شما اختصاص می دهد و هیچ دغدغه و مساله دیگری ندارد آدم ازدواج نیست. یک آدم نرمال باید یک وقتی هم برای خودش داشته باشد. ضمنا خیلی عاشق و معشوق­ ها معمولا فرصت نمی کنند خوب همدیگر را بشناسند. علاوه بر این نامزدها، بعضی دیگر، از صحبت کردن راجع به یک موضوع خاص، مثلا گذشته فرار می کنند به احتمال خیلی زیاد این فرد دارد یک چیزی را از شما پنهان می کند. شاید هنوز درگیر رابطه ناتمام قبلی است و تماس ­های مشکوک دارد. تا وقتی از تمام شدن روابط قبلی خواستگارتان مطمئن نشده ­اید، اصلا به ادامه رابطه فکر نکنید.

🔴 نامزد خاص
هر کسی به نظر خودش یک جورهایی خاص است اما بعضی­ ها به واسطه یک توانایی و استعداد خاص از بقیه متمایز هستند و بیشتر به چشم می­ آیند. این ویژه بودن هم می تواند یک پیانیست خوب بودن باشد و هم استاد و رئیس بودن. به طور کلی موقعیت بالاتر برای هر کسی جذاب است اما مثلا اگر شما پرستار هستید و با یک پزشک ازدواج می کنید، باید اطمینان داشته باشید که نامزدتان در خانه و بیرون از بیمارستان، از موقعیت بالاتر خود پایین می ­آید و به قول معروف جنبه دارد. ازدواج­ های استاد و شاگردی هم خیلی مورد تایید نیستند، چون شاگرد همیشه نمی­ تواند شاگرد بماند و در زندگی مشترک هم استاد نمی تواند معلم ­بازی دربیاورد. ضمنا یادتان باشد که همیشه استادها و شاگردهای بهتری وجود دارند! خلاصه اینکه اگر تمام عشق و علاقه شما به کسی فقط به خاطر یک ویژگی خاص است، به این فکر کنید که ممکن است یک روز آن مشخصه از بین برود و همه چیز عادی شود، آن وقت چه تصمیمی می گیرید، حالا باز هم حاضرید زن یا شوهر این آدم خاص و متفاوت باشید یا نه. علاوه بر این­ها، زندگی با یک آدم خاص ملاحظات خاصی هم می خواهد و شما باید بتوانید این شرایط را تحمل کنید.

🔴 نامزد بدهکار
بعضی ­ها تا دلتان بخواهد برگه­ های جریمه پرداخت نشده، قسط ­های به تعویق افتاده و بدهکاری­ های ریز و درشت دارند .اینها همان­ هایی هستند که مدام می گویند: “فعلا دستم تنگه”. اگر از دوستانشان هم پرس و جو کنید حتما چندباری دستی به او پول قرض داده ­اند و هیچ وقت دوباره رنگ پولشان را ندیده ­اند. همه این شواهد نشان می دهند که نامزد مورد نظر شما ثبات مالی ندارد. پس اگر می خواهید واقعا با او زندگی کنید، از همین حالا دسته­ چک­ هایتان را حاضر کنید. در آینده عذر و بهانه­ های زیادی برای این همیشه مقروض بودن و وضعیت آشفته مالی خواهید شنید و باید به خوبی بتوانید از عهده ایفای نقش پدر یا مادر نامزدتان بر بیایید. چون همیشه این شما هستید که باید بی فکری­ ها و بی­ مسؤولیتی ­های همسرتان را جبران کنید.

🔴 نامزد مورددار
بعضی­ هایشان از همان اول کار یعنی آشنایی مشکل دارند چون فقط به خاطر یک سری تشابهات و تفاوت­ های ریز تصمیم به ازدواج گرفته ­اند، تشابه ­هایی در حد مسیر و علایق جزئی مشترک! قاعدتا اگر شما و خواستگارتان هر دو لوبیاپلو دوست دارید و هر دوتایتان هم پنج بار «درباره الی» را دیده ­اید، به این معنی نیست که حتما تفاهم بالایی با هم دارید و برای هم ساخته شده ­اید. عده دیگری از مورددارها هم فقط به علت احساس ترحم رابین هود وار تصمیم به ازدواج می گیرند. آنها در نقش ناجی وارد زندگی شما می شوند تا از دست یک جلاد نجاتتان بدهند، ولی اگر دقیق بشوید اینها خودشان یک جای دیگر نقش شکنجه ­گر را بازی می کنند و بالاخره یک روز این حس ترحم و دلسوزی هم تمام می شود. اگر نامزدتان دائما از همسر یا نامزد سابقش جلوی شما بد می گوید و او را مقصر تمام مشکلات می داند، از اینکه خودتان نفر بعدی باشید، بترسید. این مورددارها هیچ وقت سهم اشتباهات خودشان را در نظر نمی گیرند و مسئولیتش را قبول نمی ­کنند .اعتیاد، خشم، شکاکیت، شخصیت نابالغ و اختلالات جنسی هم که واقعا دیگر نیازی به گفتن ندارد و جزو مشخصات نامزدهای مورددار است.

چند نکته

  • اگر به یکی از این دلایل قصد ازدواج دارید، فعلا دست نگه دارید؛ اگر دوز عشق و علاقه ­تان زیادی بالا است و بیش از حد عاشق و معشوقید، دچار توهم می شوید که همه چیز عشقتان فوق ­العاده است. در حالی که واقعیت این طوری نیست. یک مقدار صبر کنید تا این هیجانات شدید کمتر شود.
  • اگر سنتان دارد همین طوری می­رود بالا، باز هم «فقط» به این دلیل سراغ ازدواج نروید. تحمل فشار فعلی خیلی راحت­تر از تحمل فشار یک زندگی مشترک ناموفق است.
  • اگر همین یک ماه پیش نامزدیتان به هم خورده یا چند وقت پیش از همسرتان جدا شده­ اید، فورا سراغ یک رابطه جدید نروید. شما می خواهید لج کنید و یک جایگزین پیدا کنید، طرف مقابلتان چه گناهی کرده؟
  • اگر فقط برای اینکه آخر هفته­ ها تنها نمانید و کسی باشد که با او بیرون بروید به ازدواج فکر می کنید، بروید و چند سال بعد که بزرگ­تر شدید بیایید.
  • اگر به دنبال کسی برای جایگزینی پدر و مادرتان می گردید یا به دنبال حمایت هستید، ازدواج نکنید چون شما هنوز بلوغ لازم برای ازدواج را ندارید. می خواهید ازدواج کنید که بزرگ شوید اما ازدواج جای بچه­ بازی نیست.

 

👈 در همین رابطه پیشنهاد می شود:

✍ پرسش:

سؤالی دارم این روزها که بین خودم و دوستانم وجود داره و این هست که آیا ازدواج سفید، به معنای زندگی دو نفر با هم بدون عقد رسمی، خوب هستش یا نه؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

 

👈 در همین رابطه پیشنهاد می شود:

آموزش غیر حضوری ازدواج مثبت ۳۶۰

📝 پرسش:
دخترى ۳۱ ساله ام، تحصیلاتم کارشناسى است و لااقل از نظر خودم ظاهر مناسبى دارم. شرایط کارى خوبى دارم و از نظر اقتصادى هم شرایط خانوادگى متوسط به بالایى دارم اما چند وقتی است در دید و بازدیدهاى فامیلى حرف هاى مستقیم و غیرمستقیم درباره ازدواج نکردنم شنیده ام. البته موقعیت هاى ازدواج برایم پیش می آید اما باب دلم نیست.

 

✍️ پاسخ دکتر شیری:

شما تحت فشار هستید و مغز آدم در این شرایط تحت تاثیر ترس بهم می ریزد و وقایع را درست از هم تفکیک نمی کند. توصیه ام این است که به خانواده تان بگویید در این باره یک حمایت دقیق از شما بکنند که کسى اجازه نداشته باشد با نصیحت هاى بی موردش شما را بهم بریزد، حتى اگر نیت خیرخواهانه اى داشته باشد.

نگاه شما به ازدواج و چرایى آن به نظرم مساله دار است. ازدواج، حداقل هایى از مطلوبیت دو نفره را نیاز دارد . از مطلوبیت ظاهرى و جذابیت گرفته تا مشابهت هاى اقتصادى و اخلاقى. دو نفر باید بتوانند با یکدیگر خوش باشند. حداقل در مدت آشنایى پیش از ازدواج بتوانند تصور کنند که بیشتر مواقع در آینده با هم راحت باشند و صمیمى. در این صورت اشکالى ندارد چند روز هم در ماه به هم اخم کنند و حتى چند روز هم معمولى باشند اما حتما باید در ماه، روزهاى خوب هم بین یک زن و مرد باشد تا زندگى مشترک پیش برود. بنابراین با جرات بیشتر می توانم بگویم که شاید براى شروع زندگى مشترک عشق رویایى ضرورى نباشد. اکثر زوج هایى هم که با عشق هاى فیلم هندى زندگی شان را شروع می کنند، در کمتر از۹ ماه الى ۳ سال به سطوح معمولى هیجان عشقى می رسند و متاسفانه چون اکثرشان بلد نیستند با هیجان هاى معمولى ارتباط چه کنند، دچار استرس هاى شدید عاطفى و حتى طلاق می شوند!

شاید شما رفتارى ضدمرد هم داشته باشى. ترکیبى از خجالت و حمله و بی تفاوتى و حتى تحقیر پنهان. شاید مردها را می ترسانى و کسى هم نیست که این رفتارت را به شما نشان بدهد. یا شاید هنوز با زنانگى خودت کنار نیامده اى. یعنى بخش هایی از وجودت را که شامل جذابیت و مطلوبیت دخترانه است، به دلایل کارى و شاید اجتماعى که اطرافت هست، سرکوب کرده اى.

 

👈 در همین رابطه پیشنهاد می شود: آموزش غیر حضوری ازدواج مثبت ۳۶۰

تماشای تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را ممنوع کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

 

خانه‌نشینی
ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به ‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلویزیون جدید شما باشد!

 

هدر دادن ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان و همسرتان نیست! تنها کافی ‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌ خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید.

بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

 

عدم رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 

بی‌توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

 

حسادت بیهوده
دست از پاییدن و سین‌جیم کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک بر اساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 

عدم توجه به خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منفی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

 

نبود برنامه ریزی
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

 

سکوت بدون دلیل

مطمئنا عدم‌ گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.

 

در همین رابطه پیشنهاد می شود:

۴۰+۲۰ نکته نبوغ عاطفی که پدران و مادران به ما نگفتند

مصاحبه فرزانه نیکروح‌متین با دکتر علیرضا شیری

روان‌شناسان معتقدند که بعد از هر ازدواج، زن و مرد با یک افت‌ هیجانی روبه‌‌رو می‌شوند و عشق و صمیمیت میان آنها کم‌رنگ می‌شود که عدم توجه به آن در طولانی‌مدت باعث طلاق عاطفی یا زندگی خاموش می‌شود. امروزه طلاق عاطفی، بنیان خانواده‌ها را نشانه گرفته که باعث به زانو درآمدن تلاش‌های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترک‌شان است و زن و شوهر بدون آنکه رسمی و قانونی از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دریغ می‌کنند و از یکدیگر روی برمی‌گردانند. ناگفته نماند که طلاق عاطفی یک پدیده تک‌عاملی نیست بلکه مجموعه‌ای از عواملی است که با هم منجر به زندگی خاموش می‌شود.

در زمینه راهکارهای جلوگیری از طلاق عاطفی و افزایش نشاط در زندگی مشترک با دکتر علیرضا شیری مصاحبه کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید. قابل ذکر است که دکتر شیری ظرف هفده سال گذشته به هزاران نفر آموزش رابطه بهتر عاطفى داده و نزدیک به ۶۵ هزار ایمیل را پاسخ دهی و بیش از ۵٢٠٠ پست اینستاگرامى را ارائه کرده است.

 

برگشت‌ناپذیر بودن ازدواج

دکتر شیری معتقد است که تمامی پروسه‌هایی که منتهی به ازدواج می‌شود دارای نقطه‌ای است به نام برگشت‌ناپذیری و انسان همیشه با هر مساله‌ای که برگشت‌ناپذیر باشد، مشکل دارد، چراکه دچار نوعی هراس می‌شود که شاید انتخاب‌های بهتری را داشته و آنها را از دست داده است که البته این نوع هراس بیشتر در مردها عیان می‌شود. البته ناگفته نماند کسانی که به بلوغ ازدواج رسیده‌اند از این نقطه‌ برگشت‌ناپذیری عبور کرده‌اند. دکتر شیری می‌گوید: در زمینه ازدواج ما با دو گروه از افراد روبه‌رو هستیم؛ گروه اول، شامل کسانی می‌شود که به دلیل شیفتگی‌های موقت، دلبری‌های کوتاه‌مدت و نیازهای جنسی ازدواج می‌کنند و برای آنها ازدواج در واقع مثل تاریخ قبلی بعد از هجرت است. این گروه، افرادی کوچک هستند که اغلب احساس می‌کنند اشتباه کرده‌اند و به دلیل فوبیای طلاق که از آن به‌نام پایان زندگی نام می‌برند، به زندگی کسالت‌آور خود ادامه می‌دهند، اما در مقابل با گروه دومی از افراد که ازدواج می‌کنند، مواجه هستیم که دارای بلوغ و مسوولیت‌پذیری در زمینه ازدواج هستند و وارد زندگی مشترک شده‌اند و بعد از اینکه ماه‌عسل که ما از آن به‌عنوان نماد شور و نشاط اولیه در زندگی نام‌ می‌بریم، تمام می‌شود با چهره‌های دیگری از ازدواج روبه‌رو می‌شوند مثل اینکه در نظر زن، مرد همیشه عنصر برنده و جنگجوی کامل است اما ممکن است در واقعیت زندگی مرد این‌گونه نباشد و مرد  بعضی جاها ضعفهایش را هم زندگی کند .  اما این گروه در نهایت به دلیل شناخت مشکلات و مهارت‌ها سعی می‌کنند با ایجاد تداوم شور و نشاط ازدواج خود را پایدار نگه‌دارند.»

 

ترک‌های روی دیوار  ازدواج

وقتی زن و مرد بعد از مدتی زیر یک سقف و در کنار هم زندگی می‌کنند به اصطلاح بسیاری از روان‌شناسان فرافکنی های منفی آغاز میشود یعنی  قشنگی‌ها دیگر دیده نمی‌شود یا اگر هم دیده شود ، فروغ اوائل را نخواهد داشت و آنچه که برای  زن و مردم مورد توجه قرار می‌گیرد، زشتی‌هاست و وقتی افراد نتوانند مسایل و این زشتی‌ها را در زندگی هضم کنند.زندگی‌شان به سمت نابودی پیش می‌‌رود. ما میرسیم به این نقطه که  «وقتی افراد نتوانند با مشکلات خود کنار بیایند، زندگی آنها تَرَک برمی‌دارد و بلد نیستند که آن ترک را ترمیم کنند. گوگل بال، زوج درمانی است که کتاب خوبی به نام “آخرین راه” نوشته و معتقد است که ازدواج برای خیلی ها که دلشان را صابون زده اند ، یک تصویر رتوش شده دارد و در واقع یک فریب دسته‌جمعی است منظور وی را من این‌گونه توضیح می‌دهم که وقتی ما می‌خواهیم برای مسافرت هتلی را رزرو کنیم ابتداد عکس‌های آنها را در اینترنت می‌بینیم که هتل‌ها بسیار شیک و دارای اتاق‌ها بزرگی هستند اما وقتی که وارد هتل می‌شویم متوجه خطای شناختی خود می‌شویم که اتاق‌ها و هتل‌ آن‌گونه که به ما نشان داده شده بود، نیستند در واقع تصویر ازدواج نیز یک تصویر روتوش شده  تا آنجا که ممکن است جامعه و متخصصان باید در زمینه ازدواج افسون‌زدایی کنند و تصویر واقعی زندگی مشترک را با راه‌حل‌های مشکلات به جوان نشان دهند.»

 

آیا ازدواج منفعتی هم دارد؟

ازدواج و زندگی زناشویی به زن و مرد یک‌سری سودها و نفع‌هایی را می‌رساند که دکتر شیری آنها را به‌عنوان منافع واقعی ازدواج معرفی می‌کند:

۱- امنیت عاطفی: منظور، تعلق خاطر زن و مرد به یکدیگر است بدون اینکه نگران باشند رقابتی در میان است یا لازم باشد خود را برای جذب  آن محبت خیلی لایق تر نشان بدهند ۲- پاداش اجتماعی: شما که متاهل باشید خیلی بیشتر مورد احترام جامعه ، کسبه، بانکها و حتی سفارت خانه هایی هستید که میخواهند ویزای توریستی به شما بدهند ! در واقع جامعه کسی را وارد بازی‌هایش می‌کند که متاهل باشد. ۳- امنیت جنسی: خیال زن و مرد آرامش دارد که در آغوش کسی است که متعلق به اوست و همزمان احساس متعلق بودن به دیگری را نیز انسان تجربه میکند ۴- پاداش‌های متافیزیکی: تمامی ادیان و مذاهب از ازدواج به‌عنوان یک عامل حفظ ایمان نام می‌برند و ما نمی‌توانیم منکر این مساله شویم که آموزه‌های دینی ما احساس “من خوب هستم “روانشناسان را با ازدواج به ما می‌دهد.

 

دوری از طلاق عاطفی

امروزه آمارها نشان می‌دهد طلاق عاطفی در جامعه ایران دو برابر طلاق رسمی است که متاسفانه گریبانگیر جامعه شده. نداشتن عاطفه، محبت و خاموش شدن شعله‌های عشق‌، زندگی زناشویی را به ورطه‌ی نابودی کشیده است. دکتر علیرضا شیری، طلاق عاطفی را این گونه شرح می‌دهد: «ازدواج مانند دویدن در یک  پیست “دو با مانع “است و وقتی که افراد گمان کرده باشند که ازدواج ، دویدن در یک پیست صاف ۱۰۰ متر است ، با دیدن موانع ، شروع به نق‌زدن می‌کنند و در این هنگام است که ما می‌گوییم فاصله گیری عاطفی در حال رخ دادن است. افراد پس از ازدواج با یک افت هیجان روبه‌رو می‌شوند که شامل احساس ناکامی و گیرافتادگی است که موجب واکنش‌های اضطراب، بدخلقی و ناسازگاری می‌شود که البته این افت هیجانی بسیار طبیعی است و باید به زوج‌ها برای گذر از این موضوع و تداوم و افزایش نشاط در زندگی آموزش داد.»

 

راهکارهای افزایش نشاط پس از ازدواج

دکتر شیری برای ارتقای سازگاری و تداوم زندگی مشترک و مقابله با افت هیجانی راهکارهایی را ارایه داده است که در زیر خلاصه‌وار شرح داده می‌شود.

– خلوت‌های یک‌نفره داشتن: فردی که خلوت آشفته و به هم ریخته و مضطرب داشته باشد، برای همسرش نمی‌تواند کیمیاگری کند. وقتی زن و شوهر از درون و در خلوت‌های خود شاد نباشند، نمی‌توانند شادی را در طرف مقابل‌شان جست‌وجو کرده و زندگی شادی را فراهم کنند.

– کشف کردن طرف مقابل: افراد در رابطه باید مدام زندگی خود را رصد کنند و برای حل مشکلات‌شان گفت‌وگو کنند نه مخاصمه، چراکه مخاصمه باعث خراش رابطه زناشویی می‌شود. حتما زمانی را بگذارند تا عصبانیتهای خود را بدور از هیاهو و داد و بیداد و نمایش قدرت ، حل کنند. مهارت انتقاد کردن را بیاموزند حداقلش اینه که

  • آدرس دار و بدون حاشیه با هم انتقاد کنند
  • یکی یکی مسائل را مطرح کنند
  • بلدباشند کی بهترین موقع عقب نشینی است نه پیشروی
  • عزت نفس یکدیگر را هدف قرار ندهند که درست کردنش بسیار سخت است

– ایجاد سرگرمی: برای یک رابطه متداوم با شور و نشاط باید زن و شوهر به سرگرمی‌های متنوعی بپردازند که می‌تواند شامل بازی‌های رایانه‌ای، کارتی، ورزش‌های مشترک و… باشد و تا حد امکان سهم  تلویزیون را  در خانه کمتر کنند زیرا باعث سردی روابط می‌شود،

– صله‌رحم فاخر: بازدید از اقوام که از سنت‌های نبی‌اکرم(ص) است؛ تا حد امکان باید به برنامه‌های زن و شوهرها اضافه شود. میهمانی رفتن و سرزدن، به رکود زندگی تحرک می‌بخشد. بعد از اقوام، زن و شوهر می‌توانند با دوستان خود رفت و آمد کنند؛ دوستانی که دغدغه‌های آنها نزدیک دغدغه‌های خودشان باشد. نباید با دوستانی معاشرت کرد که روحی آلوده دارند و موجب بهم ریختگی حال ما میشوند. در این زمینه بسیار باید حواس جمع بود همانطور که با فردی که سیاه سرفه دارد ، نزدیک نمیشویم

-مهارت متفاوت بودن و حل مساله: زن و شوهر باید بدانند که با یکدیگر متفاوتند و راه‌حل مناسبی را برای متفاوت بودن‌شان، بیابند و به طرف مقابل‌شان فرصت دهند و از وسواس همیشه برنده بودن دست بردارند و اجازه دهند که همسرشان نیز برنده باشد. هرچند که ممکن است سلیقه یا پیشنهادش اشتباه باشد؛ سکان‌دار کشتی بودن نیاز به سرکوب و سلطه‌گری ندارد.

 

در همین رابطه پیشنهاد می شود:

آموزش غیر حضوری ازدواج مثبت ۳۶۰

آموزش غیر حضوری ساختن رابطه عاطفی بدون شکست