در این مقاله به ۱۰ اشتباه مرسومی که درونگراها مرتکب میشوند – البته به صورت ناخواسته – میپردازیم. امیدواریم اگر درونگرا هستید بتوانید به خوبی از آنها بهره ببرید.
این ۱۰ اشتباه عبارتند از:
۱- گاهی خیلی رسمی و غیردوستانه میشوند
گاهی اوقات ممکن است شما را به یک مهمانی دعوت کنند. خواه از رفتن به آن مهمانی که از شانس شما پر از جمعیت و هیاهو است طفره بروید، خواه در مهمانی در گوشهای بایستید و به تنهایی مشغول صرف نوشیدنی خود باشید، دیگران فکر میکنند که از آنها خوشتان نمیآید. اما حقیقت امر این است که شما صرفا از این مهمانیها و دورهمیهای شلوغ خسته شده و احساس آشفتگی میکنید.
از اینجا شروع کنید: اگر از طرف یکی از دوستانتان به مهمانی دعوت شدید که بیش از حد برای شما برونگرایانه بود، برای او بگونهای برنامهریزی کنید که شما را در مهمانیهای کوچکتر و یا یک نفره دعوت کند. سعی کنید تنها دعوت مهمانیهایی را رد کنید که میدانید واقعا از آنها بدتان میآید و یا اصلا توان رفتن به آنجا را ندارید.
۲- قطع رابطه با دیگران
این کار اول از چیزهای کوچک شروع میشود. مثلا یک قرار را کنسل میکنید یا جواب تلفنی را نمیدهید – اما نهایتا خواهید فهمید که خیلی وقت است یک تعامل سازندهای با یک دوست خوب یا یکی از اعضای خانوادهتان نداشتهاید. اگر بخواهید این مسأله را توجیه کنید به خود میگویید: «خوب، اونا نمیتونستن دوباره به من زنگ بزنن، پس اوضاع انقدرها هم بد نیست که نخوان منو دوباره ببینن» اما اگر خلاف این تصور وجود داشت چه اتفاقی میافتاد؟
در موردش فکر کنید: شما فکر میکنید آنها به اندازه کافی به شما اهمیت نمیدهند زیرا دیگر تلاشی برای تماس با شما نمیکنند و اگر شما هم از همین منطق استفاده کنید و با آنها تماس نگیرید، آنها هم همین فکر را میکنند که شما نیز به آنها اهمیت نمیدهید.
از اینجا شروع کنید: تنها کاری که باید بکنید این است که با آنها تماس بگیرید. برنامهای بچینید و آنرا کنسل نکنید. حتی به آنها بگویید که بعضی وقتها امکان اینکه نتوانید آنها را ببینید وجود دارد اما این مسأله شخصی نیست. با این حال بدانید که بعضی اوقات وجود دارد که شما نمیتوانید برنامه را کنسل کنید، مثلا یک مشکلی در زندگی آنها بوجود بیاید و به پشتیبانی شما نیاز داشته باشند. سعی کنید مطمئن شوند که به رابطه بین خود و آنها ارزش قائلید.
۳- کمک نخواستن
برخی از درونگراها بیش از حد مستقلند و از دیگران به هیچ وجه درخواست کمک نمیکنند. اگر شما هم جزو این دسته از درونگراها هستید، شاید پذیرفتن این حقیقت سخت باشد که کارهایی هم وجود دارد که شما توانایی انجام آنها را نداشته باشید.
از اینجا شروع کنید: از دیگران درخواست کمک کنید. آنقدرها هم کار سختی نیست. مطمئن شوید که از شخص درستی کمک بخواهید، البته اگر درخواستتان مربوط به کار است، از همکار یا ناظر مستقیمتان بخواهید نه اینکه بروید پیش مدیرعامل و از او کمک بخواهید. اما هر چه باشد ما به شما قول میدهیم که کار ترسناکی نیست.
۴- به خودتان اجازه ندهید که تجدید نیرو کنید
این اشتباه اساساً مخالف دو اشتباه اول این فهرست است. به جای اینکه دعوت همه دوستانتان به مهمانیها را رد کنید، بیش از حد خود را درگیر دورهمیهای اجتماعی کنید. شخصیت و ظرفیت درونگراها معمولا به گونهای است که اگر مثل برونگراها یک هفته کامل را در مجالس و مهمانیهای شلوغ سپری کنند، انرژی خود را به طور کامل از دست خواهند داد. در بهترین حالت، شما با رعایت تعادل در شرکت در اینگونه مجالس میتوانید از گوشهگیری و از دست رفتن انرژی جلوگیری کنید.
از اینجا شروع کنید: اگر احساس کردید که دارید انرژی خود را از دست میدهید، کافیست یکی از مهمانیهایی که زیاد هم برایتان مهم نیست را کنسل کنید. سعی کنید هفته خود را به گونهای برنامهریزی کنید روزهای بدون رویدادهای اجتماعی هم داشته باشید.
۵- همیشه از دیگران انتظار داشته باشید که سر صحبت را باز کنند
به یاد داشته باشید حتی اگر جمعیت برونگراها از درونگراها بیشتر باشد (حداقل در جامعه آمریکا)، حدود یک سوم جامعه درونگرا هستند. این بدان معناست که افراد دیگری نیز وجود دارند که از شروع کردن یک گفتگو هراس دارند. همچنین همه برونگراها آنگونه که همیشه تصور میشود پرحرف و خوشصحبت نیستند، پس سعی کنید برای یکبار هم که شده اولین کسی باشید که سر صحبت را باز میکنید.
از اینجا شروع کنید: اگر شما در یک مهمانی ۳۰ نفری شرکت کردهاید، این احتمال وجود دارد که ۱۰ نفر آنها درونگرا باشند و شاید آنها نیز دوست داشته باشند که یکی آنها را نجات داده و با آنها مشغول صحبت شود. (از همه اینها بگذریم، درونگراها باید به هم کمک کنند!)
۶- از خود یا دیگران دفاع نکردن
برونگراها معمولا در ارتباطاتشان به راحتی میتوانند ابراز وجود کرده و از خود دفاع کنند. متأسفانه اکثر درونگراها به افرادی که دارای شخصیت تسلططلب هستند اجازه میدهند به راحتی به آنها زور گفته و خواستههایشان را به آنها تحمیل کنند.
از اینجا شروع کنید: شما مجبور نیستید برای اینکه از این موضوع رها شوید سر دیگران فریاد کشیده و یا رفتار منفعلانه از خود نشان دهید. برای اینکه از موجودیت خود دفاع کنید تنها کافیست به راحتی نظر مخالفتان را با بیان جملاتی نظیر «من مخالفم» ابراز کنید. و یا اگر قرار است از شخص دیگری دفاع کنید کافیست بگویید: «لطفا در مورد او اینگونه صحبت نکن!»
۷- به هم زدن یک قرار مهم
این اشتباه فراتر از نپذیرفتن یک دعوت برای رفتن به یک مهمانی ساده یا یک دورهمی کماهمیت است؛ این اشتباه نظیر این است که از رفتن به اولین جشن تولد خواهرزاده خود یا جشن عروسی بهترین دوستتان سر باز زده و در خانه بمانید و فیلم تماشا کنید. در زندگی رویدادهایی وجود دارد که شما مجبورید در آنها شرکت داشته باشید البته اگر میخواهید رابطه خود را حفظ کرده و از ناراحتکردن کسانی که دوستشان دارید بپرهیزید.
از اینجا شروع کنید: بسته به این که این رویداد دقیقا چه میباشد، شما میتوانید در آن مهمانی شرکت کرده و کمی زودتر آنجا را ترک کنید. حتما نباید تا نیمههای شب در آنجا بمانید و آخرین نفری باشید که از جشن عروسی بهترین دوستتان خارج میشوید. شما میتوانید به خواهرتان بگویید که تا چه ساعتی در مهمانی او شرکت خواهید داشت. اگر زود خارج شدن از مهمانی به نظرتان کار درستی نیست، میتوانید در میانههای مهمانی سری به بیرون زده و هوای تازه تنفس کنید و یا اینکه به خواهرتان بگویید اگر نیاز به خریدن چیزی برای مهمانی یا امثال اینها دارد شما آنرا انجام دهید.
۸- فکر کنید که نسبت به دوست یا فامیل برونگرایتان عاقلتر یا داناترید
به نظر ما این طرز تفکر زاییده فرهنگی است که در آن درونگرایی برای مدتهای طولانی کمارزش قلمداد شده است. امروزه از درونگرایی بیشتر صحبت میشود و قدر آن را بیشتر میدانند. با این حال گاهی اوقات در مقابل برونگرایی موضعهایی گرفته میشود که کاملا بی پایه و اساس میباشند.
از اینجا شروع کنید: برونگرایی و درونگرایی هیچ ربطی به هوش و فراست ندارند – درست مانند دیگر ترجیحات مایرز-بریگز یا Big 5. این مهم را به یاد داشته باشید که پرحرف بودن و دوست داشتن جمعهای شلوغ لزوما به این معنا نیست که یک برونگرا فردی احمق یا سطحینگر است.
۹- زمان زیادی را در ذهن خود بگذرانید (و راه خود را پیش بگیرید)
تنهابودن به شما این فرصت را میدهد که بیشتر فکر کنید و خود را بهتر بشناسید. با این حال، تنهایی بیشازحد باعث میشود شما هر چیزی را بیشازحد تجزیه و تحلیل کنید. حتی اگر در میان دیگران باشید، ممکن است بیشتر از اینکه همراه با گروه باشید، در ذهن خود باشید. این مسأله باعث میشود که حتی اگر در میان دیگران باشید ولی عملا کاری انجام ندهید.
از اینجا شروع کنید: وقتی که در میان دیگران هستید یا حتی در حال تکمیل کار خود هستید، همیشه سعی کنید کارهایتان آگاهانه باشد.
۱۰- قدر اطرفیان را ندانستن
یک درونگرا ممکن است بیشتر از کنسلشدن یک مهمانی خوشحال شود تا اینکه کسی او را برای مهمانی دعوت کند. مطمئنیم اگر یک درونگرا هستید پیش از این چنین احساسی را تجربه کردهاید. اما داشتن دوستانی که به شما ارزش قائل شده و شما را به مهمانیهایشان دعوت کنند یک موهبت است و باید قدر آنها را دانست.
از اینجا شروع کنید: شما میتوانید قدر اوقات تنهایی یا اوقاتی که با دوستانتان سپری میکنید را بدانید. مطمئن شوید کاری میکنید که نشان دهد از اوقاتی که با دوستانتان هستید لذت میبرید و به آنها اهمیت میدهید. هیچ مرد یا زنی به هیچوجه یک جزیره نیست.
در همین رابطه آموزش غیرحضوری زیر به شما کمک خواهد کرد :
سلام. سپاسگزارم.
خیلی خوب بود. اما شرکت در مجالسی که کلی قضاوت شدیم رو چی کار کنیم!
تموم این توضیحات درمورد من صدق میکنه،من خیلی دوست دارم با دوستام وقت بذارم وقتی کنارشونم رفتاریو نشون میدن که واقعاً آدم دیگ دلش نمیخواد باهاشون ارتباط داشته باشه منظورم این هست ک مثلا دلشون نمیخواد من کنارشون باشم ،متاسفانه نمیتونم بهشون بگم و مجبور میشم که دیگه باهاشون کمتر در ارتباط باشم،در هر صورت تنهاییمو خیلی بیشتر ترجیح میدم
سلام، خیلی مطالب جالب و مفیدی بود و کاملا درست. ولی مطلب این هست که برخی افراد که کم هستن مثل خودم دوستان و یا خانواده ای ندارن که بخوان مهمانی یا دورهمی هایی رو ترتیب بدن که در آن شرکت کنیم تا بخوام روحیه درونگرایی ام رو اصلاح بکنم.
من فکر می کردم عدم حضور در جمع های شلوغ از عدم اعتماد به نفس منه!
پس می تونه از درونگرا بودن من هم باشه…
من یک درونگرا هستم و شدیدا مستقل ولی از خودم خسته شدم از برچسبهای دیگران که همش غیر واقعی است ولی بعضی مواقع یک شخصیت غیر واقعی برای من می سازه و من را دچاردوگانگی می کنه ولی این توضیحات به من کمک کرد خودم را دوست داشته باشم واقعا از یک ساعتی به بعد مهمانی من را کسل می کنه و تا به حال دلیلش را نمی دونستم
این مقاله عالی بود، ممنونم دکتر شیری عزیز؛ ما این جنبه (درون گرایی) از روان مون – که خیلی از برونگراها مثل من از تجربه اش و بعضاً غور کردن در آن غرق لذت می شوند – رو کمتر می شناختیم و بهش اهمیت می دادیم. خیلی از نزدیکان و دوستانم درونگرا هستند . همیشه سعی کردم به خصایص و ترجیحات شون احترام بذارم و درک شون کنم . با خوندن این مقاله درک شون برام ساده تر شد گرچه مطالعاتی در مباحث روان شناسی دارم ، با این حال همیشه از مطالب به روز و مفید شما بیشترین بهره رو بردم و حقیقتا در زندگیم کاربرد داشته . یک دنیا ممنون از اینکه انقدر عاشقانه و خالصانه مطالب جدید و کاربردی رو با ما به اشتراک میذارید.
قسمتی که مربوط به کمک نخواستن از دیگران بود واسم جالب بود که مربوط به درونگرایی هست…همیشه فکر میکردم به خاطر احساس بی ارزشی هست که نمیزاریم کسی کمکمون کنه!!!
باسلام
من انسان کاملا برونگرایی هستم واین تازمانیست که بخواهم به جایی بروم ودرجمعی باشم
اما تمام انچه در مورد درونگرایی گفتید به شکل حاد در من وجود دارد ودر شگفتم که چطور می توانم این قدرت را تا این اندازه داشته باشم وکدام واقعیت من است
با سلام و احترام
ممنون از تلاشهای با کیفیتتون
من به عنوان یک درونگرا، راهکاری که برای مورد دوم (اینکه تماس بگیرم و من قرار بذارم با اطرافیان -البته در مواقع سخت اولین نفری هستم که خودمو به دوستانم میرسونم تا حالشونو خوب کنم ) و مورد پنجم (اینکه من در یک جمع بخوام سر صحبت باز کنم) که در این مقاله ذکر شده واقعا برام سختترین کار دنیاست و شخصا به نظرم عین این ۱۰ مورد (در مورد شخص من به جز مورد ۶) بسیار دقیق توصیف از حالات یک درونگرای شدید هست واقعا
با سلام
می تونم بگم قطعا سه مورد اول رو تو زندگیم دارم . و یا حالا داشتم و سعی کردم ی جاهایی تغییر کنم و بهتر بشم .
تو موارد دیگه کم و بیش .
سلام آقای دکتر
امکان داره فرد با ممارست و تلاش موفق به تغییر رفتار خودشده و یا شخصیتش ازدرونگرایی به برونگرایی تغییر یابد؟
باسلام،طاعاتتون قبول باشه
چقدر مفید و کاربردی بود تقریبا به همه شون مبتلا هستم.برای اولین بار حس کردم کاملا درک شدم.واقعا ازتون ممنونم.
سایه تون مستدام