پرسش‌ها:
  • تا کجا میشه یک رابطه خراب شده رو برگردوند؟ (آموزش غیرحضوری نجات رابطه عاطفی)
  • به چه افرادی میگن: آدم‌های خاکستری؟
  • راهنمایی لازم برای نیمه دوم زندگی
  • وقتی از یک رابطه ناسالم میایم بیرون، چی کار کنیم حالمون خوب بشه؟
  • با احساسات عمیق درونمون چی کار کنیم وقتی همه چیز هست مثل کار و خانه ولی حالمون بده؟
  • یک فرد درونگرا در انتخاب همسر به کدام نکات با توجه به درونگراییش باید توجه بکنه؟
  • چطور بفهمیم رابطه قبلی پارتنرمون فراموش شده است و ما جایگزین نیستیم؟
  • با شرایط اقتصادی که فرصت ازدواج کم شده، چه شرایطی برای شریک عاطفیمون بذاریم؟
  • چطور خانواده رو قانع کنیم که از خانواده بتونیم جدا زندگی کنیم؟
  • با آدمی که بعد هر مشکل و دعوا طلبکاره و خودشو مقصر نمیدونه چی کار کنیم؟ (آموزش غیرحضوری رهایی از تنهایی و مهرطلبی)
  • کسی رو دوست داریم و میدونیم دوستمون نداره و نمیتونیم فراموشش کنیم؟
پاسخ صوتی دکتر شیری:

این مطلب را هم بخوانید
رابطه ی زناشویی ام، به دلیل چاقی با مشکل مواجه شده
6 پاسخ
  1. مجتبی کاشف
    مجتبی کاشف گفته:

    آقای شیری این سایت همون سایتی هست که علی حاجی محمدی در موردش صحبت میکرد ؟ از شما سوالی دارم استاد عزیز : چرا من باید به فردی اعتماد کنم و پولی که با سختی به دست میارم رو به کسی بدم که حتی حاضر نیست هزینه سایت خودش رو پرداخت کنه ؟؟
    اگر جواب بدید که بسیار ممنون خواهم بود . اما اگر جواب ندید (که همین حدس رو هم میزنم) به معنی درست بودن حرف های حاجی محمدی است.

    پاسخ
    • پشتیبانی خانه توانگری
      پشتیبانی خانه توانگری گفته:

      سلام جناب کاشف. خیر اینجا وبلاگ سایت توانگری است و پروژه ای که مد نظر شماست با اینکه ۷۰ درصد از هزینه ان پرداخت شده بود به درستی تحویل ما نشد و الان توسط تیم فنی خودمان اداره می شود

      پاسخ
  2. احمد
    احمد گفته:

    سلام دکتر جان
    ۱_من جوانی ۲۹ ساله و در حال ورود به ۳۰ سالگی هستم که بعد این همه سال دلیل زندگی کردن و آمدنم را در این دنیا نمیدانم .
    ۲_۱۰ یا ۱۲ حساب از دستم در رفته با یکی از دختر های هم دانشکده ای خود که در آن زمان به هیچ عنوان حتی در گوشه ای از ذهنم هم گنجانده نمی شد که آن دختر که او چندش سیریش آدامس می گفتم دوست شوم و به خاطر او از خانواده جدا و مستقل زندگی کنم و حتی شغلم را عوض کنم هرچند که از لحاظ کاری و مالی مکمل همدیگر هستیم و زندگی را با هم اداره میکنم.
    ۳_در یک اتفاق که موجب جدایی ما شد و من ازدواج نافرجامی داشتم با اکراح و بی میلی به عنوان یک فرصت وارد رابطه شدیم از آن روز تا الان هر روز یک ماجرا و یک چالش جدید داریم.
    ۴_رابطه تا حدودی خوب هست ولی طرف مقابل بسیار شکاک و متعصب برسه من است به حدی که گاهی اوقات برایم آزار دهنده میشود
    ۵_با این اوضاع اقتصادی امروزه به هم وابسته شغلی هستیم ولی بیشتر من
    ۶_خودم هنوز دلیل اینکه مثل یک رباط فرمان پذیر و دستور گیرنده شده ام قدرت تصمیم گیری درستی ندارم برای رسمی کردن رابط مانده یک زن شوهر رسمی باهم زندگی و کار میکنیم ولی شب ها او در منزل پدرش من در منزل خودم و جدای از خانواده خود در حدی که گاهی اوقات ماهی یک بار به دیدن خانواده خود میرم آن هم منی که روزی نبود که بدون اجازه خانواده یک لحظه از درب منزل پدری بیرون بروم و مطیع خانواده بودم
    ۷_تمام رابطه و حرمت های بین من و دختری که با او در حال حاضر ۱۲ سال است با او هستم و خانواده هایمان شکسته ولی باز هم رابطه را ادامه داده ام و به همه اعلام کردم که من خواهان هستم (با خودم که تعارف ندارم از بعد ازدواج بدتر شدن اوضاع اونم من که یه طلاق داشتم و اگر نتوانم ادامه بدم باز میشه طلاق ولی این بار طلاق عاطفی)
    ۸_خودم حالم از خودم بهم میخوره بیش از هزار بار از لحاظ کاری شکست خوردم الانم تو این رابطه ۸۰٪به خاطر امنیت کاری هم من هم اون خانوم باهم هستیم ولی ایشون یه عاشق از خود گذشته هست که حاظر نیست بیاد بریم دادگاه بیاییم سره خونه زندگیمون منم الان ۴ ساله بلاتکلیفم پدرش مخالف و خودش هم ترسو دکتر جان دوسش دارم ولی خیلی تو گذشته آبروی هم رو بردیم تو هم خانواده هم فامیل
    دیگه دادم کم میارم
    شما به یک آدمی که تو کویر مونده آب داره ولی به اندازه زنده موندن همش دارم تو یه سراب دست و پا میزنم از بطری آب خودم میخورم ولی فکر میکنم تو برکه دارم شنا میکنم
    ۹_ملکه عذاب پدر مادر من و باعث خنده کل فامیل هردو شدیم
    تو رو به مقدسات قسم کمکم کنید بریدم

    پاسخ
  3. ثریا
    ثریا گفته:

    من نمی خوام توی اینستا مسیج بذارم چون تقریبا تمام آدم های نزدیکم(خانواده ‌‌دوستان) جزو پیچ ایشون هستن ولی دلم می خواد سوالم رو مطرح کنم و‌اگر لایک خورد جوابمو بدونم!
    من خشم دارم، نسبت به آدمای اطرافم و احساس رهاشدگی و مهرطلبی میکنم! چطور می تونم شرایط رو تا حدودی توضیح بدم و ببینم راهکاری برای مقابله یا حتی قبول این خشم هست یا خیر؟

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *