نوشته‌ها

سریال عالی دیدم:

همزاد Counterpart
با بازى برنده اسکار، جى. کى. سیمونز
ماجرا:
سى سال قبل طى یک فرایند پیچیده در برلین، دنیا کپی می‌شود پس همه چیز و همه کس دوتا می‌شود (دنیای موازی همزمان)
چرا جذاب بود برام؟
۱- آدم‌های کپی شده درسته در خیلی چیزها شباهت تام دارند، ولی هر کدام زندگی نزیسته دیگری هستند (بحث سایه‌های شخصیتی و بحث #من_بهتر)
۲- وقتی یک سیستم مبتلا به ایدیٔولوژی می‌شود، شبیه بلوک شرق در زمان جنگ سرد، رفتار پارانویید و دشمن‌پنداری همگان در آن تشدید می‌شود و دایٔم در حال یک جنگ اعلام نشده برای روز مباداست (هنوز ارتش کره شمالی در حال تمرین انتقام جنگ کره از همسایه جنوبی خود و آمریکای جهان‌خوار است😳 ولو مردمانش در قحطی علف بخورند، ولی این پارانویا، ارتشی تا دندان مسلح خلق می‌کند)
۳- بازی حیرت‌آور سیمونز در دو کاراکتر هاوارد سیلک، یکی مرد نرم وفادار به همسر، آنیمایی، کارمند متوسط و دیگری باهوش، خودشیفته، رده بالای ضدجاسوسی بقدری شما را میخکوب می‌کند که کاملا باورتان می‌شود دو شخصیت در صحنه‌های مختلف فیلم حضور دارند.

بازماندگان The Leftovers

سریال جالبیه (فعلا فصل یک را دیده‌ام)
میلیون‌ها نفر در یک ثانیه از جمعیت کره زمین غیب می‌شوند و مردم بعد از این واقعه به دستجات مختلف تقسیم می‌شوند.
نگاه فیلسوفان، مذهبیون، ماده‌گرایان و … به این ماجرا، دستمایه تشکیل ده‌ها انجمن و نهاد مردمى و دولتی و صدها نشست و مناظره و برنامه تلویزیونى و … شده است.
اینکه هر گروهى دنبال توجیه اون داستان، فراموش نکردن یا عبور کردن از موضوع است بسیار توجهم را جلب کرد.
من این آیه برایم عجیب تکان‌دهنده است تو کتاب خدا:
هر کى به داشته خودش، دلخوش است کل حزب بما لدیهم فرحون
همه دست و پا می‌زنند ماجرا را به مدل خودشان توجیه کنند و متعصبانه حرف بقیه را حماقت بینگارند.
وقتى کسى با مسائل معنوى یا خودشناسى برخورد هویت‌یابانه داشته باشد، یعنى به جای قدرت نقادى، بیشتر به اطاعت و مرید و مرادبازى و سرسپردگى مشغول شود تا اندیشیدن؛ مسیر مزخرف تعصب را در پیش می‌گیرد: سایه‌هاى خودسازى
کم نیستند کسانى که “احساس خودسازى” دارند ولى “خودساخته” نیستند؛ با قال یونگ و یانگ و بلغور کردن کلام دکتر الهى و امام باقر(ع) و سنت آگوستین و …که سفر درون نمیشه رفت؛ باید جان کلام آن بزرگ را فهم کرد و زیست و این پهلوانى اندیشه میخواهد و صبورى و روادارى
پ ن
-چه دل پری داشتم به بهانه سریاله حرف‌های دیگه‌ام را هم زدم!
– خوبه حالا که از سریاله تو فصل یکش خوشم اومده، از فصل دو به بعد دچار بیرون‌روی بشه از بس این نویسنده‌هاشون یهویی کم میارند😰

شما (شبنم خانم) در یک ارتباط عاطفی قرار دارید (با سپهر) ، اوضاع معمولی است ولی به دلایلی متعدد رابطه مشکل دار میشود و چیزهایی در طرف مقابلتان میبینید که هضمش دشوار است ، تقلا میکنید رابطه را حفظ کنید ولی دور شدن طرف مقابل بیشتر میشود ! کلافه شده اید که چه باید بکنید ؛ نزد مشاور میروید که درست بشه اوضاع ولی بدتر میشه زیرا از سوی سپهر ،متهم میشوید که از جاهای دیگه دارید خط میگیرید! حال خرابی ها شروع میشود تا اینکه رابطه به قهقرا کشیده میشود و تمام !

مدتی میگذرد تا موضوع را بتوانید هضم کنید …نوشتنِ درباره این دوره درماندگی آسان نیست به ویژه آنکه این جمله نیز غلط است که “زمان میگذرد و حل میشه ” الغرض ، تصمیم میگیرید که به زندگی برگردید .

در جریان زندگی عادی افتاده اید که توجهاتی از بقیه دریافت میکنید و پیشنهادهایی ؛بقیه ای که حتی شاید قبلا آرزوی بودن باهاشون را داشتید . وارد رابطه میشوید و هر چی میگذره میبینید که عوض شده اید و گاهی اوقات طرف را تحویل نمیگیرید و حتی بی دلیل ازار میدهید. طرف تقلا میکند رابطه را درست کند و شما باهاش همکاری نمیکنید !

بگذارید همینجا هشدار اصلی ام را بدهم :
شما بخشی درونتان پیدا کرده اید به نام سپهر خانم که دارید با بقیه زندگیش میکنید. بخشی خطرناک ، آزرده و پر از خشم که ناگهان در رابطه بعدی تان میاد بالا ! شما خود سپهر را ( که چقدر شما را آزرد ) شروع به زیستن میکنید . اینجاست که مکانیسم خشم و درماندگی نسبت به بیرون ( سپهر و امثال او) به سمت خودتان سوگیری میشود و شما از خودتان نیز متنفر میشوید . این کار اشتباه است . هر آدم بالغی باید مراقب باشد تاثیراتی که از بقیه روابط جدی اش دریافت میکند ، قطعا بخشهایی معادل در زندگی او ایجاد میکند که ممکن است بدون کنترل او ، شروع به زیستن آگاهانه بکنند.

جالب است بدانید این مکانیسم روانی را شما قبلا تجربه کرده اید :
ما اگر پدری مهربان داشته باشیم ، در روابطمان محتمل است مهربانی از جنس پدر را با بقیه زندگی کنیم یعنی ما هم در دریافت ویژگیهای مثبت ، هم ویژگیهای منفی از این مکانیسم استفاده میکنیم. به همین دلیل شاید باشد که در انتخاب دوست باید دقت کنیم زیرا رفتار بد دوست میتواند تمساح درون خود ما را بیدار کند و بالعکس مجاورت با افراد سالم ، ما را به سمت تعادل و سلامت روان پیش میبرد

عرض آخر :
وقتی رابطه ای به شکلی آزاردهنده تمام میشود که یک نفر شما را کنار میگذارد یا خیانت میکند یا…، باید ضمن سوگواری بر خود و دردهایتان مراقب باشید که حتما اون رابطه را در خلوتتان با درایت و بالغانه بررسی کنید و تصمیم بگیرید زین پس چگونه باشید و چگونه نباشید. مشاور حاذق اینجا میتواند به شما مقداری کمک بکند که متوجه باشید هر تجربه افسردگی ، روح ما را باردار نوعی تازه شدن از خودمان میکند. مراقبت از این جنین ، سقط نکردن آن یا ناقص الخلقه بارنیاوردنش وظیفه بزرگیست که زندگی برعهده مان میگذارد

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیر حضوری «نجات رابطه عاطفی» و «پس از جدایی عاطفی و طلاق» با تدریس دکتر شیری بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید:

 

اگر به سلیقه فیلمى من اعتماد دارید، دوباره توصیه اش میکنم ببینید؛
کلا فیلم ماجراى هفت تا دوست دور یک میز شام ایتالیاییه ؛ قرار میگذارند یک بازى تفریحى کنند :
موبایلهاشون را بگذارند وسط ؛ پیامکها براى همه خونده بشه ، تماسها رو اسپیکر پاسخ داده بشه!
🤓ظرف ٩٠ دقیقه تکان نتوانستم بخورم جلوى فیلم
بحث سایه شخصیت را با این فیلم خوب تر میفهمید