✍ پرسش:

من به مدت ۷ سال در رابطه از راه دور بودم، خیلی خیلی توی اون رابطه اذیت شدم. میدونستم حضورم توی اون رابطه اشتباهه ولی ادامه دادمش. بعد از پایان دادن بهش به شدت خودم رو سرزنش می کردم. هر پسری که میومد سمتم با بدرفتاری اونو از خودم دور میکردم. حتی به خودم فرصت نمی دادم که طرف مقابل رو بشناسم . به تازگی به پسری که ازم خواستگاری کرد جواب منفی دادم ولی بعدش پشیمون شدم که کاش فرصت آشنایی رو بهش میدادم و دوباره افتادم تو سیکل خودسرزنشگری. ازتون میخوام منو راهنمایی کنید که با این خود سرزنشگری ام چه کنم؟

 

🎧 پاسخ صوتی دکتر شیری:

این مطلب را هم بخوانید
آیا رابطه ی تمام شده را میتوان دوباره احیا کرد؟
11 پاسخ
  1. nasrin
    nasrin گفته:

    خیلی خوب بود و من هم پنج ساله تو رابطه ایم که ماهی دو بار همو میبینیم و واقعا حس میکنم با حرفاتون من خودمو لایق ی اب باریکه دیدم …😔

    پاسخ
  2. سارا
    سارا گفته:

    سلام آقای دکتر
    من با همکارم رابطه ای رو شروع کردیم ولی اون همش میگفت من اهل ازدواج نیستم چون شکست عشقی خورده بود و بعد از چهارسال دختره رهاش کرده بود ولی هیچوقت به من نگفت دلیلشو میگفت خودمم نمیدونم ولی ایراز احساسات زیادی بهم نمیکرد ولی من دوستش داشتم ولی هربار اون منو با زخمی که از اون دختر خورده بود اذیت میکرد تا رفت برای ادامه تحصیل خارج از کشور یعنی شش ماه بودیم فقط بعد از اونجا با چت و پیام حرف میزدیم ولی اون با کلمات بی روح و سردش رنجم میداد هرچقدر من گرم و احساسی بودم اون برعکس بود یه روز بهم گفت من بیماری دوقطبی دارم و دختره بخاطر اون ولش کرده من خیلی باورش داشتم و براش خیلی ناراحت شدم تا اینکه یه روز گفت باهم ازدواج میکنیم وقتی برگردم ولی اونجوری بهم محبت و توجه نمیکرد باز همون رفتار رو شروع کرد بیخودی عصبی میشد وقتی بهش یاداوری میکردم حرفاشو میگفت حرف گذشته رو نزن . خیلی ازارم داد حس میکنم احساسات پاکم رو از بین برد و منو تبدیل به فردی بی روح و بی احساس کرده که نسبت به هیچ مردی اعتمادی نخواهم داشت. از خودم متنفرم از اینکه اینقدر ادم احساساتی و حساس و زود رنجی هستم. نمیدونم باید چکار کنم.

    پاسخ
  3. نازنین
    نازنین گفته:

    درود بر دکتر شیری عزیز
    ممنونم بابت اینکه انقدر قشنگ راهکار ارائه میدین و ارزشمندترین گنجتون زمان رو برای ما میزارین🙏🌹
    متاسفانه منم به خاطر از دست دادن پدرم در نوجوانی دچار تله رهاشدگی هستم و خودمو پایبند به رابطه ای کردم که ۴ساله از راهه دور است اما با گوش دادن این ویس تثمیمای جدی تری برای ارزشمندی خودم گرفتم
    ممنونم بابت اینکه هوشیارم کردین

    پاسخ
  4. بهار
    بهار گفته:

    سلام
    من هم دو سال با پسری دوست بودم و رابطه خوبی داشتیم، ایشون شش ماهه برای تحصیل و اقامت رفته خارج کشور، تو این مدت رابطه از راه دور داریم و منم دارم مدام موقعیتای ازدواجمو رد میکنم. ازم خواسته چهار سال منتظرش بمونم ولی نمیتونه قول بده بهم چون شرایط نامعلومه و باید کاراش درست بشه تا بتونیم با هم ازدواج کنیم…. قرار بود با رفتنش رابطمون تموم شه ولی هیچ کدوم نتونستیم و حالا که ازم میخواد بمونم منتظر من خیلی بهم ریختم، چون سه چهار سال رابطه دور واقعا برای من با توجه به شناختی که از خودم دارم خیلی وحشتناکه و این همه نیازو سرکوب کردن تصورش سخته. خواستگار هم دارم الان سفت و سخت و نمیدونم تصمیم درست چیه، پای عشقم وایسم با همه سختیاش یا تمومش کنم. دارم پیش مشاور هم میرم ولی تصمیم خیلی سختیه برام چون واقعا رابطه ارزشمندی داریم.

    پاسخ
    • دکتر شیری
      دکتر شیری گفته:

      من به عشق احترام میگذارم
      ولی واقع بینی بهم میگوید هر دوی شما دوباره میتوانید با کسانی دیگر عاشق شوید و ازدواج کنید و خوشبخت شوید
      بهتر است وقتتان را حرام نکنید هر دو تون

      پاسخ
    • نیلوفر
      نیلوفر گفته:

      عزیزم من هم دقیییقا شرایط تورو دارم و جوابی که واست دارم اینه که اگه سنت داره بالا میره اگه کار و برنانه ای تو زندگیت نداری و وقت ازدواجته و اگه اون پسر برای جبران دوری واست وقت و انرژی کافی نمیذاره و اگه بهت قول ازدواج نداده بنظرم بخودت با ادمای دیگه فرصت بده .منم شرایطم مثل شماست اما من بیست و دو سالمه و هنوز کلی کار تو زندگیم دارم و بفکر ازدواج نیستم و عشقم هم قول ازدواج بهم داده هم همه جوره قبولش دارم هم داره تلاش میکنه و وقتی درسش تموم شه میاد منو میبره اما چیزی که هست اینه ک من این عشق رو بخشی از زندگیم کردم نه همش و این دوری دو سه ساله رو فرصتی دونستم برای پیشرفت تمرین صبوری و اثبات عشق واقعی چون واقعا توجه و انرژی کافی و نه فقط حرف الکی از طرفم میبینم موندم و میمونم چون خوشحالم و امید دارم اما اگه ام نشه ریسک رو کل زندگیم نکردم رو وقتم ریسک نکردم در کل چون خودمو هیچوقت فدا نکردم بلکه واسه ی بخشی کوچک از زندگیم فقط صبوری کردم .

      پاسخ
  5. ستاره
    ستاره گفته:

    سلام.
    من حدود چند ماه پیش با پسری آشنا شدم که خارج از ایران هستند.اوایل رابطه گفتن کم کم با هم اشنا میشیم.و یا یکبار دیگه گفتن اگر سراغت را نمیگیرم چون برام مثل ی دوستی و ناراحت نشی.یا اینکه اگر من کاری میکردم یا هرچیزی که بنظرش میرسید که مثلا من قرار رابطه را تمام کنم یکباره پیام میداد..طبق چیزهایی که من ازش فهمیدم اینکه علاقه و تمایل چندانی از اینکه بهش پیام بدم و … نداره و خودشم هفته ای یکی دوبار اونم در حد احوال پرسی سراغ میگیره.و یا زیاد درگیر احوال و کارهای من نمیشد و من بیشتر سعی میکردم بشناسمش.
    من این دو گانگی را نمی‌فهمم.اگر دوستم و مهم نیستم چرا اون حرفها و کارها را میکرد ..
    اصلا منظورش چی؟

    پاسخ
  6. شيوا
    شيوا گفته:

    دکتر شیرى سلام
    من از شنونده هاى پر و پا قرص گوش نیوشهاتون هستم و شما تنها طرز فکر و صدایى هستید که حالم رو بهبود میده و امیدوارم که همیشه در سلامت روح و جسم باشید.
    من کاملا احساس میکنم که این رابطه ى دور ۶ ساله ى بنده خیلى اشتباه هست و توى این ۶ سال خیلى ضربه ى روحى خوردم، از همه طرف خودم رو محدود کردم با تمام سختى ها و خود خورى ها و سو تفاهم هایى که خودتون گفتید و تنهایى نیازاى عاطفى یک خانم رو به دوش کشیدم… و بنده همیشه کاملا پا بند عشقى که دارم توى همه ى این سالها بودم و قطعا خیلى از شرایط هام رو هم ااز دست دادم…از همه طرف…
    احساس میکنم که باید تموم کرد این رابطه رو اما طرفم رو خیلى دوست دارم و هر وقت تصمیم میگرم که این ارتباط رو تمام کنم بیشتر از شریک عاطفیم حال خودم بده… و احساس عذاب وجدان میکنم که چرا صبورى نمیکنم با وجود اینکه ۶ سال با بد و خوب ساختم و نمیدونم این تضاد فکرى و روحى از کجا میاد….
    شریک عاطفی من هم خیلى ابراز علاقه و عشق به من میکنه و ما رابطمون رو با عشق شروع کردیم… اما دقیقا طبق گفته ى شما بعد از مهاجرتش بر خورد ها…اخلاقاش… طرز فکراش… دقیقا مخالف با ذهنیت من از اخلاق و طرز فکر اون شد و این منو به شدت آزار میده…
    هر دومون هم داریم زجر میکشیم و من کاملا واقفم بر این که اون هم در حال حاضر از اخلاق و رفتار ها و طرز بیان کردن ناراحتیام خوشش نمیاد و دایم به من میگه که عوض شدى و خیلى خود خواهانه میگه این شرایط من هست که تغییر کرده با همه ى سختى هاى مهاجرت من حق دارم درک بشم و حق دارم که اخلاقم عوض شه اما تو حق ندارى… و کلا یک آدم دیگه شده و به طور کلى هر دوى ما حال و هواى خوبى ازین رابطه نداریم و یک دنیا دلچرکینیم از هم… اما نمیتونیم از هم دل بکنیم انگارى…
    نمیدونم چى درسته چى غلط فقط میدونم این نقطه از رابطه مون رو دوست ندارم و خوشحال نیستم بابتش
    به من قول داده که یکسال صبر کنم تا کارهاش رو درست کنه و بیاد جلو واسه جدى شدن رابطه ولى من روز به روز حالم بدتره و احساس میکنم این آدم دیگه اون آدم قبل نمیشه حتى اگه زیر یک سقف باشیم با وجود این شرایط هاى روحى شاید نتوتم خوشبختش کنم و یا اون منو خوشبخت کنه با تموم این ناراحتى هایى که این همه سال تو دلمونه…
    اما اون همش میگه واسه دوریمونه که حالمون بده نزدیک باشیم همه ى سو تفاهم ها بر طرف میشه و از من تقاضا ى صبر کرده که بیاد جلو و رابطمون رسمى شه…
    اما من حالم بده و هر چى زمان میگذره بیشتر احساس ناراحتى از طرفم دارم و کاملا احساس میکنم توى تصمیم گیرى درست وسط یک باتلاقم که هر چى دست و پا میزنم در که نمیام هیچ بدتر هم فرو میرم وسط این همه سختى…
    من اون رو بیش از حد قبول داشتم اما از یک جایى به بعد تموم تصورات و ذهنیتام آوار شد رو سرم و این برام خیلى سنگین بود…
    خیلى هم دوست دارم با شریک عاطفیم جلسه ى مشاوره برداریم اما امکان پذیر نیست چون هم اون نزدیک به من نیست و هم تایممون یکى نیست و هم اون قبول نمیکنه که کسى حتى تلفنى کمکمون کنه… نمیدونم از چى میترسه اما میدونم که شدیدا بخاطر مهاجرتش و تنهایى و سختى هاش افسردس…
    دکتر من چیکار کنم؟ متاسفانه به شما که دسترسى ندارم بتونم باهاتون جلسه مشاوره بردارم میخواستم خواهش کنم ازتون که پاسخ این پیام من رو بدید و بنده رو راهنمایى کنید و به من بگید کدوم از پکیج هاتون رو تهیه کنم که حال منو بهبود بده و بتونم توى تصمیم گیریم دقیق بشم پکیجى که هم منو بتونه راهنمایى کنه هم شریک عاطفیم رو تا بتونیم درست تصمیم بگیریم و منصفانه باشه با وجود این همه عشق…
    من رو ببخشید بابت این همه پر حرفى اما شما تنها سو سو ى امید من هستید وسط این روزاى سخت و حال و هواى بد…
    سالم باشید🙏🏻

    پاسخ
  7. سارا
    سارا گفته:

    سلام اقای دکتر،وقتتون بخیر ، واقعا ممنونم ازتون … میخواستم بگم که من هم دو سال تو یه رابطه ی از راه دور بودم با همکلاسیم ( ینی فقط بهم تکست میداد ولی در ظاهر جلوی بقیه حتی سلامم بهم نمیکرد ) ، من دختر ۲۵ ساله دانشجوی پزشکی در شهری غیر از شهر خودم هستم ، دورگه ی ایرانی اروپایی، خانواده ی متمول و خوب ، همه ی امکاناتی رفاهی زندگی که فکر کنین داشتم و دارم ، از نظر خودم و تقریبا همه ی اطرافیانم زیبا هم هستم ، دختر بسیار باانگیزه و درسخونی هم بودم … ولی بعد از تمام شدن اون رابطه ی احمقانه خیلی حالم بده هنوزم ، خیلی سعی میکنم خوب باشم ولی تا دوباره میبینمش هر روز تو بیمارستان (!) به هم میریزم …
    اینا رو گفتم که بگم واقعا راضی شدن به این اب باریکه ها خیلی میتونه به ادم اسیب بزنه ، خیلی زیاد ، هم خود رابطه و هم بعد از اومدن بیرون از این رابطه ها … من هنوزم که هنوزه فرصت های ازدواج عالیمو دارم رد میکنم ، فکر میکنم منم باید روی تله ی رهاشدگیم کار کنم …
    ممنونم بابت راهنماییتون اقای دکتر

    پاسخ
  8. وحید
    وحید گفته:

    با سلام
    من از طریق اینترنت دو سال رابطه‌ای عاطفی با یک خانم آمریکایی داشتم که البته دو سال قبل تر یا بیشتر ما با هم دوست بودیم و در دو سال دوم ارتباطی که عاطفی و عاشقانه شد که شاید به دلایل مختلف طولانی شد بدون ملاقات حضوری که در نهایت برخلاف شروع که خیلی شوخی شروع شد اما جدی و شکننده تمام شد. من از رابطه قبل خیلی چیزها یاد گرفتم. اولی و مهمترین آنها اینکه سعی نکنم طرف مقابل را تغییر بدهم و همان طور که هست بپذیرم و یا کلا با آن شخص ارتباطی نداشته باشم که البته این مشکل بیشتر در جامعه ایرانی وجود دارد تا جوامع دیگر. اما پیشنهاد من برای هر رابطه‌ای یاد گیری برای بهبود خود و رابطه است اگر طرفتان در خصوص بهبود خود و رابطه هزینه ای نمی کند بی شک آن زمان باید بدانید که شما به تنهایی قادر به بهبود هر مدل رابطه نخواهید بود. در ابتدا از آقای دکتر شیری و سایر عزیزانی که بر روی افکار، روحیات، روان و احساساتمان کار می کنند تشکر می کنم. این اتفاقی است که جوامع توسعه یافته از آن بهره می برند و ما جامعه ایرانیدر این حوزه ها خیلی تازه وارد هستیم. از آقای دکتر شیری خواهشمندم در خصوص هزینه ها دوره ها یک نگاهی به جوامعی کلی داشته باشند از لحاظ اقتصادی.

    پاسخ
  9. ژاله
    ژاله گفته:

    سلام
    من چند ماه هست تن به رابطه ی از راه دور دادم و طرفم توی یک کشور دگ در حال تحصیل هست و بسیار مستعد ازدواج هست تا جایی ک من شناختمش با خیلی از معیار های من جور در میاد.
    راستش من اولش فکر میکردم اون وقتی از ایران بره فراموش میکنه این احساسش رو و بهشم گفتم ولی این اتفاق نیافتاد و اون رابطشو با من حفظ کرد الان شروع به شناختن هم دگ کردیم و تا الان سعی کردیم خیلی اختلاف نظراتی ک بینمون هست رو مثل دوتا آدم بالغ برطرف کنیم و به نظرم داریم خوب پیش میریم من ایشون رو به خانوادم معرفی کردم و ایشون هم به گفته خودش منو معرفی کرده من توی این مدت خیلی خاستگار های خوب داشتم و من میخوام حرف هاشو قبول کنم و مبنی رو بر اعتماد بگذارم ولی همش صحبت های بقیه میاد وسط ک خب اگ دروغ بگه چی؟
    اگ همزمان ک با توعه همین رابطه از راه دور رو با یکی دگ ام داشته باشه چی؟
    و کلی اگر های مختلف ک من نمیدونم باهاشون چیکار باید بکنم و چه تصمیمی بگیرم.
    خیلی گیجم
    یکم مارو توی رابطه از راه دور راهنمایی کنید.

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *