نوشته‌ها

آدم وقتی می‌نویسه دلش میخواد همیشه طوری بنویسه مردم بیشتری خوششون بیاد ولی وقتی از درد خودت یا شاگردات می‌نویسی،  ممکنه “جذاب” نباشه ولی “درست” باشه .
عشق “مهمترین” اتفاق زندگی نیست، تقریبا هیچ چیز “مهمترین” نیست و مهمترین، مفهومی است حاصل برآیند خیلی تصمیمات در زندگی


بیست و دو سالش بود و پر بود از رویاهای بزرگ هر مردی جوان
وسط تلاش‌های جدی‌اش برای پیشرفت در دانشکده، دختری بی‌نهایت زیبا و لوند را دید به اسم ساحل و دچار دل‌لرزه شد. سراغش رفت و نرد عشق به او باخت و وارد رابطه شد؛ غافل از اینکه دختر، بیمار پارانویید (شکاک) است. دوسال اول به عشق او سوخت و به شک‌های بیمارگونه او شک نکرد؛ چون می‌پنداشت قصه عشق همینه. افت تحصیلی پیدا کرد و عصبی مزاج شد، طوریکه به خواسته ساحل از همه بریده بود و مبدل شده بود به یک آدم منزوی و تلخ و….
تا اینکه جایی درباره اختلال شکاکیت خواند و فهمید چه غلطی کرده. یک سال طول کشید تا از دست این عفریته زیبا خلاص شود (زیرا به انواع اتهامات کثیف متهم شد) تا زمانیکه فهمید این آدم کنترلر، در این مدت با  مردی ۴۰ ساله و متمول، در رابطه بوده.
فرو ریخت و از درون تمام شد
و این هزینه کمی برای یک جوان ۲۵ ساله نبود.


عشق، چه جنسی چه روحی چه….مختصات داره. نمیشه اسم هر حسی را گذاشت عشق. هر دلبستگی بیهودهای عشق نیست، شاید نشه تعریف کرد “عشق چی هست” ولی احتمالا میشه گفت “عشق چی نیست ” مثلا:
عشق جرات و دلیری و فراخی جان می‌دهد.
عشق بزدلی و ترسویی و محافظه‌کاری نمی‌آورد.
عشق درد کشیدن بزک شده نیست که هی به خودت بقبولانی همینه دیگه؛ عشق قطعا برای اثبات وجودش نیاز به کلی فکر کردن و دلیل آوردن و …نداره.

احتمالا هر کسی در زندگیش یک بار یا بیشتر تجربه کرده که در جایی، رابطه‌ای هست که جایش نیست یا در رابطه‌ای نیست که جایش هست. وقتی از درستی یک چیز می‌گویم به معنی سادگی آن چیز نیست. آدم وقتی رفتارش مثل مسافرها میشه دیگه بدبخت میشه، چون هیچ کار جدی ادامه‌دار و مسوولانه‌ای انجام نمیده؛ زیرا فکر میکنه بالاخره ا اینجا میره در حالی که سال‌هاست همینجا مونده!!! من میگم تکلیف را یکسره کنه. اگر موندیه، بسم‌الله دیگه رویابافی نکنه و بره سر زندگیش اگر رفتنیه، بسم‌الله دیگه نقشه نکشه، یه اقدامی بکنه واسه خودش.

در همین رابطه به شما پیشنهاد می‌شود:

مرد آپولو تایپ پسر خوبیه … خوش کلاسه … با ادبه … اهل دوز و کلک نیست و روراسته … مأخوذ به حیاست … موقعیت اجتماعی خوبی داره … مثل خیلی از پسرها زرنگ بازی‌های ارتباطی بلد نیست. حقش هست یه همسر خوب گیرش بیاد؟ نه! زیرا اگر شاخص‌های زیر را به خودش اضافه نکند هر زنی نهایتا خواهر او می‌شود در اکثر موارد!

✔️ارتباط ریسک پذیری میخواد … این‌ها جاهایی نمی‌روند که گربه شاخشون بزنه. بقدری هم باهوش هستند که بفهمند کجاها خطرناکه. ارتباط عاطفی با یک زن تعریف شده نیست براشون لذا نمی‌تونند بدون تعریف وارد کار بشوند. توهمشان این است که دو تا کتاب بخونند می‌شوند اوستای این کار اما رفتارشان با زن مضحک و روبوتیک می‌شود.

 ✔️هر زنی احتیاج دارد مردش یه جاهایی نفهم باشد. در برابر متلک‌های خیابانی همیشه هم با کلاس بازی در نیاره و بعضی وقت‌ها نیز خودی نشون بده. محافظه کاری این‌ها بعضی اوقات واقعا حال بهم زنه.

✔️مقولاتی هستند مثل عشق، ایمان، حیرت در زندگی که آموختنی نیستند با فرمول و تعریف. نوعی رهیدگی می‌خواهند برای اینکه جا بیفتند این مردان باید در نقاطی از زندگی خود را رها کنند تا نورمال شوند. عاشق شدن که امری غیر قابل پیش‌بینی هست، شاید هدیه‌ی زندگی به اینها باشد تا از این بی‌تعادلی (زندگی یکنواخت فرموله‌ی موفق ولی بی شور و هیجان!) خارج شوند.

نوشته قدیمیام:
بی عشقی “نداشتنِ” تلخیست
دلم گرفته برای اوناییکه واسه ابراز عشقشون؛
ماههاست فقط حساب کتاب می‌کنند دریغ از یه ارزن دلیری!
ابتهاج میگفت “باید عاشق شد و رفت” و خوب چیزی گفته
البته که عشق یکسره موجب دردسره،
البته که حساب عاشقی و ازدواج را باید با هم کمی تفکیک کرد
البته که عاشق یه پفیوز نباید شد
البته که عاشقی شیرجه زدنه و وای به حال شیرجه زنی که شنا بلد نباشه
ولی؛
بی عشقی “نداشتنِ” تلخیست.
یکی باید باشه غیر خودمون که به خاطرش حسودی کنیم و واسش یقه پاره کنیم؛
به بهانه اش، دعای سر قنوت را بلند تر بخوانیم و عطر شعر مولوی و طعم کتاب کریستین بوبن را بفهمیم؛
تلفنی واسش شعر ” بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ” را بخوانیم و از صدای نفسش اون ور خط بفهمیم حظ کرده
یکی باید باشه به بهانه اش
باشگاه بریم، قشنگتر بپوشیم، سوت بزنیم و
تو جاده آهنگِ ” یکی را دوست دارم” معین را بلند بخونیم،
و بعضی غروبها به یادش آهنگ همایون زمزمه کنیم” نبسته ام به کس دل…”
یکی باید باشه که نگهش داریم
باید عاشق شد و ماند.

 

متن اصلی سؤالات:
۱۶۰- اگر بخواهید فقط یک ملاک مهم برای انتخاب همسر ذکر کنید، چیست؟
۱۶۱-آیا واقعا بعد از دو سال ازدواج، عشق از بین می‌رود و به عادت تبدیل می‌شود؟

 

پاسخ صوتی دکتر شیری:

جهت دسترسی به دروس معرفی‌شده، بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید:

 

 

پرسش‌ها:

 پاسخ صوتی دکتر شیری:

عناوین سوالات

  • چرا خانم‌ها بیشتر از آقایون بر روی رابطه تمرکز دارن؟
  • چه راهکارهایی برای این وجود داره که افراد بتونن جنبه‌های دیگر زندگیشون رو هم زندگی کنن؟
  • چه کار کنیم اظهارنظرهای دیگران اذیتمون نکنه؟
  • وقتی زیاد حساس هستیم، برای بهتر رابطه برقرار کردن چی کار کنیم حساسیتمون کمتر بشه؟
  • من رابطه‌ام تازه تموم شده و هیچ انگیزه‌ای ندارم، باید چی کار کنم؟
  • آقایی که تله رهاشدگی داره برای ازدواج مناسبه؟
  • وقتی دو طرف رابطه در شرایط بدی هستن و نمیتونن گفتگو هم داشته باشن، چه راهی پیشنهاد میشه؟

 

پاسخ صوتی دکتر شیری