در شبهایی که خانوادهها برای صرف افطار و روزه داری دور هم جمع میشوند، نگاهی به دور و برتان بیاندازید و افراد فامیل و دوستان را با دقت بیشتری زیر ذره بین بگیرید. شاید افرادی را ببینید که زودتر از بقیه عصبانی می شوند و گاهی با کوچکترین واکنشی از کوره در می روند. احتمال دارد این افراد درحالت های عادی هم اینگونه باشند، اما به دلیل کم طاقتی در برابر گرسنگی و تشنگی حالت هایشان تشدید شود. گروهی از متخصصان بر این باورند که گرسنگی و پایین آمدن قند خون می تواند در بروز بعضی از رفتارها مانند عصبانیت تاثیر داشته باشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی ما مشکلاتی ایجاد کند. عصبانیت و تشدید آن ممکن است در ارتباط موثر شما با دیگران لطمه جبران ناپذیری وارد کند. از این رو دکتر علیرضا شیری، مدرس آسیب شناسی شخصیت در دانشکد روانشناسی به بررسی این موضوع می پردازد. او به شما میگوید چه افرادی بیشتر عصبانی میشوند و راهحل رفع این عصبانیت چیست؟
**
چرا سریع عصبانی میشوم؟
ممکن است عصبانیت به دلایل مختلفی بوجود بیاید و به دلیل گرسنگی و تشنگی طولانی مدت در ایام ماه مبارک رمضان تشدید شود. اما ریشه اصلی عصبانی شدن این است که انتظارات و تخمینهای شما از خودتان واقعی نیست. به این مثال ساده توجه کنید: فرض کنید یک آقایی طبخ غذای چینی یاد گرفته است، او دوستانش را دعوت میکند تا این غذای جدید را برای آنها هم درست کند تا نظرشان را جویا شود. دوستانش غذا را میل میکنند و آنطور که باید و شاید خوششان نمیآید. اما انتظار آن فرد از دستپختاش چیز دیگری بوده است. وقتی هم از دوستانش میپرسد غذا چطور بود و پاسخ میشنود که بد نبود تو ذوقش میخورد! همین موضوع کوچک علاوه بر عصبانیت، خستگی ذهنی هم برای فرد به همراه دارد.
ما میدانیم که عصبانیت مقدار و سرعت نیز دارد.
تخمین های غیر معقول ممنوع
فرض کنید کاری را به فردی سپردهاید و چون قبلا او دو بار کارش را درست انجام داده، تخمین شما این است که فرد کلا کارش درست است! بعد که بار سوم کاری که به او سپردهاید را درست انجام نمیدهد ذهنیت شما در رابطه با آن فرد به هم میریزد. تخمینی که شما در مورد این فرد میزنید به طرحوارههای قبلی ذهن شما بر میگردد. طرحوارههایی که از قبل در مورد آن فرد در ذهن شما شکل گرفته است. شاید همین موضوع به ظاهر ساده بسیار شما را عصبانی کند. چون انتظار دیگری از تخمینهای خودتان در ذهن داشتهاید.
پر جرات پیامتان را منتقل کنید
گاهی اوقات تکرار یک اتفاق هم میتواند شما را عصبانی کند. در یک روز گرم تابستانی که اتفاقا شما روزه هم هستید، فردی که سابقه دیر آمدن دارد باز هم دیر سر قرار میآید و ۴۰ دقیقه شما را جلوی پاساژ میکارد! پیام درستی که شما باید به این فرد منتقل کنید این است: “من ۴۰ دقیقه است که منتظر شما هستم. نگران شدم و احساس کردم برایت مهم نیستم. لطفا دیر سر قرار نیا و دیگر جلوی این پاساژ قرار نگذاریم.” به یاد داشته باشید فردی که منتظر بوده نباید با رسیدن فرد بعد از ۴۰ دقیقه عقلش را تعطیل کند و اصل پیام را (عدم تکرار این قضیه) فراموش کند و به جای اصلاح رفتار به تخلیه خودش مباردت کند که فقط رابطه را کدرتر میکند.
صحبت نکردن هم گاهی خشم ایجاد میکند
گاهی اوقات “خود کم بینی تجمع یافته” هم خشم ایجاد میکند. فردی را در نظر بگیرید که بارها از آقای جمالی ناراحت شده است. هیچ وقت هم به روی آقای جمالی نیاورده و حرف هایش را نزده است، بعد هم ژست آدمهای خیلی صبور را میگیرد! با این حس که آدم باید صبور باشد، هیچ چیزی به طرف مقابل نگفته است. اما این را هم نمیداند که این دلخوری جمع شده و به یک باره مثل یک آتشفشان فوران میکند.
تفاوت خشم و عصبانیت چیست؟
تفاوت عصبانیت و خشمگین شدن در این است که شما در هنگام عصبانیت میدانید چه اتفاقی باعث عصبانیت شما شده اما در هنگام خشم نمیدانید چه اتفاقی افتاده. یک حس خشم ناگهانی را تجربه میکنید که به یک باره در شما فوران میکند و نامتناسب با آن اتفاق ابراز میشود و متاسفانه تخریب هم میکند. بعدش هم نمیدانید چه اتفاقی افتاد و به یک باره چه شد! بعد از تمام شدن جریان هم نمیدانید با آن همه خشم چه جریانی را میخواستهاید کنترل کنید! خشم مبهم است و حال فرد خراب میکند.
لطفا سکوت را رعایت کنید!
خشم رنجش ایجاد میکند و اگر بلد نباشید این رنجش را حل کنید مشکل ساز میشود. وقتی وسط گفت و گو با نامزد، همسر و در محل کار حس میکنید که در حال عبور از خط قرمزها هستید، بهتر است سکوت کنید! سکوت نشانه پذیرفتن آن مسئله از جانب شما نیست. بلکه یک تکنیک است. اصرار بی خود و بی جهت در مورد یک مسئله اشتباه است. کمی با زاویه نگاهی دورتر به مسائل نگاه کنید. نگذارید این دغدغهها بیش از آنچه باید شما را خسته کند. باید بدانید که هزینه ترمیم یک زخمی که الان از سر خشم به همسرتان میزنید، در آینده به مراتب بالاتر از سکوت شما در آن لحظه خاص است.
اگر فرضا در محل کار میدانید که رفتار فرد مقابل شما پرخاشگرانه است، تا جایی که امکان دارد از آن فرد فاصله بگیرید. در ورزش رافتینگ (قایق سواری دسته جمعی در رودخانه ای وحشی) همیشه وقتی جریان آب تند میشود و احتمال واژگونی قایق هست، قایق را به کنار هدایت میکنند. این یک تکنیک ارتباطی است.
چطور با خشم میانسالی مواجه نشوید؟
خشم میانسالی این است که فرد احساس فقدان فرصتهای از دست رفته را میکند و این خشم تبدیل به پوچی و بی محتوایی در زندگی میشود. فهم و ادراک درست این است که از حالا که جوانتر هستید، حساب و کتاب زندگیتان را داشته باشید تا در سنهای بالاتر دچار خشمهای پنهان نشوید. اگر الان با مسائل حل نشده زندگیتان رو به رو شوید خیلی بهتر از این است که در دوران میانسالی حس خوبی نسبت به خودتان و عملکردتان در زندگی نداشته باشید.
ریشههای اجتماعی عصبانیت
ریشههای اجتماعی عصبانیت از پر شدن خشاب یا ظرفیت آدمها در یک جامعه نشات میگیرد. مثل مسئله به ظاهر کوچک قرار گرفتن در ترافیک سنگین که بارها تکرار میشود یا مثل تکرار یک عمل نابخردانه یک مسوول اداری در جامعه. همه این مسائل اجتماعی و بسیاری از فایلهای حل نشده دیگر در ذهنمان باقی میمانند. بعد کم کم دچار نا امیدی و احساس بی عدالتی اجتماعی میشویم. این خشم، خشم طبقه متوسط رو به بالا جامعه است. درستش چیست؟ اینکه در مورد سادهای مثل پخش یک فیلم مثلا با صحنه های خشن همیشه اعلام شود که این برنامه به دلیل وجود صحنههای خشن برای کودکان شما مناسب نیست. همین جمله ساده حس خوبی به مخاطب میدهد. این حس که شما و خانوادهتان به عنوان یک رکن اساسی در جامعه مهم هستید، چیزی که میبینید هم مهم است.
ریشههای فردی عصبانیت
ریشههای فردی عصبانیت ناشی از بلد نبودن برخی تکنیکها است. یعنی من بلد نیستم ارتباط برقرار کنم. بلد نیستم خواستهام را به شما منتقل کنم. من از شما دلخورم و بلد نیستم اعلام کنم. همچنین بلد نبودن مهارت ارتباط و مهارت دفاع از خود باعث میشود فرد احساس “قربانی بودن” را تجربه کند و با کلی خشمهای پنهان اعلام نشده مواجه باشد. خب همه این مسائل در خانواده، محل کار و جامعه ذهن شما را خسته میکند.
از رنجی که می بریم…
آدمهایی که رنج را میشناسند. آن را انکار نمیکنند و سهم خودشان را در ایجاد رنج و سختی شجاعانه میپذیرند. زندگی فقدان و رنج هم دارد. محیط پیرامون زندگی را غیر واقعی نبینید. ممکن است سهم رنج این باشد که شما در یک رابطه نامناسبی هستید و فقط منتظر هستید که ببیند چه میشود! مدام منتظر هستید شاید اتفاقهای خوبی را تجربه کنید. باید بدانید که سهم شما در زندگی این است که تکلیفتان را خودتان مشخص میکنید. گذران زندگی که در آن تکلیفتان را دیگران تعیین کنند، تاوان سنگینی دارد. کسی که از خرد تجربههای قبلی استفاده کند کمتر آسیب میبیند. اگر خرد تجربه را با خودتان و اتفاقهای جدید زندگی همراه نکنید محکوم میشوید تا یک تجربه اشتباه را بارها و بارها تکرار کنید.