پارسال خرداد ماه با پدرم مشرف شدیم عمره که حقا یکى از بهترین توفیقات زندگیم بود که در آستانه چهل سالگى سعادت داشتم آقام را میهمان کنم ببرم. در آستان مسجدالحرام سجده شکر بجا آورم، اما همسرم در این حین که رسا را باردار بود و ما نیز در عمره، شروع به خواندن کتاب “قلندر و قلعه” اثر دکتر یثربى کرد که درباره زندگى عارف یحیی سهروردى است؛ تاثیر این کتاب روى این زن، رویاهایى که شیخ شهاب‌الدین میهمان ناخودآگاهش شد، بقدرى شیرین بود که حتى قصد کردیم اسم پسرمان را که عید فطر به دنیا آمد، یحیی بگذاریم.

این نسخه کتاب خودم، دست بدست خیلی‌ها از پارسال گشته و در جان یک زن اثرى صد چندان دارد؛ زیرا شرحى دلنشین است بر سیر عرفانى این مرد حیرت‌انگیز عرفان اسلامى
حالا که چشم گشوده‌اید و شروع به مطالعه کرده‌اید، قلندری هستید که برای رسیدن به قلعه‌های علم و حکمت ۸۰۰ سال به عقب برگشته‌اید و هم‌سفر شده‌اید با یحیی بن حبش سهروردی؛ هم‌سفری که شاید پیش از خواندنِ این کتاب برای‌تان ناشناخته بود و از او اطلاعاتِ چندانی نداشتید. اما حالا بعد از مطالعهٔ کتاب اگر با اسمِ سهروردی روبه‌رو شوید به وجد می‌آییی و چنان دربارهٔ او صحبت می‌کنید و نظرهای متفاوت می‌دهید که انگار سال‌ها با او زندگی کرده‌اید.

این مطلب را هم بخوانید
به پسرم رسا
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *