یک سریال انگلیسی با مضمون جاسوسی ولی اینبار درباره ایران ولی نه ضد ایران!
معنی اسم سریال میشه تقریبا «نیروهای خودسر» که در سیستم‌های نظامی- امنیتی حضور دارند.
بخش مهمى از سریال، درباره ترور دانشمندان هسته‌ای ایران توسط سرویس‌های امنیتی کشورهای بیگانه است؛ ولی موضوع اینقدر کلیشه‌ای نیست، فکر کنم جزو معدود سریال‌هاییست که از ایران دفاع هم می‌کند، سهم شرکت‌های فروش اسلحه در ایجاد جنگ عراق، ایران را واضحا به چالش می‌کشد و اتفاقا نشان می‌خواهد بدهد که این شرکت‌ها دور از چشم رییس‌جمهور توییت‌باز (اصطلاحى که تو خود فیلم گفته شد😳)، سعی در استفاده از او دارند تا اهداف خویش را در جنگ‌افروزی پیش ببرند.
نکته عجیب این سریال:
ترور در خیابان‌های تهران توسط سرویس‌های بیگانه، در این سریال واضحا یکسال قبل از اقرار موساد به انجام عملیات به سفارش آمریکایی‌ها، انجام می‌شود!
یادمون باشه در مجموع یک سریاله نه تحلیل سیاسی
پ ن
به نظرم بیشتر افراد فارسی‌زبان داخل فیلم افغان بودند و در صحنه‌پردازى تهران، عمدتا شبیه بیروت کار کرده بودند که تماشاچى ایرانى را متعجب می‌کند.

تریلر سریال

تیزر سریال

داستان:
پنج ساعت سریال قصد دارد بررسى کند چگونه سیاست امنیتى شوروى در قبال تکنولوژى اتمى، مهندسینی میان تهى پرورش داد که حادثه اتمی چرنوبیل را رقم زد.
ارزش دیدن داشت؟
سال‌هاست ناریخ شوروی و نحوه فروپاشی و جایگزینی طبقه خاص را در سرزمین همسایه شمالی می‌خوانم؛ بخصوص که طبقه روشنفکر باسواد ایرانی چگونه فریفته اتوپ‌یای کمونیست‌ها در قبل از انقلاب شد و….
داستان سریال برمی‌گردد به بررسی انفجار نیروگاه اتمی، ناتوانی تکنولوژیک شوروی در مهار تشهشعات و غرور ایدیٔولوژیک احمقانه‌ای که از جامعه جهانی کمکی نگرفت برای حل زودتر ماجرا
آیا داستان فیلم با واقعیت تطابق دارد؟
مصاحبه‌ای بی‌بی‌سی جهانی کرده است با یکی از مهندسان وقت نیروگاه و او ‌می‌گوید تا حد زیادی بله! ولی همچنان معضل تصویر ذهنی خاکستری و سرد غرب از کاگ‌ب در فیلم مشهود است؛ او اذعان می‌دارد که بسیاری از کسانی که فیلم به شکلی تراژیک شهید نجات میهن نشان می‌دهد، در واقع زنده ماندند ولی فیلمه دیگه😉
عکس دوم: تصویر. دادگاه سه مهندس واقعی که ماشه نهایی فاجعه اتمی چرنوبیل را خودخواهانه کشیدند ولی در واقع کل سیستم باگ داشت😔

کتابى شروع کرده‌ام که حیرت‌آور است؛
«بایگانی ادبی پلیس مخفی»
(نشر ثالث، با ترجمه حیرت‌آور آقای بیژن اشتری، یک کتاب قرمز دیگر به مجموعه خوب کتب شناخت رهبران خودکامه افزود)
موضوع کتاب:
اینکه رژیم خودکامه استالین و کمونیست‌های پیروش چگونه ادبیات روسیه و نویسندگان متفاوت و دگراندیش را شکنجه و سرکوب و اعدام کردند، بحث بسیار عبرت‌آموزیست. استاد جلال ستاری، اسطوره‌شناس و روانشناس شهیر ایران زمین، کتابی دارند به اسم در بی دولتی فرهنگ که رفتار سیستم سانسور اداره کتاب زمان پهلوی را مستند نقد می‌کنند.
امیدوارم بررس‌های فعلی کتاب در وزارت ارشاد، همچنان کمک به نشر این کتب آموزنده کنند و خود نیز نکات آموزنده کتاب را صیادی کنند.

سریال عالی دیدم:

همزاد Counterpart
با بازى برنده اسکار، جى. کى. سیمونز
ماجرا:
سى سال قبل طى یک فرایند پیچیده در برلین، دنیا کپی می‌شود پس همه چیز و همه کس دوتا می‌شود (دنیای موازی همزمان)
چرا جذاب بود برام؟
۱- آدم‌های کپی شده درسته در خیلی چیزها شباهت تام دارند، ولی هر کدام زندگی نزیسته دیگری هستند (بحث سایه‌های شخصیتی و بحث #من_بهتر)
۲- وقتی یک سیستم مبتلا به ایدیٔولوژی می‌شود، شبیه بلوک شرق در زمان جنگ سرد، رفتار پارانویید و دشمن‌پنداری همگان در آن تشدید می‌شود و دایٔم در حال یک جنگ اعلام نشده برای روز مباداست (هنوز ارتش کره شمالی در حال تمرین انتقام جنگ کره از همسایه جنوبی خود و آمریکای جهان‌خوار است😳 ولو مردمانش در قحطی علف بخورند، ولی این پارانویا، ارتشی تا دندان مسلح خلق می‌کند)
۳- بازی حیرت‌آور سیمونز در دو کاراکتر هاوارد سیلک، یکی مرد نرم وفادار به همسر، آنیمایی، کارمند متوسط و دیگری باهوش، خودشیفته، رده بالای ضدجاسوسی بقدری شما را میخکوب می‌کند که کاملا باورتان می‌شود دو شخصیت در صحنه‌های مختلف فیلم حضور دارند.

از ۲۰۱۷ تا الان سه فصل از این سریال منتشر شده
موضوع سریال: پولشویی یک کارتل مواد مخدر مکزیکی توسط یک متخصص مالی (مارتی بیرد)
جالب بود؟
از نظر من بله، داستان جالب بود، ولی خیلی لفت و لعابش داده که باعث میشه دستت روی کنترل پخش بمونه و بزنی جلو.
مهمترین نکات جالب توجه برای خودم
۱- شخصیت درونگرا-حسی-منقطی-منظم ISTJ مارتی بیرد که جایزه بهترین بازیگری را برایش به ارمغان آورد (emmy Award -Golden globe)
آدم‌های با مدل شخصیتی istj بسیار جالب هستند، بدون اینکه احساساتی بشوند خیلی منطقی سراغ حل مسائل زندگی می‌روند، ولی بهتره یک نکته را در ذهن داشته باشند:
«بسیاری از امور زندگی منطقی نیستند»
– دومین نکته جالب فیلم معرفی برادرزن مارتی به اسم بن در فصل سه بود و رنجی که بیمار دوقطبی می‌کشد و‌ به بقیه می‌دهد که به نظرم استثنایی بود.
-توصیه می‌کنید؟
برای زن و شوهر جوان و کمی باحوصله خوبه

تریلر فصل اول

در فیلم جهان با من برقص (کارگردان سروش صحت) دیالوگ سنگینى بین دو دوست درمی‌گیرد که یکیشون مرد تلخ شکست خورده‌ای است در زندگى که جز کنایه زدن کارى ندارد و دیگرى مردی است که احتمالا بى‌ارزشى ناشی از قدکوتاه و سرطاس را مبدل به کارخانه و ثروت و … کرده است.

مرد شکست خورده (با بازى جواد عزتى) از کرکِر خنده زن جوان رفیقش و غمزدگى خودش لجش دراومده و اختلاف سنى رقیقش را به رخ می‌کشاند و می‌گوید این پول توست که رابطه را حفظ کرده نه ویژگی‌هاى خودت؛
جواب رفیقه ولى حیرت‌آور است:
این بنز و کارخونه و … ادامه خود من هستند (ego extension) یعنى باز این منم که در این اشیا تسرى پیدا کرده‌ام؛ چگونه تو می‌خواهى نمادهاى من را از خودم تفکیک کنى؟
👈نکته مهم البته اینجاست که خود فرد لازم است مراقب باشد که با داشته‌هایش هویت‌یابى نکند؛ بقیه اشکال نداره تو را با دک و پزت ببینند، اما خودت نباید با ماسک‌ات یکى بشوى؛
“فردیت” تو نباید اینقدرها تحت تاثیر اشیاى تو قرار بگیرد، تنها اینگونه است که از داشتن‌هایت می‌توانى لذت هم ببرى؛
مال و منالمان باید در ذیل ما تعریف بشوند نه برعکس،
مخلص
✔️یک بار دیگه دمت گرم آقا صحت

بازماندگان The Leftovers

سریال جالبیه (فعلا فصل یک را دیده‌ام)
میلیون‌ها نفر در یک ثانیه از جمعیت کره زمین غیب می‌شوند و مردم بعد از این واقعه به دستجات مختلف تقسیم می‌شوند.
نگاه فیلسوفان، مذهبیون، ماده‌گرایان و … به این ماجرا، دستمایه تشکیل ده‌ها انجمن و نهاد مردمى و دولتی و صدها نشست و مناظره و برنامه تلویزیونى و … شده است.
اینکه هر گروهى دنبال توجیه اون داستان، فراموش نکردن یا عبور کردن از موضوع است بسیار توجهم را جلب کرد.
من این آیه برایم عجیب تکان‌دهنده است تو کتاب خدا:
هر کى به داشته خودش، دلخوش است کل حزب بما لدیهم فرحون
همه دست و پا می‌زنند ماجرا را به مدل خودشان توجیه کنند و متعصبانه حرف بقیه را حماقت بینگارند.
وقتى کسى با مسائل معنوى یا خودشناسى برخورد هویت‌یابانه داشته باشد، یعنى به جای قدرت نقادى، بیشتر به اطاعت و مرید و مرادبازى و سرسپردگى مشغول شود تا اندیشیدن؛ مسیر مزخرف تعصب را در پیش می‌گیرد: سایه‌هاى خودسازى
کم نیستند کسانى که “احساس خودسازى” دارند ولى “خودساخته” نیستند؛ با قال یونگ و یانگ و بلغور کردن کلام دکتر الهى و امام باقر(ع) و سنت آگوستین و …که سفر درون نمیشه رفت؛ باید جان کلام آن بزرگ را فهم کرد و زیست و این پهلوانى اندیشه میخواهد و صبورى و روادارى
پ ن
-چه دل پری داشتم به بهانه سریاله حرف‌های دیگه‌ام را هم زدم!
– خوبه حالا که از سریاله تو فصل یکش خوشم اومده، از فصل دو به بعد دچار بیرون‌روی بشه از بس این نویسنده‌هاشون یهویی کم میارند😰

راستش هر سه فصلش را دیدم ولی توصیه‌اش نمی‌کنم، چون درسته که داستانش جذاب بود (سبستم فاسد داخل زندان‌ها، بهره‌کشی استثماری از زندانین، هجمه نیٔولیرال‌ها به خصوصی‌سازی زندان‌ها و منافع بخش خصوصی از سرکوب زندانیان)
ولی هم بسیار کشدار بود، هم خیلی گل‌درشت درباره همجنس‌گرایی پیام داشت و به بیننده حقنه می‌کرد، هم باز اسلام هراسی بعد ۱۱ سپتامبر را یه جورایی تو چشممون می‌کردند انگار نه انگار که در عراق و یمن و افغانستان، نیروهای غربی چه جنایت‌های تلخی با مردم بیگناه که نکردند.

فیلم مجارستانی دو ساعته
پرجایزه درباره دو مرد و زن درونگرا که یک اتفاق بسیار خاص را خلق و تجربه می‌کنند (اسکار فیلم غیرآمریکایی برده)
اگر دنبال هیجان و آدرنالین و … هستید مناسب نیست،
اگر دنبال استعاره و معنا و تفسیر رویا هستید یا درونگرایید، برید کیف کنید

 

تریلر فیلم