نوشته‌ها

گفتارهای دکتر علیرضا شیری

گوش نیوش: خدا بهت عقل داده!

👈 آموزش‌ غیرحضوری سفر زندگی (با تدریس دکتر شیری):

🔶 داشت به این فکر میکرد که چرا زنگ نزده طرف … مثل خوره به جونش افتاده بود که نکنه یکی دیگه تو زندگی طرفش اومده که او داره کم کم محو میشه. خیلی تقلا کرده بود دوران طلایی رابطه را بازسازی کند … بقدری کتاب و مقاله خونده بود که حسابی گیج شده بود چه غلطی باید بکند … طرف حتی یه تماس ساده را نیز کم کم دریغ میکرد … دیگه گند این رابطه در اومده بود که واسه یه تماس ساده میبایست گدایی میکرد.
از درس و زندگیش افتاده بود … مدتها بود که درست و حسابی متوجه اطرافیانش و بابا و مادرش نبود … خیلی وقت بود که همه زندگیش شده بود رابطه اش، رابطه ای که تا همین چند وقت قبل قشنگ ترین اتفاق بود.

🔶 مادرش ظاهرا تو ۳ ماه گذشته لاغر شده بود و او نفهمیده بود. خاله کوچیکه مادر را برد دکتر و در بررسیها معلوم شد که یک توده مشکوک در غده تیروئید مادر حضور دارد و تصمیم اطبا بر این بود که نمونه برداری سوزنی FNA کنند.
وقتی این را فهمید نفسش بند آمده بود که اگر نتیجه تست بدخیمی باشد چه خاکی به سرش کند؟ یک هفته ای گذشت تا نتیجه تست ها آماده شود. تو یه هفته گذشته اصلا به یادش نیومد که طرفش تماسی نگرفته … انگاری محو شده بود نبودنش، دلش میخواست با “او” نیز صحبت کند و درد و دل کند و نوازشی بگیرد اما انگاری در زندگی مسائلی هست که میتواند مهمترین مسائل فعلی تو را به راحتی بی اهمیت کند.
سختی اتفاقات زندگی نسبی است و درست به همین دلیل است که نباید به خاطر یه چیز نسبی تصمیم خیلی قطعی گرفت.

🔶 نتیجه FNA نورمال بود … طرف هم بعد دو هفته آفتابی شد و ضمن عذرخواهی توضیح داد که … گوش کرد … برنیاشفت … چیزی نگفت … به شکل حیرت آوری آرام بود … میدانست چیزهای مهمتری در زندگیش هست …

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری «سفر زندگی» با تدریس دکتر علیرضا شیری بر روی تصویر زیر کلیک نمایید.

پرسش‌ها:

 پاسخ صوتی دکتر شیری:

زن ساعتها داره خونه را مرتب میکنه واسه اینکه بناست مهمون بیاد ، به خودش باشه خیلی اوقات نمیتونه بس کنه و چهار ساعت میسابه و جارو میزنه و دستمال میکشه و  نمیتونه  آروم بگیره تا اینکه یه مرد فهمیده تو اون خونه میاد جارو برقی را از دستش میگیره ، محکم بغلش میکنه و بهش میگه بسه! زن اولش جا میخوره و با لحنی عصبی میگه نه تو نمیفهمی خونه نا مرتبه و بعدش مرده دوباره با قدرت بهش میگه بسه! اینجاست که اون موتور مخرب تو مخش که وسواس گونه بهش شلاق میزنه که “تمیزتر باش” ، خاموش میشه و چند دقیقه بعد اروم میشه این یعنی قاطعیت یک مرد واسه آرامش یه زن

👈 غرور یعنی چه؟ غرور معنای پیچیده ای دارد. غرور یعنی اشتباه دیدن و خود فریبی،  نماد آن میتونه خود بزرگ بینی باشد اما معنای وسیع تری هم دارد. گاهی اوقات چیزی مال ما است اما ما ان را در آیینه کس دیگری میبینیم. یکی از جنبه های غرور هم این است که انسان قسمتی را که مربوط به خودش است نبیند و منتسب به کس دیگری کند. از سوالات مشهور قرآن است که چه چیزی باعث شده است چنین چیزی را به خدا انتساب دهید.( ما غرک بربک الکریم)

این دستور خردمندانه ای است که هر زنی  به اندازه سهم خود  از قدرت بردارد و این کار را با آرامش و سکوت انجام دهد. بعضی دختر ها طوری رخ نمایی می کنند که مرد ها احساس می کنند باید با آنها مقابله کنند. مثلا طوری رفتار میکند که انگاری هرچه مرد می کند ، برایشان بی اهمیت و تکراری است. دانش باید به انسان بال بدهد نه اینکه وبال آدم بشود. دانسته های انسان نباید باعث دست کم گرفتن  دیگران بشود. خیلی از اوقات ما احساس دانایی می کنیم اما در واقعیت ما دانش زده هستیم. انگاری که تنها بازتاب خودمان را از واقعیت و دانش میبینیم و آن را به همه تعمیم می دهیم. مانند کسی که بهترین رستوران ها را هم برود، باز هم کوبیده بخورد.

در قدرت ورزی زنانه نباید کل کل و جدال کرد، شاید این در بین دو پسر معمول باشد ولی بین یک زن و یک مرد باید احتیاط ورزید. آنچه را که لازم دارید از قدرت برگیرید و قید آنچه را که لازم نیست بزنید.

👈 به تعبیر رابرت بلای در کتاب مرد مرد ، سه خطر در سفر زندگی ، مرد  را تهدید می کند: بی حسی، خامی و بی عملی

مردانی هستند که به واسطه تلاش مدرنیته برای نرم کردن آنها، نرم مانده اند. او ظاهرا به زن احترام می گذارد اما از درون بی عمل است. او از درون نسبت به زخم هایش بی عمل می شود و برای آنها تلاشی نمی کند. مانند آرامش یک برده. افکار خوب، جوش و خروش هایی که انسان در نوجوانی داشته است، همگی محو شده اند. آنها مردانی هستند که برای جبران بی عملی خود در خانه، برای کار خود وقت چندبرابر می گذارند. مردانی هستند که خشمشان تبدیل به سکوتی تلخ می شوند. آنها از وظایف پدری (مانند وضع دیسیپلین) چشم پوشی می کنند. در چنین خانه هایی مادران نقش مرد خانه را بازی می کند.

هر مردی نیاز دارد گاهی زنی فانوسی جلوی او بگیرد و او را ببیند، هر زنی هم نیاز دارد مردی به او بگوید بس است. هر زنی نیاز دارد مردی محکم او را بغل کند و او را نگه دارد. شاید ظاهرش دیکتاتوری باشد. اما زن به خاطر زن بودنش،خیلی پراکنده و پخش است ونیاز دارد که مردی، این پراکندگی را جمع کند. انسجام و متمرکز شدن مال آنیموس است. اگر هم زنی مردی در زندگی اش نیست، زنان این انرژی را باید از آنیموس درونشان بگیرند.


سلام. من پسری هستم ۳۲ ساله مجرد، از سن ۱۸ سالگی پدرم دچار بیماری سختی شد که چندین و چندبار عمل جراحی انجام داده و الان تقریبا ۸ سال میشه که زمین‌گیر شده، من به دلیل اینکه پسر بزرگ خانواده هستم مسئولیت سنگینی به روی دوشمه؛ از جوونی، ازدواج و همه چیز زندگیم زدم به خاطر پدرم و بزرگترین مشکل الان من مرگ پدرم نیست بلکه زمانیه که حالش بد میشه و مجبور میشم که شبانه‌روز پای اون در بیمارستان بایستم به محض اینکه کمی حالش بد میشه استرس و وحشت از روزای سخت تمام وجودم رو میگیره به حدی که شب و روز ندارم و زمانی که میخوابم از استرس در خواب آنچنان دندونهایم رو روی هم فشار مید م که زمانی که بیدار میشم نمیدونم فک و دندون دردم هر کار که ذهنم میرسه انجام میدم اما همیشه استرس و وحشت دارم نمی تونم پدرم رو به کس دیگه ای بسپارم، خد ا هم که احساس میکنم با من قهر کرده! باید چیکار کنم لطفا کمک کنید.

✍ پرسش:

سلام، وقتتون بخیر انشالله همیشه خشنود باشید تا ما هم خشنود بشیم. آقای دکتر یه پست گذاشتید درباره میانسالی؛ من همیشه از آقای رضایی می شنیدم میانسالی ۴۰ سال به بالاست اما شما در پکیج ازدواج فکر کنم حدود ۳۵ به بعد که میشه حال ما دهه شصتی ها. حرفاتون رو متوجه ام اما وقتی فکر می کنم خیلی حسرت به دل هستم شاید این احساس مشترک اکثر دهه اول شصت باشه چون واقعا خیلی تا حالا جنگیدم. میشه لطفا یه مقدار درباره این میانسالی و حال و روز ما دهه شصتی ها و این روزای جامعه صحبت کنید؟ ممنونم، سالم و موفق باشید.

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

👈 برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش‌های غیرحضوری «سفر زندگی» و «من خشنود» بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید: