متن سوالات:
۱- چرا من با همه بلاهایی که شوهرم سرم آورده، نمیتوانم از او جدا شوم؟
۲-آقای دکتر چطور میتوانیم اراده محکم داشته باشیم تا به بهترینها برسیم؟
۳-آقایی پرسیدند ترس شدیدی از انتخاب یک فرد به عنوان همسرم دارم. چه کنم؟
۴-من در ۳۲ سالگی احساس پوچی میکنم و فکر میکنم هیچ کار مفیدی انجام ندادم
۵-چگونه خشمم را با شفای زنانگیم شفا دهم
۶-آیا به مردی که یک ساله است متراکه کرده و دو ماهیه که عاشقمه میشه امیدی داشت؟
پاسخ آقای دکتر شیری
جهت دسترسی به درس معرفیشده، بر روی تصاویر زیر کلیک نمایید:
من بعد از جدا شدن از دوست پسرم بعد از دوماه وارد رابطه با اقایی شدم و چون هنوز ترس و استرس قبل داشتم تو صحبتام از این استرس میگفتم و اون اقا که ادعا داشت من اولین نفر زندگیشم از این حرفا رنجید و احساس ناامنی کرد و رابطه رو بعد یک هفته تموم کرد من تله بی ارزشی و تنهایی دارم و از این ببت احساس ضعف میکردم که اینجوری تموم شده . بعد از یه هفته دوباره این اقا برگشت و اولش با دست پس میزد با پا پیش میکشید ولی بعد از چند روز قبول کرد ولی من از رفتارش فهمیدم ادم خودشیفته ایه و همزمان مطالب شما رو با رفتارش مقایسه کردم . بشدت نسبت به کوچک ترین اتفاقا واکنش نشون میداد . با وجود اینکه رابطه شروع شده بود از خودش اطلاعات شخصی بهم نمیداد نه ادرس شرکت نه خونه نه حتی شماره موبایل شخصیش و با یه شماره معمولی با من در ارتباط بود و من میدونستم شماره های اصلی دیگه ای داره و پیدا هم کرده بودم.وقتی از این نیازم باهاش گفتم راحت بهم گفت تو دغدغه هات با من فرق داره و تو اولویت من نیستی.منم ازش فاصله گرفتم ولی روز بعد با عصبانیت شدید بهم حمله کرد که تو به من توجه نمیکنی و ادم پرادعایی هستی و فقط حرف میزنی. منم گفتم ما ادم هم نیستیم و رابطه تموم شد.ولی الان بعد ده روز دوباره پیداش شده و هی میره و میاد و با خودش و من درگیره. میشه بهم بگید چیکار کنم؟ کمکش کنم از این مخمصه دراد یا زندگیم بردارم و برم؟
سرکار خانم محدثه گرامی
از حسن اعتماد شما سپاسگذاریم.
به علت حجم بالای سوالات شما دوستان، امکان پاسخگویی از جانب دکتر وجود ندارد.
در صورت تمایل میتوانید از سامانه پرسش ۲۴ که درمانگران مورد تایید آقای دکتر هستند استفاده نمایید.
http://www.porsesh24.com