پرسش: یه رابطه ای که نه توش بهتون میگن برو نه بمون تکلیف چیه؟ گاهی اوقات میدونین حتی طرف دوستون داره، ولی یا از غرور یا از درونگرایی و ترس بیش از حد از شما فاصله میگیره، با این جور آدما باید چی کار کرد؟
پاسخ صوتی دکتر شیری:
👈 آموزش غیرحضوری مرتبط:
با عرض سلام و خسته نباشید
از شما بسیار سپاسگزارم
من بسته از تله بی ارزشی تا من ارزشمند رو در تابستان گرفتم و تا الان بارها و بارها گوش کردم
واقعا راه گشا بوده.
زنده باشید
أستاد شیری عزیز سلام من تین مطلب رو گوش کردم. شرایط متفاوت تَر به طرف میگی واضح طبق گفته شما clear که من میخاوام اسم رابطه تغییر کنه اون هم موافقت میکنه برای ازدواج ولی این میان هم. در أوج رابطه که گفته ok قهر میکنه ، از خورده مسائل مسئله میسازه به قوله سنگ میندازه. با این أفراد چه باید کرد. 🙏🏻
سلام، من بااقایی حدود۴ ماه اشنام
تاهمین دوسه هفته پیش همه چى باب میل من بود، نوع توجه اش، مهربونى اش، طرز دوست داشتنشو دوست دارم، نه زیادی نه کم، با شناختى هم که تااینجا تحت نظر مشاور داشتم ادم درست و شریفی هست،و بیش از نصف معیارهایی که میخواستم رو داره، ازونور هم بخوام بگم، من هم واس او مثبت و دوست داشتنى بودم و میگه حرفها و وجود تو خیلى واسم اهمیت داره و صادقانه دوستت دارم، اما تو این دوهفته گذشته خیلی چالش داشتیم، زنگ نمیزد از من دورى میکرد، و من هربار ناراحتیمو با لحن هاى مختلف اعلام کردم احساس کردم بیشتر ازمن فاصله میگیره، همش میگفت بایدببینمت راجبش صحبت کنم اما نمیومدمنو ببینه،تااینکه من بهش گفتم اگه منظورت ازین فرارها تموم کردنه تموم کنیم، چون من نیازدارم ادمى که کنارم هست قاطع وباشهامت باشه ، ایشون توضیح داد از خودم و شرایط فعلیم راضی نیستم و رویاهایی که داشتم باتوجه به شرایط الانم احساس میکنم درحال نابودیه، انگار به یه چالش بزرگ خورده، اینم بگم ایشون کمال طلبی منفی داره دائم خیلی تو فکر میره و از خودش راضی نیست، بهم گفت رابطه قبلیش هم بخاطر حواس پرتى و تو خودش بودن ازدست داده من بهش پیشنهاد دادم از مشاور کمک بگیره،چون احساسم به این بودکارى از من برنمیاد اما نمیخوام هم پسرخوبی مثل او سر یه موضوعی اینجورى ازدست بدم من ناراحتم چون اول رابطه عشق و مهربونى میگرفتم ولی الان ممکنه دو روز هم بگذره و خبرى نگیره یا ققط تکست بده که واس من کافی نیست،ایشون میگه من همون ادمم که متقاعدت کردم تواین رابطه بمونى و به اصطلاح مختو زدم، بین اینکه زبونا اقرار میکنه دوستت دارم و میترسم ازدستت بدم و عملش که زنگ نمیزنه من گیج شدم، و دلم میخواد رابطه روبه جلو حرکت کنه، چه نحوى بایدبرخوردکنم؟ وقتى میشه ادمها یکم مدیریت داشته باشن چرا نمیکنن؟من خودم همیشه سعی داشتم روبه جلو باشم و روخودم کار کنم و اعتقادم به اینه باحرف زدن و همدل بودن تو رابطه میشه خیلی از چالش هارو گذروند(من تله رهاشدگى و اسیب هاى عاطفی داشتم و روی اونها هم مشغول کار کردنم، یه صدایی بهم میگه شاید بابت ترس های خودم این رابطه هم دارم به تموم شدن هول میدم؟
کاربر گرامی
برای سوالات شخصی خودتان لطفا به سایت porsesh24.com مراجعه کنید
سلام، آقای دکتر. من ۶ ساله با آقای دوس بودم بد این چند سال نامزد کردیم الان دوسال شده ولی الان اون آقا هم تند شده و لجبازی میکنه بهش میگم بیا بریم عقد کنیم همش این ماه اون ماه میکنه موندم از بلاتکلیفی و هر دوموون تو یه شرکت کار میکنیم من همش میترسم بهم بخوره… نمیدونم چیکار کنم.
ممنون از حسن اعتماد شما
این مکان امکان پرسش و پاسخ ندارد
در صورت تمایل میتوانید از سایت PORSESH24.COM که درمانگران مورد تایید آقای دکتر پاسخگو هستند، استفاده نمایید