انسان سالم به اندازه ظرفیتش، سر در حقایق زندگى می‌کند. اگر اصلا برایم مهم نباشد که چه بر سر همسایه و همکار و هم میهن می آید که می‌شوم آدمى بی ارتباط با محیط زندگیم؛ اگر چنان درگیر مشکلات مردم بشوم که فکر و قلب و تدبیرم توسط غمها اشغال شود، کمکى نخواهم نتوانست کنم عملا و فقط بارى می‌شوم به دوش اطرافیان
این روزها اخبار افتضاح تلاطم اقتصادى و فساد بعضى مسوولین و ظلم آنانکه انتظار میرود اهل عدل باشند ما را زیر شلاق گرفته است،
من دوران بدترى را هم دیده ام و بجاى توجه بی‌مورد به رسانه هاى مخرب ذهنم، توجهم را بیشتر به کارم معطوف داشته ام به جاى حرص خوردن، کلى افکار و ایده هاى خوب و خلاق تو همین شرایط به ذهن آدم می‌رسه ( یادمه تو تحریمهاى دوره آقاى احمدى نژاد دوستى جوان رازدر شوشتر دیدم که حوضچه پرورش ماهى راه انداخته بود و صادراتى عالى به عراق داشت) البته باز کسانى هستند که الان می‌نویسند تو نفست از جاى گرم بلند میشه و … من فکر می‌کنم آدمها ادبیات خود تحقیرى و شکست را انتخاب می‌کنند و من نمی‌توانم جز نشان دادن یک مسیر طى شده موفق، کارى بیشتر کنم.
امیدهاى جدید را کشف کنید وقتى همه دارند خود را می‌بازند، توانگر حل مساله می‌کند و هضم مسائلى که هنوز حلشان نکرده است

گوش نیوش «رومئو در تاویستاک» | مدت: ۱۳ دقیقه

آیا بدی انسان‌ها به هم، به خودشان برمی‌گردد؟ چطور می‌شود که یک نفر، زندگی یک نفر دیگر را زیر و رو می‌کند و به زندگی‌اش ادامه می‌دهد؟ آیا واقعا به قول معروف خدا جای حق نشسته است؟

به نظر شما قانون جذب واقعا وجود دارد؟ ما چگونه می‌توانیم چیزهایی ر ا که می‌خواهیم، از راه تجسم جذب کنیم؟ من خیلی اعتقاد دارم به این موضوع اما ۸۰ درصد اطرافیانم اعتقادی ندارند و ناامیدم می‌کنند!

آموزشهای غیر حضوری مرتبط با این مطلب: لطفا بروی تصاویر کلیک کنید

 

با اینکه بارها درباره‌ی آدم‌های خاکستری، توضیح داده‌اید اما هنوز نتوانسته‌ام تکلیفم را با آدم‌های خاکستری مشخص کنم! آدمی که به سمتت می‌آید و اشتیاق نشان می‌دهد اما به محض اینکه روی خوش نشانش میدهی فاصله می‌گیرد …

هزار بار گفتم نمی خوام من باعث خیانت تو به خانومت بشم (بالاخره همین رابطه ی پنهانی یه جور خیانته). ولی بهش وابسته شدم! پانزده ماه از زندگیمو باهاش گذروندم. بخاطر تنهاییم. اعتماد به نفس کمم، اما الان بهش وابسته شدم.
دکتر میشه بهم بگید چطور ازش دل بکنم. با اینکه بهش گفتم برو ولی طاقت دوریشو ندارم.
هیچوقتم بهم نگفته چرا با اینکه زن داره بامن ارتباط برقرار کرده؟
با اینکه یک سال هم با خانومش دوست بوده و بعد ازدواج کردن، ولی با این حال حتی زمان عقدش باهام بود.
خواهش می کنم میشه بگید چرا؟
خواهش میکنم حتی اگر دلیلش رو نمی خواید بگید بهم بگید چطور احساسم رو کنترل کنم؟

پاسخ دکتر شیری:

شما خودتون را تو بد مخمصه ای انداخته اید! بدتر اینه که برای رهایی از این مخمصه دنبال دلیل هم میگردید. اینکه چرا ایشون داره خیانت میکنه دهها دلیل میتونه داشته باشه که دونستنش چه فرقی برای تو داره؟

اگر یه نفر سیاه سرفه گرفته باشه و بیاد تو را بغل کنه، دیگه فرقی نداره از کی گرفته یا چرا گرفته، چون تو مبتلا داری میشی و این فعلا مهمترین چیزیست که باید حواست بهش باشه: سلامتیت!

الان سلامت روان تو در خطر است. نفر دوم یه رابطه هستی، رابطه ای که اون آدم هرگز همسرش را به خاطر تو رها نخواهد کرد. چون مردان در این زمینه تعارف ندارند و اگر کسی را میخواستند میگرفتندش یا زنشون را زود میفرستادند خونه باباش!

گاهی اوقات علت خیانت تنوع طلبی است.

گاهی بخشهای زندگی نکرده مرد است هنگام ازدواج که با ازدواج میخواهد به هر قیمتی شده زود انجامشون بده.

گاهی عقده ای شدن است و ترس از پایان فرصتهای عشق و حال با ازدواج که همه ناشی از عدم شناخت ازدواج است. این مردان معمولا دلایلی برای خیانت خود می آورند. همیشه زنانشون سرد هستند. همیشه به خاطر والدینشون ازدواج کرده اند! من مردی زن طلاق داده و دوباره ازدواج کرده میشناختم که سراغ زنان شوهر دار میرفت و میگفت من باید آگاهشون کنم که گیر گرگ نیافتند تو این جامعه.

خائن خیالش از خونه اش راحته که میره دنبال این مسائل. معمولا نیز مسائل حل نشده ای تو اون زندگی هست، مثل خشم اعلام نشده، دلخوری های ریشه کرده، که با بحث خیانت برای همیشه میره تو لایه های زیرین روان و عملا میشه یک هیولا چند وقت بعد سرمیزنه بیرون!

بنابراین، دختر خوب! تو عامل اعتماد به نفس مردی هستی که زندگی سردی داره با همسرش!

خب چه کاریه دختر خوب؟ میخوای لذت ببری چرا اینطوری؟ حالا سوال مهمتری که میبایست میپرسیدی این بود که چرا خودت تو این رابطه گیر کرده ای؟

۱- ممکنه خودت پدری دور از دسترس داشته باشی و بخوایی اینطوری تلافی غیر مستقیم کنی (کتاب زنان شیفته را توصیه میکنم بخونی).

۲- انتقام از زنانی دیگر و اثبات شایستگی های خودت. خودی که ممکنه دیده نشده باشه.

۳- مرد خائن گیر نیست رو آدم و بدرد زنانی میخورد که دنبال استقلال هم هستند تو رابطه و مثلا یه رابطه گندِ گیر قبلا داشته اند.

اون آقا باید بره مسائل خودش را حل کنه و شما را به چشم زنگ تفریح یا حل المسائل روحی، نبینه. باید یک مرد باشه تو زندگیت که تو را به عنوان یک بانو ببینه.

از این رابطه زمانی حسهاتون را  میتونید بکشید بیرون که اول فیزیکتون و وقتتون و حضورتون را بکشید بیرون. کم کم ذهنتون نیز تخلیه میشه.
خطر بزرگی که شما را تهدید میکنه اینه که بعدا به احدی نتونید اعتماد کنید و هر کسی بهتون ابراز محبت کرد فکر کنید ممکنه به یکی دیگه نیز داره همین محبت ها را میده.
رها کنید…
ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد
خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد
بگذار شکرها را بگذار قمرها را
او چیز دگر داند او چیز دگر سازد

 

👈 آموزش‌ غیرحضوری مرتبط:

 

 

 

متن تام کورلی درباره عادتهای ثروتمندان است. من معتقد نیستم که به هر قیمتی باید تن داد به شیوه های فست فودی برای تحول ولی مدل ثروتمندی مبتنی است بر عاداتی که قابل پیاده شدن توسط خیلی هاست و نتیجه بخش نیز هست.

۴۴٪ از توانگران سه ساعت پیش از کار از خواب برمی‌خیزند. ۳٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۶۷% از توانگران اهدافشان را می‌نویسند. ۱۷٪ از غیر توانگران چنین می‌کنند.
۸۸٪ از توانکران روزانه ۳۰ دقیقه یا بیشتر به دلایل آموزشی یا کاری مطالعه می‌کنند. تنها ۲٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۶٪ از توانگران می‌گویند چه در ذهن دارند. ۶۹٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۷۹% توانگران ماهانه پنج ساعت یا بیشتر را به ساختن ارتباطات کاری می‌گذارنند. ۱۶٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۸۰٪ از توانگران بر روی رسیدن به تنها یک هدف تمرکز می‌کنند. فقط ۱۲٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۷۶٪ از توانگران هفته‌ای چهار بار ورزش‌های آیروبیک می‌کنند. ۲۳٪ ازغیر توانگران این کار را انجام می‌دهند.
۵۳٪ از توانگران در حین رفتن به کار به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند. ۵٪ غیر توانگران این کار را می‌کنند.
۸۱٪ توانگران یک لیست انجام-شود to-do-list دارند. ۱۹٪ غیر توانگران چنین‌اند.
۷۰% ٪ از توانگران کمتر از ۳۰۰ کالری غذای ناسالم در روز می‌خورند. ۹۷٪ از غیر توانگران بیشتر از از ۳۰۰ کالری غذای ناسالم در روز می‌خورند.
۲۳٪ از توانگران قمار می‌کنند. ۵۲٪ از غیر توانگران قمار می‌کنند.
۶۳٪ والدیدن توانگر فرزندانشان را به خواندن دو یا چند کتاب غیرداستانی در ماه می‌گمارند. ۳٪‌ از غیر توانگران چنین‌اند.
۷۰٪ از والدین توانگر فرزندانشان را در ماه به ۱۰ ساعت با بیشتر کار داوطلبانه می‌گمارند. ۳٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۸۰٪ از توانگران تماس‌های تلفنی تولدت-مبارک می‌گیرند. ۱۱٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۶۷٪ توانگران روزانه یک ساعت یا کمتر تلویزیون می‌بینند. ۲۳٪ از غیر توانگران چنین‌اند
۷۴٪ از توانگران روزانه عادت‌های خوب موفقیت را به فرزندانشان می‌آموزند. ۱٪ از غیر توانگران اینگونه اند.
۸۴٪ از توانگران معتقدند عادت‌های خوب فرصت‌های موفقیت را می‌سازند. ۴٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۷۶٪ از توانگران معتقدند عادت‌های بد، بدشانسی می‌آورند. ۹٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.
۸۶٪ از توانگران به رشد شخصی آموزشی در طول زندگی معتقدند اما تنها ۵٪ از غیر توانگران چنین‌اند.
۸۶٪ از توانگران عاشق نوشتن هستند اما تنها ۲۶٪ از غیر توانگران اینگونه‌اند.

 

در شب‌هایی که خانواده‌ها برای صرف افطار و روزه داری دور هم جمع می‌شوند، نگاهی به دور و برتان بیاندازید و افراد فامیل و دوستان را با دقت بیشتری زیر ذره بین بگیرید. شاید افرادی را ببینید که زودتر از بقیه عصبانی می شوند و گاهی با کوچکترین واکنشی از کوره در می روند. احتمال دارد این افراد درحالت های عادی هم اینگونه باشند، اما به دلیل کم طاقتی در برابر گرسنگی و تشنگی حالت هایشان تشدید شود. گروهی از متخصصان بر این باورند که گرسنگی و پایین آمدن قند خون می تواند در بروز بعضی از رفتارها مانند عصبانیت تاثیر داشته باشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی ما مشکلاتی ایجاد کند. عصبانیت و تشدید آن ممکن است در ارتباط موثر شما با دیگران لطمه جبران ناپذیری وارد کند. از این رو دکتر علیرضا شیری، مدرس آسیب شناسی شخصیت در دانشکد روانشناسی به بررسی این موضوع می پردازد. او به شما می‌گوید چه افرادی بیشتر عصبانی می‌شوند و راه‌حل رفع این عصبانیت چیست؟

**

چرا سریع عصبانی می‌شوم؟

ممکن است عصبانیت به دلایل مختلفی بوجود بیاید و به دلیل گرسنگی و تشنگی طولانی مدت در ایام ماه مبارک رمضان تشدید شود. اما ریشه اصلی عصبانی شدن این است که انتظارات و تخمین‌های شما از خودتان واقعی نیست. به این مثال ساده توجه کنید: فرض کنید یک آقایی طبخ غذای چینی یاد گرفته است، او دوستانش را دعوت می‌کند تا این غذای جدید را برای آن‌ها هم درست ‌کند تا نظرشان را جویا شود. دوستانش غذا را میل می‌کنند و آنطور که باید و شاید خوششان نمی‌آید. اما انتظار آن فرد از دستپخت‌اش چیز دیگری بوده است. وقتی هم از دوستانش می‌پرسد غذا چطور بود و پاسخ می‌شنود که بد نبود تو ذوقش میخورد! همین موضوع کوچک علاوه بر عصبانیت، خستگی ذهنی هم برای فرد به همراه دارد.

ما میدانیم که عصبانیت مقدار و سرعت نیز دارد.

تخمین های غیر معقول ممنوع

فرض کنید کاری را به فردی سپرده‌اید و چون قبلا او دو بار کارش را درست انجام داده، تخمین شما این است که فرد کلا کارش درست است! بعد که بار سوم کاری که به او سپرده‌اید را درست انجام نمی‌دهد ذهنیت شما در رابطه با آن فرد به هم می‌ریزد. تخمینی که شما در مورد این فرد می‌زنید به طرحواره‌های قبلی ذهن شما بر می‌گردد. طرحواره‌هایی که از قبل در مورد آن فرد در ذهن شما شکل گرفته است. شاید همین موضوع به ظاهر ساده بسیار شما را عصبانی کند. چون انتظار دیگری از تخمین‌های خودتان در ذهن داشته‌اید.

پر جرات پیام‌تان را منتقل کنید

گاهی اوقات تکرار یک اتفاق هم می‌تواند شما را عصبانی ‌کند. در یک روز گرم تابستانی که اتفاقا شما روزه هم هستید، فردی که سابقه دیر آمدن دارد باز هم دیر سر قرار می‌آید و ۴۰ دقیقه شما را جلوی پاساژ می‌کارد! پیام درستی که شما باید به این فرد منتقل کنید این است: “من ۴۰ دقیقه است که منتظر شما هستم. نگران شدم و احساس کردم برایت مهم نیستم. لطفا دیر سر قرار نیا و دیگر جلوی این پاساژ قرار نگذاریم.” به یاد داشته باشید فردی که منتظر بوده نباید با رسیدن فرد بعد از ۴۰ دقیقه عقلش را تعطیل کند و اصل پیام را (عدم تکرار این قضیه) فراموش کند و به جای اصلاح رفتار به تخلیه خودش مباردت کند که فقط رابطه را کدرتر میکند.

صحبت نکردن هم گاهی خشم ایجاد می‌کند

گاهی اوقات “خود کم بینی تجمع یافته” هم خشم ایجاد می‌کند. فردی را در نظر بگیرید که بارها از آقای جمالی ناراحت شده است. هیچ وقت هم به روی آقای جمالی نیاورده و حرف هایش را نزده است، بعد هم ژست آدم‌های خیلی صبور را می‌گیرد! با این حس که آدم باید صبور باشد، هیچ چیزی به طرف مقابل نگفته است. اما این را هم نمی‌داند که این دلخوری جمع شده و به یک باره مثل یک آتشفشان فوران می‌کند.

تفاوت خشم و عصبانیت چیست؟

تفاوت عصبانیت و خشمگین شدن در این است که شما در هنگام عصبانیت می‌دانید چه اتفاقی باعث عصبانیت شما شده اما در هنگام خشم نمی‌دانید چه اتفاقی افتاده. یک حس خشم ناگهانی را تجربه می‌کنید که به یک باره در شما فوران می‌کند و نامتناسب با آن اتفاق ابراز می‌شود و متاسفانه تخریب هم می‌کند. بعدش هم نمی‌دانید چه اتفاقی افتاد و به یک باره چه شد! بعد از تمام شدن جریان هم نمی‌دانید با آن همه خشم چه جریانی را می‌خواسته‌اید کنترل کنید! خشم مبهم است و حال فرد خراب می‌کند.

لطفا سکوت را رعایت کنید!

خشم رنجش ایجاد می‌کند و اگر بلد نباشید این رنجش را حل کنید مشکل ساز می‌شود. وقتی وسط گفت و گو با نامزد، همسر و در محل کار حس می‌کنید که در حال عبور از خط قرمزها هستید، بهتر است سکوت کنید! سکوت نشانه پذیرفتن آن مسئله از جانب شما نیست. بلکه یک تکنیک است. اصرار بی خود و بی جهت در مورد یک مسئله اشتباه است. کمی با زاویه نگاهی دورتر به مسائل نگاه کنید. نگذارید این دغدغه‌ها بیش از آنچه باید شما را خسته کند. باید بدانید که هزینه ترمیم یک زخمی که الان از سر خشم به همسرتان میزنید، در آینده به مراتب بالاتر از سکوت شما در آن لحظه خاص است.

اگر فرضا در محل کار می‌دانید که رفتار فرد مقابل شما پرخاشگرانه است، تا جایی که امکان دارد از آن فرد فاصله بگیرید. در ورزش رافتینگ (قایق سواری دسته جمعی در رودخانه ای وحشی) همیشه وقتی جریان آب تند می‌شود و احتمال واژگونی قایق هست، قایق را به کنار هدایت می‌کنند. این یک تکنیک ارتباطی است.

چطور با خشم میانسالی مواجه نشوید؟

خشم میانسالی این است که فرد احساس فقدان فرصت‌های از دست رفته را می‌کند و این خشم تبدیل به پوچی و بی محتوایی در زندگی‌ می‌شود. فهم و ادراک درست این است که از حالا که جوان‌تر هستید، حساب و کتاب زندگی‌تان را داشته باشید تا در سن‌های بالاتر دچار خشم‌های پنهان نشوید. اگر الان با مسائل حل نشده زندگی‌تان رو به رو شوید خیلی بهتر از این است که در دوران میانسالی حس خوبی نسبت به خودتان و عملکردتان در زندگی نداشته باشید.

ریشه‌های اجتماعی عصبانیت

ریشه‌های اجتماعی عصبانیت از پر شدن خشاب یا ظرفیت آدم‌ها در یک جامعه نشات می‌گیرد. مثل مسئله به ظاهر کوچک قرار گرفتن در ترافیک سنگین که بارها تکرار می‌شود یا مثل تکرار یک عمل نابخردانه یک مسوول اداری در جامعه. همه این مسائل اجتماعی و بسیاری از فایلهای حل نشده دیگر در ذهن‌مان باقی می‌مانند. بعد کم کم دچار نا امیدی و احساس بی عدالتی اجتماعی می‌شویم. این خشم، خشم طبقه متوسط رو به بالا جامعه است. درستش چیست؟ اینکه در مورد ساده‌ای مثل پخش یک فیلم مثلا با صحنه های خشن همیشه اعلام شود که این برنامه به دلیل وجود صحنه‌های خشن برای کودکان شما مناسب نیست. همین جمله ساده حس خوبی به مخاطب می‌دهد. این حس که شما و خانواده‌تان به عنوان یک رکن اساسی در جامعه مهم هستید، چیزی که میبینید هم مهم است.

ریشه‌های فردی عصبانیت

ریشه‌های فردی عصبانیت ناشی از بلد نبودن برخی تکنیک‌ها است. یعنی من بلد نیستم ارتباط برقرار کنم. بلد نیستم خواسته‌ام را به شما منتقل کنم. من از شما دلخورم و بلد نیستم اعلام کنم. همچنین بلد نبودن مهارت ارتباط و مهارت دفاع از خود باعث می‌شود فرد احساس “قربانی بودن” را تجربه کند و با کلی خشم‌های پنهان اعلام نشده مواجه باشد. خب همه این مسائل در خانواده، محل کار و جامعه ذهن شما را خسته می‌کند.

از رنجی که می بریم…

آدم‌هایی که رنج را می‌شناسند. آن را انکار نمی‌کنند و سهم خودشان را در ایجاد رنج و سختی شجاعانه می‌پذیرند. زندگی فقدان و رنج هم دارد. محیط پیرامون زندگی را غیر واقعی نبینید. ممکن است سهم رنج این باشد که شما در یک رابطه‌ نامناسبی هستید و فقط منتظر هستید که ببیند چه می‌شود! مدام منتظر هستید شاید اتفاق‌های خوبی را تجربه کنید. باید بدانید که سهم شما در زندگی این است که تکلیفتان را خودتان مشخص می‌کنید. گذران زندگی که در آن تکلیفتان را دیگران تعیین کنند، تاوان سنگینی دارد. کسی که از خرد تجربه‌های قبلی استفاده کند کمتر آسیب می‌بیند. اگر خرد تجربه را با خودتان و اتفاق‌های جدید زندگی همراه نکنید محکوم می‌شوید تا یک تجربه اشتباه را بارها و بارها تکرار کنید.

 

 

 

متن پرسش: خانمی که مشغول به کار است چگونه حقوقش را در منزل خرج کند که نه تنها حس حمایتگری شوهرش و نیز شایستگی خودش زیر سؤال نرود بلکه به خودخواه بودن نیز متهم نشود؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری «نجات رابطه عاطفی» و «ازدواج مثبت ۳۶۰» با تدریس دکتر علیرضا شیری، بر روی تصویر زیر کلیک نمایید:

مجموعه نجات رابطه عاطفی 1 و 2

 

متن پرسش: در رابطه با همـسرمان چـه موقع سکـوت کنیم، چه موقع عصبانی شویم و چه زمانی حرفش را نادیده بگیریم؟ این مهارت را از کجا به دست آوریم؟

پاسخ صوتی دکتر شیری:

برای تهیه، دسترسی و دانلود آموزش غیرحضوری «نجات رابطه عاطفی» با تدریس دکتر علیرضا شیری، بر روی تصویر زیر کلیک نمایید:

مجموعه نجات رابطه عاطفی 1 و 2