شانزده سال قبل بود ،
مهرداد افسرى دعوتم کرد با تعدادى دیگر از دوستان برویم در استودیو دومیم در دارآباد تهران ، ساعت ٢٣ شب یک فیلم ببینیم از یک کارگردان اسپانیایى که اولین بار بود اسمش را شنیدم : پدرو آلمودوار
فیلم ” با این زن صحبت کن ” داستان عجیبى داشت ، دو زن در اثر حوادثى ، به کماى طولانى میروند و دو مرد که همراه این دو زن هستند کم کم آغاز میکنند به صحبت با هم و یادگیرى از هم .
این یادگیرى شرح دو سفر زندگى است به طور موازى که پر است از درس براى همه مون.
یک مرد زن را نهایتا یک جنس مخالف میبیند و طبیعتا در حالت کوما ، به شکل یک زندگى گیاهى بیشتر ادراکى از او ندارد ( آنیماى درجه یک از چهار) اما مرد دیگر آنیماى درجه دو دارد یعنى سم زن را در کوما میبیند ولى هر شب برایش از ماجراهاى روز میگوید و مستقیم با روح آن زن مرتبط است.
داستان بدرد اونهایی نمیخوره قاعدتا که دنبال صحنه هاى مهیج و دراماتیک هستند.
قشنگ خاطرمه وقتى فیلم تمام شد ، ساعت دوى صبح رفتیم دم رودخانه دارآباد و پاها را تو آب گذاشتیم و یکى از بچه ها یک ربع سه تار زد تا تازه بتونیم از آسمان به زمین برگردیم و کل مدت ساکت بودیم.
بسیار توصیه میکنم کسانیکه هر یک از این دو درس غیرحضورى من را شنیده اند ، این فیلم را ببینند:

 

دولت آلمان برای مقابله با اعمال خشونت جنسی علیه کودکان، تنها به وضع قوانین کیفری بسنده نمی‌کند. پیاده کردن طرح‌های پیش‌گیرانه برای هر دو گروه قربانیان و مرتکبین احتمالی از جمله برنامه‌های دولت این کشور است.

بیش از یک سده از زمانی می‌گذرد که زیگموند فروید (۱۸۵۶ ـ ۱۹۳۹) در اواخر سال‌های دهه‌ی ۱۸۸۰ سوءاستفاده‌ی جنسی از کودکان را کشف و طرح کرد، ولی انکار و نادیده ‌گرفتن این پدیده‌ی ناهنجار در برخی از جوامع هم‌چنان ادامه دارد. فروید در آن زمان در یکی از سخنرانی‌های علمی خود از افرادی یاد کرده بود که “بدون تفکر و تأمل، نیازهای جنسی خود را از طریق کودکان ارضاء ‌می‌کنند”.

روزنامه‌ها در گزارش‌های خود درباره‌ی همایش علمی‌ای که فروید در آن سخنرانی کرده بود نوشتند: «پس از طرح موضوع از سوی فروید، سکوتی سرد سالن را فراگرفت.» برخی از دانشمندان شرکت‌کننده پس از پایان کنگره به جدل قلمی با این راه‌گشای روانکاوی مدرن و دیدگاه‌های او پرداختند و آن‌‌ها را به عنوان “افسانه‌‌های علمی” رد کردند.

فروید ولی از پای ننشست و با پژوهش‌های بیشتر در زمینه‌ی پیامدهای ویرانگر آن “اعمال بدون تفکر و تأمل” برای شخصیت کودک، به نتایج مهم‌تری دست یافت که آن‌ها را سرانجام در مقاله‌ای منتشر ساخت. او در این مقاله، ضمن تشریح رابطه‌ی بزرگ‌سالان با کودکان که وابستگی، اعمال قدرت، ضعف نیروی تشخیص، ناآگاهی و ناتوانی دفاع از خود آن را رقم می‌زند، نوشت: «سوءاستفاده‌ی جنسی از کودک، بر تکامل آتی شخصیت فردی و روان او پیامدهای وحشتناک و فاجعه‌بار دارد و ناهنجاری‌های روانی فراوانی را برای او به‌وجود می‌آورد.»

پایه‌ی حقوقی حمایت از حقوق کودک

قوانین و مقررات کیفری آلمان در جهت پیش‌گیری از بروز این “پیامدهای وحشتناک و فاجعه‌بار” و بر اساس تأمین “حق اِعمال گرایشات جنسی به اختیار فرد” تنظیم شده است. به‌نظر تدوین‌کنندگان این قانون، چنین حقی می‌تواند به دو شکل خدشه‌دار شود:

یک: نقض حق با مخالفت یا بدون توافق قربانی صورت بگیرد.
دو: توافق قربانی، ظاهری و به دلیل شرایط ویژه‌ی او مانند ضعف نیروی تشخیص یا وابستگی عاطفی به مجرم باشد.

از نظر قانون‌گذار آلمانی، “جرایم جنسی علیه کودکان” در مورد دوم مصداق می‌یابد که می‌تواند بسته به شرایط و عناصر سازنده‌ی جرم یا جنایت، عناوین و کیفرهای گوناگونی را شامل شود؛ از “جرم سوءاستفاده‌ی جنسی از کودک” گرفته تا “جنایت تجاوزی منتهی به مرگ به کودک”. ماده‌ی ۱۷۶ قانون کیفری آلمان ناظر بر اشکال گوناگون احراز “جرم سوءاستفاده‌ی جنسی از کودک” است. کودک، موافق تعریف این قانون، گروه سنی زیر ۱۴ سال را در بر می‌گیرد.

طبق ماده‌ی ۱۷۶ قانون کیفری آلمان، خشونت جنسی در موارد زیر محرز است:
ـ بکاربردن واژه‌ها و عبارات مستهجن (از طریق تلفن یا پست الکتریکی)
ـ لمس کودک به منظور تحریک جنسی خود
ـ اجبار کودک به لمس بدن مجرم
ـ اصرار به برهنه‌شدن کودک و تماشای او هنگام انجام اعمال یا عمل جنسی
ـ استفاده از کودک به منظور تهیه‌ی فیلم‌های پورنو یا نشان دادن فیلم‌های پورنو به او
ـ لمس جاهای حساس بدن کودک
ـ اجبار یا اصرار به انجام هر گونه عمل جنسی به هر شکل و طریقی با او، از جمله تجاوز.

کودکان پیش‌مدرسه‌ای معمولا خشونت‌ جنسی‌ای را که در مورد آنان اعمال شده، در بازی با عروسک‌های خود نشان می‌دهند.

ماده‌ی ۱۷۷ قانون کیفری آلمان ناظر بر حمایت‌های ویژه‌ی قانون‌گذار از نوجوانان بین ۱۴ تا ۱۸ سال است. موافق این ماده، میزان کیفر کسانی ‌که به عنوان آموزگار، مربی ورزشی، پدر، برادر، خویشان نزدیک، کارفرما، مدیر و صاحبان مسئولیت‌های مشابه با این گروه سنی به‌طور مستمر در رابطه‌اند، بیش از مجرمان دیگر است. تهدید کودکان به سکوت، از آن‌جا که نشانه‌ی آگاه بودن مجرم به انجام عمل خلاف خود است، از موارد تشدید جرم شمرده می‌شود.

شیوه‌های رایج و انگیزه‌های مشابه

مجرم معمولا با نشان ‌دادن محبت و ابراز دوستی به کودک نزدیک می‌شود و سپس قصد خود را به مرحله‌ی اجرا می‌گذارد. از این رو کودک که با ابراز علاقه‌ی فرد مورد اعتمادش موافق بوده، “سردرگم می‌شود” و آرزو می‌کند که این بزرگسال صاحب قدرت رفتار خود را تغییر دهد. معمولا افراد مورد اطمینان کودکان، ماه‌ها و سال‌ها به این عمل شنیع ادامه می‌دهند. مردانی که به این جنایت دست می‌زنند، به اقشار گوناگون اجتماعی تعلق دارند و امکان “همدستی” زنان یا مادران کودکان نیز در این و آن مورد منتفی نیست. این زنان معمولا با وجود پی‌بردن به این جرم، سکوت می‌کنند یا درصدد جلوگیری از تکرار آن برنمی‌آیند.

موافق پژوهش‌های روانکاوان، انگیزه‌ی بزرگسالان (و گاهی هم جوانان) از اعمال خشونت جنسی، قدرت‌نمایی و نشان‌دادن برتری جسمی و روحی خود به قربانی است. گاهی نیز عدم آگاهی آنان به این نکته که از اعتماد یا وابستگی کودک برای ارضاء نیازهای جنسی خود سوءاستفاده می‌کنند، عامل تعیین‌کننده است.

اعمال خشونت جنسی یا اعمال خشونتی که همراه با آزارهای جنسی باشد، برای کودکان پیامدهای گریزناپذیری دارد

آزار و سوءاستفاده‌‌ی جنسی، اعمال خشونت جنسی یا اعمال خشونتی که همراه با آزارهای جنسی باشد، همان‌گونه که فروید کشف کرده بود، برای کودکان پیامدهای گریزناپذیری دارد. این پیامدها اغلب با احساس ترس و ناتوانی همراه است. قربانیان معمولا این خاطرات تلخ را به صورت گسسته یا کابوس به یاد می‌آورند. این افراد اغلب بدون دلیل موجه ناگهان می‌ترسند، غمگین، خشمگین یا شرم‌زده می‌شوند.

پیامدهای ویرانگر و درمان آن‌ها

حدود ۴۰ درصد کودکانی که مورد آزار و سوءاستفاده‌‌ی جنسی قرار می‌گیرند، ابتدا واکنش محسوسی از خود نشان نمی‌دهند و تغییر بارزی در رفتار آن‌ها دیده نمی‌شود. اغلب کودکان پیش‌مدرسه‌ای در بازی با عروسک‌های خود، خشونتی را که بر آنان اعمال شده، نشان می‌دهند. برخی می‌کوشند این تجربه‌های تلخ را پس بزنند و هیچ‌گاه به یاد نیاورند. برخی دیگر سکوت می‌کنند، ولی از بی‌خوابی، ترس، افسردگی و پرخاشگری رنج می‌برند.

این که آیا ناهنجاری‌های روانی ناشی از سوءاستفاده‌‌ی جنسی درمان‌پذیر است، بستگی به شرایط اعمال خشونت، زمان، شخصیت کودک و عوامل تعیین‌کننده‌ی دیگر دارد. امکان بهبودی کودکانی که در حل این مشکلات روحی از حمایت و پشتیبانی دوستان و نزدیکان خود برخوردار می‌شوند، بیش از کودکانی است که احساس ناتوانی و بی‌پناهی طی سال‌ها هم‌چنان در آنان تقویت می‌شود. کودکانی که پیش از تجربه‌ی آزار جنسی به‌طور کلی از نظر روحی قوی بودند، توانایی بیشتری برای مقابله با پیامدهای ویرانگر آن از خود نشان می‌دهند.

سوء استفاده جنسی از کودکان

رفتارهای غیرعادی کودکان به‌هر رو، نوعی زنگ خطر برای اطرافیان است که به توصیه‌ی روانشناسان باید با کمک‌های کارشناسانه مورد بررسی قرار گیرد.

نهادهای داد‌خواهی و دادرسی

بر اساس ارزیابی‌های پلیس جنایی آلمان، از هر ۱۸ تا ۲۰ مورد سوءاستفاده‌‌ی جنسی، یک مورد به شکایت می‌انجامد و از هر ۵ شکایت، یک پرونده در دادگاه بررسی می‌شود. آمار رسمی سال ۲۰۰۹ نشان می‌دهد که هر سال، ۱۶ هزار پرونده در این زمینه تشکیل و حدود ۸۰ در صد آن‌ها، به صدور حکم منجر می‌شود.

ارائه‌ی دادخواست علیه مجرمان به دادگاه‌های آلمان، از اواسط سال‌های دهه‌ی ۱۹۵۰ آغاز شد: بین سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۵، به نسبت جمعیتی برابر با ۱۰۰ هزار نفر، ۳۰ پرونده ‌به دادگاه ارجاع داده شد. این رقم در اواسط دهه‌ی سال‌های ۱۹۹۰، به ۱۵ تا ۲۰ مورد کاهش یافت. در سال ۲۰۰۹، کمتر از ۱۵ پرونده به نسبت جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر به ثبت رسیده است.

اقدامات پیش‌گیرانه برای قربانی‌ها و مرتکبین

دولت آلمان برای مقابله با این پدیده‌ی ناهنجار اجتماعی ـ روانی تنها به وضع قوانین و مقررات کیفری بسنده نکرده، بلکه هم‌چنین در صدد پیاده‌کردن طرح‌های پیش‌گیرانه نیز برآمده است. این اقدامات هر دو گروه قربانیان و مرتکبین احتمالی را دربرمی‌گیرد. به باور کارشناسان امور کیفری، روشنگری نخستین گام در راه مبارزه با خشونت جنسی علیه کودکان است که در برنامه‌های پیش‌گیرانه‌ی دولت گنجانده شده است. این طرح‌ها از سال‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ در ادارات و نهادهای گوناگون آلمان به اجرا درمی‌آید. در مهد کودک‌ها و مدارس، به عنوان مثال، کودکان مستقیما در باره‌ی چگونگی اعمال خشونت جنسی و راه‌های مقابله با آن به شیوه‌ها و روش‌های خاص آموزشی ـ تربیتی آشنا می‌شوند. آگاه ساختن کودکان در مورد داشتن حق استقلال رای در زمینه‌های اعمال گرایشات جنسی خود، بخش دیگر این طرح‌هاست که در کنار تقویت اعتماد به‌نفس کودکان و شکل‌گیری شخصیت فردی آنان پیاده می‌شود.

برنامه‌های جلوگیری از وقوع جرم ادارات پلیس آلمان در ایالت‌های شانزده‌گانه‌ی این کشور، شامل مردان با گرایشات پدوفیلی [کودک‌بارگی] هم می‌شود. از سال ۲۰۰۵ طرحی با عنوان “مجرم نشویم” در مورد این افراد به مرحله‌ی اجرا در می‌آید که بر اساس تجربه‌ها، شناخت‌ها و روش‌های موفق روان‌درمانی یک گروه روانشناس و روانکاو تنظیم شده است. در چارچوب این برنامه به پدوفیل‌ها آموزش داده می‌شود، چگونه گرایشات خود را تحت کنترل در آورند یا با دارو درمان کنند.

از زبان آمار و ارقام

بر اساس آمار اداره‌ی مرکزی پلیس جنایی آلمان، ۹۲ درصد سوءاستفاده‌‌های جنسی از کودکان در فاصله‌ی بین سال‌های ۶ تا ۱۴ سالگی رخ می‌دهد. ۸ درصد خشونت‌های جنسی، نوزادان و کودکان تا ۶ سال را شامل می‌شود. گمان می‌رود که هر سال حدود ۳۰۰ هزار کودک در آلمان مورد سوءاستفاده‌ی جنسی قرار می‌گیرند.

موافق ارزیابی اداره‌ی مرکزی پلیس جنایی آلمان، از هر ۱۵ کودک، یکی با این تجربه‌ی دردناک آشنا شده است. شمار دختران، ۱۰ برابر تعداد پسران است. بر پایه‌ی آمار رسمی دولتی، ۹۳ در صد مجرمان، از نزدیکان و آشنایان قربانیان هستند و رابطه‌‌ای عاطفی با آنان دارند. دو سوم این افراد، اعضای خانواده و خویشان کودک هستند. ۷۰ درصد مرتکبین این جرایم در سال ۲۰۰۸، بیش از ۲۱ سال داشتند.

شمار اندکی از تجاوزات جنسی به کودکان، از سوی مردان پدوفیل صورت می‌گیرد. آمار رسمی سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد که حدود ۲۰۰ هزار مرد با گرایشات پدوفیلی در آلمان زندگی می‌کنند.

اعمال خشونت جنسی تنها از سوی بزرگسالان صورت نمی‌گیرد، گاهی کودکان و نوجوانان نیز علیه همسالان یا کودکان کم‌سال‌تر از خود به این اعمال دست می‌زنند. ۱۵ تا ۳۰ درصد مجرمان جنسی در سال ۲۰۰۶، کودکان بودند. ۴۰ درصد از این تعداد خود در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته بودند. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱، حدود ۹۰۰ کودک در آلمان ناپدید شدند. برخی گمان می‌برند که شماری از این کودکان هنوز زنده‌اند و در گوشه‌ای از دنیا به کار تن‌فروشی واداشته شده‌اند.

======================

منبع : دویچه وله

عاطفه‌ ام گم شده!

وقتى درست وسط یک رابطه عاطفى قرار گرفته‌ایم، اغلب حواسمان نیست داریم چه کار می‌کنیم و ممکن است چه زخم‌هایی به روان و حس دوست داشتنمان بخورد. در یک چنین رابطه‌ای حواس‌جمع‌ها کمتر در معرض آسیب‌های روحى قرار می‌گیرند. رابطه عاطفى یک روى دیگر سکه هم دارد که باید مراقبش بود.

۱.چرا زخم می‌خوریم؟
به رسمیت نشناختن مرزها :بعضى وقت‌ها دو طرف نمی‌دانند به کدام مرزها و ارزش‌های همدیگر نباید نزدیک شوند. آن‌ها بدون اینکه بدانند و احیاناً بخواهند به هم ضربه می‌زنند و می‌روند دنبال کار خودشان اما گاهى هم هست که دو طرف دقیقاً می‌دانند در چه کارهایى نباید دخالت کنند. می‌دانند مرزهاى ممنوعه کدامند اما بی‌خیال این حرف‌ها می‌شوند و از هر مرز و حریمى می‌گذرند و این دفعه خودخواسته به طرف مقابلشان ضربه می‌زنند.

۲. به رسمیت نشناختن اولویت‌ها :
اولویت‌های آدم‌ها با هم فرق کند. وقتى هم که دو طرف برایشان مهم نباشد که اولویت طرف مقابل چه چیزهایى است، راحت ترا ز آنچه فکرش را بکنید اولویت‌های هم را درو می‌کنند. وقتى الآن اولویت یک آدمى درس خواندن است و نمی‌تواند به جاى آماده شدن براى کنکور فوق‌لیسانس برود مهمانى، اصرار طرف مقابل و به‌ویژه تنها مهمانى رفتن او از سر قهر،او را دچار سرخوردگى می‌کند.

۳. ندانستن زمان مناسب تغییر :
یک رابطه معمولاً سه فاز دارد؛ آشنایى، نامزدى و ازدواج. در دو فاز اول درنگ بیش از حد و احتمالاً عمدى یکى از طرفین باعث می‌شود طرف مقابل در شرایط نامشخصى قرار بگیرد. دو طرف در دوران آشنایى باید بعد از مدتى یا جدا شوند یا وارد دوران نامزدى شوند و نامزدى هم باید تا وقتى که دیر نشده به ازدواج منتهى شود دخترها در این مورد دچار آسیب بیشتر و زخم‌های عمیق‌تری می‌شوند چون پسرها هزینه اجتماعى کمترى می‌دهند؛ مثلاً دختر وقتى بعد از سه سال نامزدى در ۲۷ سالگى از پسرى جدا شود، فرصت‌های کمترى براى انتخاب شدن دارد؛ در حالى که پسر ۲۷ ساله با تجربه مشابه ، همچنان قدرت انتخاب بالایى دارد.

 

چه نکنیم؟
✔️ نقطه ‌ضعف‌های طرف را فهرست کردن : آدم ‌ها توى رابطه عاطفى- حتى وقتى در حال تمام شدن است- نقاط مثبتى از یکدیگر در خاطر دارند و اشتباه بزرگى است که همه این تصاویر را تباه کنیم. هر آدمى حتى در زمان جدایى هم یک بهشت کوچولو از رابطه‌ای که با طرف مقابل داشته براى خودش نگه می‌دارد. خراب کردن این بهشت یکى از آن کارهایى است که در زمان جدایى باعث زخم عاطفى می‌شود. وقتى وسط آن‌همه مشکل پاى نقطه‌ضعف‌های طرف مقابل را که هیچ ربطى به دلیل جدایى ندارد می‌کشیم وسط، یعنى برو و با زخم‌های عاطفی‌ای که برایت درست کردم خوش باش !

✔️بی‌ارزش کردن لطف ‌ها : بی‌ارزش کردن کارهاى خوبی که در زمان خوشى بین دو طرف رد و بدل شده هم یکى از کارهایى است که در زمان جدایى می‌تواند شما را به خطر بیندازد؛ مثلاً کادوى روز تولد او را به مسخره بگیریم. شکستن آن تصویر زیبا نتیجه‌ای ندارد جز ایجاد زخم عاطفى در روح کسى که چنین تصویرى براى خودش دارد.

✔️اسرار یکدیگر را فاش کردن : عصبانیت، مجوزى براى بی‌اخلاقی نیست .اسرارى که در نتیجه اعتماد بین دو طرف فاش شده بودند، تحت هیچ شرایطى نباید فاش شوند. اسرارى که روزى در شرایط گل و بلبل همین‌جوری بازگو شده بودند و وقتى از آن‌ها براى دل سوزاندن استفاده می‌شود، موجب جراحت روانى می‌شود. زخم‌های عاطفی‌ای که در اثر این رازگشایی‌ها به وجود می‌آیند، معمولاً باعث بی‌اعتمادی آدم زخم‌خورده به همه موجودات زنده دنیا می‌شوند.

چه بکنیم؟
✔️ زخم را بشناسیم : انکار مشکلى که پیش آمده فقط باعث می‌شود دوباره و ده‌باره آن تجربه را تکرار کنیم. اما شناختن زخم و اشتباهى که باعث به وجود آمدن آن شده، به رشد آدم و التیام درد کمک می‌کند.

✔️ واقع‌بین باشیم : واقع‌بین بودن و یادآورى اشتباهاتى که کرده‌ایم لااقل این مزیت را دارد که یادمان می‌آید ما هم فرشته نبوده‌ایم و الآن هم به یک فرشته بی‌گناه ظلم نشده.این‌طوری بهتر می‌شود تبعات زخم را از بین برد.

✔️ رصد نکنیم : رصد کردن کسى که رفته، خودمان را دچار فرسودگى می‌کند. ردیابی طرف مقابل در شبکه‌های اجتماعى و جاهاى دیگر و موشکافى درباره اینکه الآن در چه حال است ما را از واقعیت دور می‌کند. از دوستان مشترک و واسطه‌ها به‌نوعی کسب خبر کردن تنها موجب می‌شود به هم بریزید.

✔️جایگزین نکنیم : تا وقتى که زخم‌های روحمان از رابطه قبلى هنوز تازه است، کار خطرناکى است که رابطه جدیدى را تجربه کنیم. سؤال این است که کى می‌توانیم به پیشنهادهاى بعدى ازدواج پاسخ مثبت بدهیم؟ از وقتى که یادآورى خاطرات قبلى موجب دردهاى شدید نشود.
#دکترشیری

 

در همین رابطه
👈درس ساختن رابطه عاطفی بدون شکست

 

 

 

فیلم چهارفصل (بهار، تابستان، پاییز، زمستان) را یک دوست بهم معرفى کرده بود و دیدنش برایم بسیار تحربه عمیقى بود.
اینقدرى که با بچه هاى کلاس مراقبت از جان هم نشستیم به دیدن؛
فیلم درباره چهارفصل زندگى یک راهب بودایى است که با نمادگرایى چهارفصل منطقه ، عجین میشود.
عادت من را میدانید ، داستان را فاش نمیکنم که زیباییش را از دست ندهید.
نکته قابل توجه خودم :
کارهامون ، افکارمون ، سکوت کردنهاى بی موقعمون ، حرف زدنهاى بی وقتمون ، رو سرنوشت این عالم و خودمون تاثیر داره.
تو نمیتونى جلوى یک جمع آبروى کسى را ببرى و بعدها که آگاهى یافتى ، تو خلوت ازش عذرخواهى کنى !
هفته اى نیست که من نامه ، کامنت و ای میل و … دریافت نکنم با این مضمون که حلالم کن ، اشتباه میکردم …
نکته یک : شخصا اکثر اوقات میبخشم زیرا مدلم این بوده که جنگیده ام و پیش رفته ام و انگار مهم نبوده خیلى وقتى ایمان دارى به کارت؛
ولى فراموش نکنیم که حتى اگر افراد به شما بگویند بی خیال ، حسابدار اصلى عالم بی خیال نمیشود ! ما تاوان اشتباهاتمان را میدهیم با دیدن شان در جایى از همین زندگى و این بسیار تنبیه ترسناکیست.
مدیر تلویزیونى بود ، صداى تلفنش را داشتم میشنیدم که به تهیه کننده نگون بخت میگفت دکترشیرى نباید بیاد رو آنتن زیرا صد میلیون از فلانى گرفته براش تبلیغ کنه 😳
بقدرى اتهامات کثیفى تو تلفن بهم میزد که فقط سکوت کرده بودم… همچین آدمى فرض کن دهسال دیگه به من بگه شیرى حلال کن !( مرده شور اعتقادات منافقانه شون را ببرند ) بسیار خب ! اون آبرویى که ریختى چى میشه ؟ همین ، حلال کن ؟؟؟؟ زیرآب زنها، تهمت زنندگان و بدگوبان پشت سر شما ، تاوان خودشان را میدهند.
من اینطور فهمیده ام که اشتباهاتم را ماسمالى نکنم ، مسوولیتش را بپذیرم و بدانم که زخمى که به کسى میزنم ، مشمول زمان نمیشه ! اینها باعث میشه کمتر علط زیادى کنم در این عالم.
و بیشتر مراقب باشم چه میگویم و چه نمیگویم .
بقیه تون هم میل منید… همین.
فیلم محصول ٢٠٠٣ کره جنوبى و نوشته و کارگردانى شده Kim Ki-dukاست.

 

سقوط، شیرجه در آبشار
Black mirror-season3-episode1
سریال انگلیسى آیینه سیاه بعضى قسمتهاى شاهکار دارد و بعضى قسمتهاى اعصاب خورد کن،
کلیت داستانهایش درباره تخریب روانى در دنیاى تکنولوژى زده در آینده نزدیک است.
این قسمتش درباره جامعه ایست که همه به هم نمره مقبولیت rate میدهند،
آدمها را با عددهاشون میبینیم، جایگاه اجتماعى آدمها بر اساس عددی است که بقیه بهشون داده اند از پنج !
همه براى جذب نمره بهتر ، رفتارهاى غیرواقعى ، لبخندهاى ساختگى دارند . جامعه اى که در شبکه هاى اجتماعى مجازى ، زندگى واقعى را در هم میکوبد!
به قول نویسنده اش در ویدئوى سوم ، زندگى الان ما همینقدر نابود دارد میشود.
داستان این قسمت درباره زنی جوان است که درباره لایک شدن همه کار میکند تا رضایت بیشترى از بقیه دریافت کند.
این چهره غیرواقعى، این انکار دائمى احساسات درونى بسیار تاثیر مهمى در زندگى مان دارد و با فعال شدن قسمتهاى پنهان شده در سایه زندگى، اسباب فروپاشى ما را فراهم میکند.
من یوتیوب فرانسویش را الان گیرآوردم ولى انگلیسیه اصلش

 

بخشی از کتاب “صفر به یک”

یک شمش آهن را در نظر بگیرید که ارزش آن ۵ دلار است. اگر از این شمش آهن در کوره آهنگری، نعل اسب بسازید ارزش آن ۱۰ دلار خواهد شد. چنانچه همین شمش را به یک کارگاه سوزن‌سازی بدهیم، بهای سوزن‌های ساخته شده به ۳۲۸۵ دلار می‌شود. ولی اگر این شمش را به یک کارخانه ساعت‌سازی بدهیم، قیمت فنرهای ساعتی که نهایتا از آن ساخته می‌شود، ۲۵۰۰۰۰دلار خواهد شد. در واقع، تفاوت ارزش ایجاد شده بین ۵ دلار و ۲۵۰۰۰۰ دلار است. شما با خودتان چه می‌کنید؟ از خودتان چه می‌سازید؟
چه قدر به ارزشتان اضافه می‌شود؟ ارزش افزوده‌ای که به عنوان رهبر برای نیروهات ایجاد می‌کنی چقدره؟
مدیر خوب! چقدر به ارزش نیروهات اضافه می‌کنی؟
“صفر به یک”
بهترین کتاب کارآفرینی سال ۲۰۱۴ دنیا
نویسنده : پیتر ثیل، موسس Paypall وعضو هیئت مدیره Facebook
ترجمه: محمدنیا کاظمی‌فر

بازپخش #گوش_نیوش : در زمان حال زندگی کن !

 

#خلاصه_مطب
سلام دکتر شیری عزیز
موضوعی مدتهاست ذهن من رو درگیر کرده که لطف بینهایت بزرگی میکنید که در این راه کمکم کنید
من تو مسئله مذهب دچار مشکل شدم
شاید سالها بهش فکر نمیکردم
اما نزدیک یکسال هست ک ذهنم رو درگیر کرده

اینکه من مسلمانم و باید به دستوراتی که خداوند داده عمل کنم (اما در مورد نوع پوشش اینکار رو‌انجام نمیدم و یا گرفتن روزه)
اینکه اکثرا میگن باید دلت پاک باشه و انسانیت داشته باشی و کاملا قبول دارم،بعد انسانیت و سالم زندگی کردن کاملا درسته اما پیرو دستورات دینی بودن یک موضوع دیگه است
اینکه نمیتونم کتاب قرآن رو به دلیل بعضی مطالبش بپذیرم(ارزش پایین زن،اختیارات بیشتر مردان،نابرابری،مسئله حجاب که نمیتونم بپذیرم که یک مرد اوقدر منزلتش پایین باشه که مثلا با موب بنده تحریک بشه)
این مسائل منو دچار سردرگمی کرده
دوست دارم به یک باور عمیق عاقلانه و باثبات به تصویر دینیم برسم
امکانش هست راهنماییم کنید ؟

 


 

سلام به خاطره گرامی
حقیقتا این سوال را بهتره روحانیون جواب بدهند (که البته اکثرا مشغول سیاست و برنامه تلویزیونی و سخنرانی و مشاوره اند)
آنچه من فهمیده ام اینست که غایت دین ، اخلاق است (گفته نبی اکرم بعثت لاتمم مکارم الاخلاق)

۱-دین چند ساحت دارد (منبع اصلی این جمله را از نوشته جان ناس در کتاب معروفش درباره شناخت ادیان اخذ کرده ام )

۲-داستانها+ سنتها+ قوانین و شریعت+ اخلاقیات+ فلسفه+ پیشوایان

۳- انسان در طول سفر زندگیش تغییر میکند، تصویر خداوند برای او متناسب با نیازهای دوران سفر زندگیش تغییر میکند، خدای یک پسر ۱۳ ساله او را در امتحاناتش موفق میدارد.خدای همان پسر در ۱۸ سالگی برایش معشوقش را دل نرم میکند ، در ۲۳ سالگی از خدایش میخواهد در امتحان پذیرش یک دانشگاه عالی قبول شود و در ۳۰ سالگی ، همسرش را موقع زایمان کمک میکند و در ۴۰ سالگی در بحران میانسالی تو از خدا میخواهی که از بی معنایی نجاتت دهد و …

۴- ما وجه انسانی خود را به درکمان از مفهوم خدا اضافه میکنیم طبیعتا. چنانکه میبینیم ، خدای ما با ما تغییر میکند زیرا خدای ما GOD IMAGE با خدای خالق GOD فرق دارد. خدای ما طبیعتا تحت تاثیر انسان بودن ماست که ادراک میشود.
حضرت امیرالمونین(ع) میفرمایند خدای مورچه ها در ذهنشان یک مورچه عظیم الجثه با چشمانی بسیار بلند است که همه جارا میبیند. (متاسفانه هرچقدر گشتم نتونستم تو اینترنت اصل جمله را پیدا کنم)

۵- وقتی من کودکی پر دردی داشته باشم، خدای من ، مفهومیست که به من امنیت بناست بدهد.یعنی که ادراک هر کس از خداوند تحت تاثیر وضعیت روانکاوانه او نیز قرار دارد.

بنابراین در فرم بالغانه ما به مفهوم خداوند میپردازیم و به همین میزان درست و اخلاقی زندگی میکنیم و ادراکمان از دین را بسط میدهیم. تفسیر فقهی از دین اگر مورد قبولتان نیست ، معنیش این نیست که تفسیر اخلاقی یا فلسفی از دین را تجربه نکنید

مخلص
علیرضا شیری

محمدرضا افزود :

قال مولانا الامام باقر العلوم -علیه السلام
(توحید صدوق/بحارالانوار؛ج۶۹،ص۲۹۳)
هر آنچه را با خطورات ذهنی خود در دقیق ترین معانی آن تشخیص می دهید، مخلوقی است مصنوع مانند خودتان، به سوی خودتان بازگشت می کند، و چه بسا مورچه کوچک تصور کند که خداوند دو شاخک دارد، چرا که داشتن شاخک از برای آنها کمال است و می پندارد که نبودن آن(شاخک) نقص کسی است که متصف به آن(شاخک) نباشد، و این حال عاقلان است در مورد آنچه خدای متعال را با آن وصف می کنند!