✍️دکتر دیروز فهمیدم ویتیلیگو دارم. نشونههای بروزش برای من جوری بود که خودم را هم به اشتباه انداخته بود. از دیروز تا الان انقدر گریه کردم که چشام داره از حدقه در میاد. فقط میخوام بدونم چرا من؟ خدا میخواد با چی منو امتحان کنه؟ منی که همیشه سعی کردم اگه خیری به بقیه نمیرسونم شری هم نرسونم. من باید تقاص چی را پس بدم؟ این تقدیر منه؟
دکتر درست سنی که من باید به فکر ازدواج و … باشم باید ویتیلیگو بگیرم؟ از دیروز که فهمیدم به کسی که تو رابطهام باهاش گفتم برو، نگفتم چِمِه ولی جوابش کردم. یه عمر جون کندم و ارشد از دانشگاه عالی گرفتم تو ۲۴ سالگی. ۲ ساله سر کار میرم. جدیدا رفتم تو رابطه. الان باید این بلا سرم بیاد؟
پاسخ دکتر شیری:
✔️در درجهی اول متاسفم به خاطر این بیماری پوستی، اونم به خاطر دختر بودنتان قطعاً درد بزرگتری را حمل خواهید کرد؛
از من پرسیدهای: «چرا؟»
✔️احتمالاً نه من نه هیچ کس دیگری جوابی برای این سوال ندارد منتها جواب نداشتن من، کمی فلسفی هم هست، خودم وقتی دیابت گرفتم و از بهشت سلامتیم پرت شدم بیرون، دو شب غصه خوردم به خاطر اینکه علیرغم کنترل قند خود، عمر کمتری خواهم داشت، بیناییام را زودتر از دست خواهم داد، زودتر کلیههایم روی هوا خواهد رفت و … از خدا سوالی نداشتم زیرا دیابت را یک بیماری میدانم مثل همهی افتخارات بزرگی که بیدلیل نصیبم شد(هوش و معلمینی عالی و …)
✔️من فهمیدم باید سریعتر عمل کنم! زودتر کتابهایم را بخوانم و هر خیری میخواهم در طول عمرم به بقیه برسانم، زودتر بجنبم!
عشقهای زندگیام را بهتر بستایم و به فرزندم و همسرم و خانوادهام تمام عشق را هدیه دهم و برای مردم مفیدتر باشم.
سعی کردم زیاد به گذشتهی بدون بیماریام فکر نکنم و به آینده و الان خوبترم متمرکز بشوم.
👈اینطوری به افسردگی فرو نرفتم و قندم نیز کنترل است و سبک زندگیام تغییر کرد.
✔️درباره ویتلیگو نیز شاگردی دارم مبتلا به این بیماری که الان از دوستان خانوادگیام است؛ روزی سر یکی از کلاسها آمد و به دختری که روی صورتش جای زخم جراحیگونه در اثر تصادف بود، پیامی عظیمی داد که اگر خودش را با بیماریاش معرفی کند، دنیا نیز او را بیمار خواهند یافت. خودت را دختری ببین با هزار فرصت روبرو و البته فقدانهایی بزرگ نیز در زندگیات به خاطر همین بیماری خواهند آمد که باکی نیست.
کتاب شفای زندگی لوییز هی به میلیونها نفر در دنیا کمک بزرگی کرده است، امتحانش کن.
#معنای_زندگی #سفر_زندگی
برای مشاهده آموزش غیر حضوری مرتبط با این مطلب میتوانید بروی تصاویر زیر کلیک کنید
چه پاسخ خوبی اشکم درومد
منم وقتی تو سن۳۰ سالگی فهمیدم دیسک کمرم بیرون زده و باید جراحی کنم از بهشت سلامتی به بیرون پرت شدم هر جا هم دکتر میرفتم میگفتن اگه عمل نکنی پات فلج میشه تا مدتها تو شوک بودم تا اینکه یکی از دوستای جوونم که اونم به کمر درد حاد تری داشت و از ناحیه ی مهره های کمر دچار مشکل شده بود وقتی بیقراری های منو واسه عمل کمرم دید بهم گفت سعی کن این به بعد با دردت دوست باشی اگه عمل کنی به اوضاع قبل دیگه برنمیگردی و باید همیشه رعایت کنی خیلی از موارد رو تا سلامت بمونی ازین حرف یهو قدرت گرفتم و بعد از اون با بیماریم دوست شدم الان ۵ سال از جراحیم میگذره و من با ورزش و رعایت کردن مواظب سلامتیم هستم و خداروشکر مشکلی ندارم
سلام .من ده سال مبتلا به این بیماری هستم .باید کنار اومد .هر چی کمتر بهش فکر کنی راحتتر هستی .از آفتاب مستقیم دوری کن .آفتاب سم برای این بیماری .و خوراکهای با مواد افزودنی تا جایی که امکان داره مصرف نکن .از گیاه پا غازه .چه دم کرده .یا بصورت استفاده در غذا مصرف کن .برات آرزوی روزهای خوب و حال بهتر رو دارم