آیا شما بابت این متفاوت بودن برچسبهاى سنگین خوردهاید؟
این مدل زندگى چه درسهایى به شما آموخته که به من هم یاد دهید؟
فیلم مال سال ٩۴ است، کوچه بىنام
هاتف علیمردانی ساخته و کلى جایزه هم گرفته (من بعد تماشا متوجه شدم) که حقش بود
داستان:
یک خانواده سنتى ساکن منطقه مرکزى شهر با چند شخصیت مجزا
پدر مذهبى، حلال خور، میوه فروش منصف، زحمتکش، آبرودار در محل (بازى حیرتآور فرهاد اصلانى که بارها مرا به گریه انداخت)
مادر حزباللهى فعال در مسجد محل و جانباز و …
سه تا دختر: یکى چادرى، ادامه دهنده راه مادر اما با یک ازدواج افتضاح با یک شوهر ژلهطور!
یکى درونگرا و عاشق و ساکت
یکى (بازى باران کوثرى که جایزه اول جشنواره فجر گرفته) اهل دوست پسر، فرار و از مدل ذهنى مادر و خواهر بزرگ، معترض به سنت، در ارتباط با یک مرد متاهل در حال طلاق بچهدار شکاک پارانویید (بازى شاهکار امیر آقایی)
چرا فیلم را پسندیدم:
نکتهاى که توجهم را جلب کرد تفاوت داشتن اعتقادى، سبک زندگى با خانواده بود، در حالیکه مادر مذهبى بابت داشتن دختر قرتى موفکلى حرص میخورد، پدر تو پذیرش بیشترى بود، سعى نمیکرد دختره را از عذاب و … بترسونه؛ گرچه او نیز کمى وجدان درد به دختر شیطون میداد اما واقعبینتر بود و همین باعث شد دختره از رابطه اشتباهش بیاد بیرون؛ دختر تله بیارزشى احتمالى خودش را با رفتن به روابط بد میخواست جبران کنه و پدر با تزریق باارزشى به او داستان را جمع میکرد
✔️قاب واقعبینانه خانواده سنتى و مسایٔل فراوان درونش بدون لاپوشانى
✔️مساله امید و ناامیدى
✔️بازیهاى حیرتآور اکثر بازیگران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.