صداهاى سانسور شده |  Censored Voices – 2015
از اون مستندهاى بى‌بى‌سى که حیرت آوره!
رفته‌اند صداى سربازان اسرائیلى را ده روز بعد از جنگ شش روزه اسرائیل و اعراب (مصر- اردن_سوریه) ضبط کرده‌اند که حس‌هاى متفاوتى داشتند؛ از حس پیروزى و حس سرباز وطن بودن تا غرور و عزت فراوان، کم‌کم بخش‌هاى تاریک‌تر نیز برون‌ریزى میشود:
کشتن بی حد و حصر مردم بیگناه، تحقیر اسراى تشنه سورى، و احساس وحشتناک پس از اخراج کردن اعراب از خانه هاى خودشان.
فیلم تنها اجازه پخش ٣٠٪؜ وویس‌هاى واقعى سربازان را داشته است و بعد از پنجاه سال رفتن سراغ همون سربازها😳 براشون صداى ضبط شده شان را که ده روز بعد از جنگ تهیه شده بود، پخش کردند و از حسشان فیلم گرفتند.

متن پرسش‌ها:

  • چرا با وجود اینکه رو تله‌هامون کار کردیم، باز آدم‌های مشکل‌دار سر راهمون قرار می‌گیرند؟
  • اگر هر دو نفر دچار تله باشند و یکی رو خودش کار کرده باشه، چه تاثیری تو رابطه داره؟
  • من تو رابطه‌هام همه چیز خوبه، ولی طرف یهو میره با اینکه هنوز دوستم داره!
  • اشتیاق داشتن در رابطه چقدر اهمیت داره، وقتی پسر نوسان داره، چه باید کرد؟
  • سکوت در بحث برای جلوگیری از بالا گرفتن آن
  • چه جوری در محیط کار از حقوق خود دفاع کنیم؟
  • مخالفت مادر پسر ۴۴ ساله برای تغییر رابطه به ازدواج
  • رفتار عاقلانه با کسی که درگیر مشکلات مختلفه و نمیتونه وارد رابطه بشه
  • وقتی همه چیزت را میبازی چه میکنی؟
  • رابطه‌های نیمه‌تمام و زخم‌های باقی مانده‌اش
  • ترس پسر از ازدواج
  • چطور میتونیم کسی که خیلی دوسش داریم و نباید دوسش داشته باشیم را دوست نداشته باشیم؟
  • معیارهای ازدواج و تفاوت معیارهای دینی و فلسفی و …

پاسخ صوتی دکتر شیری:

آموزش غیرحضوری «نجات رابطه عاطفی» با تدریس دکتر شیری:

 

پرسش: ازدواج دو فرد که تله‌های مشترک دارند به کجا ختم میشه؟ فرض کنید هر دو فرد تله‌بی‌ارزشی، مهرطلبی و رهاشدگی داشته باشند؛ مشکلات احتمالی که ممکنه باهاش مواجه بشن، چه مشکلاتیه؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری « از تله بی‌ارزشی تا من ارزشمند» و نیز «رهایی از تنهایی و تله‌ مهرطلبی» بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید:

      

پرسش: در شرایط فعلی بهتر نیست آدم ازدواج نکنه؟ نه اوضاع اقتصادى قابل پیش بینیه نه امیدى دارم که مثلا ۹۸ بهتر از ۹۷ باشه… لطفا جواب نصیحتى مثل بقیه بهم ندهید زیرا شنیده‌ام شما خیلى واقعى جواب می‌گذارید.

پاسخ صوتی دکتر شیری:

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری «من خشنود» بر روی تصویر زیر کلیک نمایید:

پرسش: برای پاک کردن ضمیر ناخودآگاهمون از برچسب‌هایی در مورد عدم توانایی که خانواده و اجتماع از کودکی بهمون زدند چه کار باید بکنیم؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

مجموعه آموزش‌های غیرحضوری «شخصیت سالمتر من» با تدریس دکتر علیرضا شیری:

مرز بین صمیمیت و سریش شدن کجاست ؟
موضوع ساده ای که راه حلش آسان نیست.

✍️پسری از یک دختری خوشش آمده و با او در فضای دانشگاهی وارد یک رابطه صمیمی تر شده است ، دختر زخم خورده روابط قبلی اش است و حوصله زیادی ندارد و پسر هر وقت به او نزدیک میشود به نوعی پس زده میشود ( محترمانه) پسر گیج شده که بالاخره این دوستی چگونه ادامه پیدا کند که تو دهنی نخورد؟

✔️“رابطه عاطفی “واجد صمیمت بیشتری از “رابطه معمولی و اجتماعی ” است چون فرد مسوولیت بیشتری نسبت به نوسانات طرف مقابلش دارد یعنی درست نیست طرف را وقتیکه نحس بازی در میاره کلا ول کنیم به امان خدا !
✔️از سویی رابین هود رابطه نباید شد. شما مسوول پرستاری زخمهای شریکتان نیستید به ویژه وقتی رابطه دوستی است و نه ازدواج تازه در ازدواج هم باید طرف همکاری داشته باشد وگرنه اونجا هم مجاز نیست. هر کسی باید سفر زندگی را، خودش طی کند و با زخمهایش روبرو شود تا با بقیه ، تسویه حساب عاطفی نکند ! اگر طرفتان هنوز مسائل حل نشده دارد ولی بدبختانه ازش خوشتان می آید ؛مراقب باشید اینقدری نزدیکش نشوید تاعقرب وار نیشتان بزند که بعدا با یه عذرخواهی (!)و گفتن اینکه اون موقعها حالم خوب نبود ، سر و ته قضیه را هم بیاورد!

چقدر دور و برش بروم؟

✔️اگر درونگراست و شما برونگرا خب معنیش اینه زیاد نرید سمتش که بالا بیاره ! در ضمن فراموش نکنید درونگراها طول میکشه تا با جمعهای شلوغ شما اخت بشوند ! اگر برونگراست باید فرصت بودن با بقیه را نیز داشته باشه و به شما بر نخوره! نقش حسودها را بازی نکنید
✔️کلاً مردی که مشغول پیشرفتهای خودش هست و وقتی نیز برای خانم دارد ، جذاب تر است از مرد سریشی که همیشه در دسترس است و رابطه اولویت اول زندگیش است . در پیامکهایی که جدیت بیشتر است و گاهی شوخی، چهره بهتری نزد بیشتر زنان خواهید یافت تا پیامکهای صمیمانه عاطفی و التماس دعایی! مثلا مقایسه کنید :

“پرنده من ! خوبی؟ را با “اوضات خوبه شبنم ؟”

کدومش برای اکثر زنان جذاب تر است؟

👈فکر اولی را نکنید! مگر اینکه دختر نقش he را در رابطه داشته باشه

👈پیامک طولانی، گفتگوی تلفنی و اینترنتی طولانی فقط کار یه احمق در رابطه عاطفی است .

👈نحس بازی و دلخوری و قهربازی و …مرد رابطه را مبدل میکند به یه پیشی ملوس!
ببر باشید 🐅

آموزش غیرحضوری رهایی از تنهایی و مهرطلبی با تدریس دکتر شیری (بر روی تصویر زیر کلیک نمایید)
بسته رهایی از تنهایی و مهرطلبی

پرسش: آیا اصرار بر گرفتن حق طلاق و سایر شروط ضمن عقد، فایده‌ای در آینده‌ی ازدواجمون داره؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

آموزش غیرحضوری «ازدواج» با تدریس دکتر شیری (بر روی تصویر زیر کلیک نمایید)

 

مهرطلبی در اولین فرصت، هویت و فردیت شما را نابود می‌کند؛ ابزارهایی که بدون آن‌ها نمی‌تواند یک رابطه را درست پیش ببرید.

«الان مشخصه که من در پوست خود نمی گنجم؟»

بیایید برای شروع، شخصیت یک مهرطلب مشهور را بررسی کنیم. «فامیل دور»؛ کسی که به صورت افراطی می خواهد خوب باشد و حتی اگر هم نبود، حتما خودش را خوب نشان بدهد. سالم و سرحال و سرزنده. او همیشه می خواهد احساسات و علایقش را بروز بدهد، حتی اگر برای همه معلوم باشد که دارد این وضعیت را نمایش می دهد و برای اینکه مطمئن شود نمایشش تاثیرگذار بوده، حتما سوال می پرسد: «الان معلومه که من در پوست خود نمی گنجم؟» فامیل دور البته نماینده بخشی از جامعه هم هست که با پیچیدگی های زندگی شهری آشنا نیست و با همان سادگی اش می خواهد به همه بی حساب و کتاب خوبی کند و البته و به طور طبیعی انتظار دارد به همان اندازه خوبی ببیند که نمی بیند.

این نمونه دیالوگ را ببینید تا برویم سراغ اصل بحث؛ پسرعمه زا: این بی تو به سر نمی شود یعنی چی؟ | مجری: می گه بی تو به سر نمی شود، یعنی بدون تو نمیتونم زندگی کنم. فامیل دور: وای آقای مجری منو میگی؟ من از بچگی آرزوم بود شما بگی بی تو نمیتونم زندگی کنم.

هویت منفعل به خاطر خوب ماندن

آدم مهرطلب، عملا از بخش بالغ شخصیتش که تصمیم های منطقی می گیرد و حساب و کتاب می کند، استفاده نمی کند. همین هم می شود که رفتارهایش یا از بخش کودک یا والدش نشأت می گیرد یا باید و نباید می کند (والد)، یا دائم نق می زند (کودک). این حالت باعث می شود هویت یابی های او با حالت های نامطلوب و نقش های مخربش در زندگی انجام شود. مثل اخم کردن و سختگیر بودن، یا همیشه معترض بودن، بالغ باید بین خواسته های کودک و باید و نبایدهای والد درون، تعادل ایجاد کند و منطقی فکر کند اما مهرطلب اجازه این حسابگری را به خودش و حتی دیگران نمی دهد.

نکته اینکه، مهرطلب گاهی با کمال طلبی اش بیشتر حال دیگران را خوب کند تا خودش را. اما او اصرار دارد خودش هم همیشه خوب باشد و دیگران از این آدم مفید استقبال کنند. در حالی که باید بپذیریم لازم نیست همیشه حالمان خوب باشد، غم بخش جدایی ناپذیری از زندگی است و یکی از لوازم معنابخشی زندگی است. اصرار به خوب بودن گاهی ناشی از انکار بخش های مهمی در زندگی درونی است. به تعبیری سپری است در برابر بی اعتنایی، ترک شدن و خشم، رصد کردن این خوب بودن کار سختی است. به ویژه وقتی آدم به ناچار چند نقش در زندگی می پذیرد. دختر بابا، همسر، کارمند در محیط کار و … ؛ بپذیریم خوب بودن جای مناسبش را دارد و شناخت اینجا مهم است.

اصل این است که شما باید یک نظام ارزشی داشته باشید (۱-دین ۲- خانواده ۳- دانش ۴- ملیت ۵- تجربه فردی) و خوب بودن را براساس آن بسنجید نه عکس العمل دیگران یا حتی کل جامعه، منطقی بودن در روابط به معنای سنگدلی و بد بودن نیست، هر چند اطرافیان و جو حاکم این جور بهمان القا کنند. یادمان باشد که یک شخصیت سالم همزمان، جاذبه و دافعه دارد. ضمن اینکه اصرار به خوب بودن نه تنها زندگی را سخت می کند، الزاما باعث مصونیت هم نمی شود.

 

فردیت از دست رفته

بعضی وقت ها قوانین عرفی و خانوادگی ما به گونه ای است که اجازه نمیدهد فردیت در ما رشد کند. حتی برای مهرطلبی مان اسمهای قشنگ دیگری می گذاریم، مثل «مهربانی»؛ یک عنوان بسیار با کلاس و همه پسند، مثلا «دوست دارم به آدمها کمک کنم.» یا «رسالت زندگی من اینه که حال بقیه رو خوب کنم…» اما واقعیت این است که اغلب اینها فردیت ندارند و از همین جا اولین ضربه را می خورند. مهرطلب خیلی زود انرژی هایش تمام می شود. مثل کسی که سر کار همه انرژی اش را از دست میدهد و خالی خالی به خانه می رسد. او از همین جا اولین ضربه را می خورد چون حوصله هیچ حرفی را ندارد، حتی اگر «بفرمایید شام باشد!». او یک فداکاری کنترل نشده دارد که در وجودش نهادینه شده و آزارش می دهد.

نکته مهم این است که همیشه حال همه خوب نیست تا مهرطلب به آنها رسیدگی کند و از شان رسیدگی بگیرد، یک فرض در وجود او وجود دارد که فکر می کند اگر کسی مشکلی دارد، حتما به او ربط دارد و حتما می تواند آن را حل کند. او دچار تفکر جادویی است و از توانایی های خودش اطلاع کافی و درست ندارد. «فامیل دور» را گفتیم که شاخص چنین آدم هایی است. بدانید که فردیت در موقعیت های اصطکاک ایجاد می شود. اما آدم مهرطلب از این اصطکاک فرار می‌کند. در یک ازدواج خوب، هر دو طرف از بخشی از فردیت خودشان کوتاه می آیند. در واقع عقب نشینی می کنند، نه پیشروی. شما قرار نیست مثلا دوست های او را عوض کنی. حذف فردیت طرف مقابل در آینده نزدیک منجر به یک انفجار می شود. نداشتن فردیت یا سرکوب کردن آن به خاطر چیزی که اسمش را می گذاریم فداکاری هم همین انفجار را البته به شکلی دیگر به دنبال دارد.

فیلم «دو زن» با بازی مریلا زارعی و نیکی کریمی را به خاطر بیاورید، کریمی بعد از مرگ همسری که همه فردیت او را به اسارت گرفته بود، اولین حرف هایی که با خودش مرور می کرد، این بود که خیلی کار دارد، کارهایی که به شخص خودش ربط داشت، نه همسر و بچه هایش، مثلا دانشگاه؛ ما همیشه در این اصطکاک فردیت هستیم. باید بین خوب بودن افراطی و بدون حساب و کتاب، و فردیت داشتن، دومی را انتخاب کنیم. بازی زندگی، داشتن فردیت با گاهی خوب بودن است، زمانی که شرایطاش مهیاست. خوب بودن افراطی مستلزم نداشتن فردیت است و نداشتن فردیت یعنی فراخوان دادن به سلطه گرها خوب بودن نباید از یک حدی که ظرفیت رابطه است بیشتر شود. نباید ماجرای رابطه هایی که در آنها یک سلطه گر وجود دارد را فقط با نقش و انگیزه های سلطه گر تفسیر کرد. باید دید آن آدم سوءاستفاده کننده، در زندگی این آدم خوب و بی غل و غش چه کار می کند؟

 

سرویس دادن بیشتر، فهمیده نشدن بیشتر

مهرطلب‌ها بایدهای سمی در ذهن و روابطشان دارند و همین ها باعث میشود علی رغم ماسک خوب بودن که تلاش می کنند به صورت داشته باشند، سازگاریشان با زندگی خوب نباشد. خوب که دقت کنید، گزاره هایی از این دست در حرفهای آنها دیده می شود. گزاره هایی که شاید در ذهن شما هم وجود داشته باشد:

  1. من باید کارهای خوبی بکنم تا دیگران را راضی کنم و مورد محبت افراد مهم زندگی ام قرار بگیرم، در غیر این صورت، آدم بی ارزشی هستم (افسردگی و اضطراب)؛ نکته اینکه، خیلی خوشبینانه است انتظار داشته باشیم این خوبی از طرف دیگران فهمیده شود یا فهمیدن آن بروز داده شود. این می شود که او روی دور سرویس دادن بیشتر و فهمیده نشدن بیشتر قرار می گیرد. مهرطلب بعد از این دوره خودش وارد واکنش خشم میشود.
  2. تو باید با من خوب رفتار کنی. در غیر این صورت خطاکاری (خشم و نومیدی)
  3. شرایط زندگی باید طوری باشد که من می خواهم و گرنه افتضاح است؛ (خشم و ابهام و افسردگی)

 

چه باید کرد؟

برای رهایی از بایدهای سمی، گزاره «باید» را باید به «بهتر است»، دوست دارم»، «گاهی اوقات» و تبدیل کرد. مهرطلب، فقط گزاره «باید» را قبول دارد و می خواهد. البته درستش این است که «باید» حاکم باشد. اما در عمل همیشه این طور نیست. اصرار به گزاره «باید»، ممکن است باعث قمار روی تمام زندگی شود. آدم حواس جمع برای بازی می رود سر بازی؛ یعنی اگه ببرد، خوشحال می شود، اگر ببازد به همان اندازه ناراحت می شود. اما قمارباز، می افتد روی کل بازی، می بازد و می بازد. در حالی که حرفه ای هایش می دانند کی باید از پشت میز بلند شوند. در زندگی هم همین است. «باید» را نباید اصرار کرد. خیلی از مهرطلب‌ها مطلق‌گرا می‌شوند. از کلمات همیشه، هرگز و… استفاده می کنند. در حالی که بهتر است بگویند: «اغلب اوقات» یا «ترجیح می دهم.» برای برون رفتن از این وضعیت:

  • رفتار بد را پاداش ندهید.
  • بدانید که مردم، خشنود کن ها را دوست ندارند، تحمل می کنند. کمی حسابگری کنید.
  • زیاد روی اتفاق های بد کلید نکنید، در عین حال کارهای خوبتان را جدی بگیرید.
  • اجازه ندهید دیگران حال شما را خراب کنند. سکوت نکنید. نه الزاما برای اینکه او رفتارش را درست کند، برای اینکه حال شما بد نشود.

دکتر علیرضا شیری | همشهری جوان | شماره ۳۸۱ | ۲۹ مهر ۱۳۹۱

 

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری «رهایی از تنهایی و مهرطلبی» بر روی تصویر زیر کلیک نمایید:

بسته رهایی از تنهایی و مهرطلبی

گوش نیوش «اینطوری لذت ببر از کارت» | مدت: ۲۹ دقیقه