خیلی ها تو نامه اشون از من میپرسند چه ازدواجهایی درسر زاست. من در این نوشتار به تیترهای این نوع مین گذاریهای اشاره کرده ام و در مقاله بعدیم به نامزدیهای خطرناک نیز نیم نگاهی انداخته ام
۱- اشتیاقات بیش از حد دختر و پسر به هم :
مورد خطرناکی است که وقتی دو نفر خیلی به هم اشتیاق دارند بروند ازدواج بکنند زیرا اشتیاق و هیجان زیاد اکثرا باعث میشود آدم نتواندخوب طرف مقابل را ببیند و به همین دلیل وقتی واقعیت را میبیند که ازدواج کرده است !
۲- ازدواج از روی فشار ( سن / خانواده/ آخرین فرزند مجرد مانده ) چنین نامزدی هایی هم داریم و توصیه میکنم احتیاط بیشتری کنید زیرا ازدواج معمولا حلال مشکلات نیست
۳- ازدواج از روی لج ( نامزدی به هم خورده ، طلاق اخیر )
۴- تنهایی اعصاب خورد کن ( بازم پنجشنبه شد ، ما تنهاییم !) درست است که ازدواج تنهایی پر کن است اما واقعا هزار تا مساله دیگر نیز دارد که اگر از قبل بهش فکر نکرده باشی روزی هزار بار آرزو میکنی کاشک تنهایی مجردی را داشته باشی. برای کسیکه ازدواج میکند خیلی از این گرفتاریها شیرین میشود به شرط اینکه بلوغش را داشته باشد
۵- زندگی فردی بی برنامه و کارهای نیمه تمام و امید نابخردانه به ازدواج : چنین نامزدی هایی افتضاحند. ازدواج شما را زندگی بکن نمیکند. منظم و با شخصیتد نمیکند . اینقدر سخت هست که همه شخصیتتون را هم تحت الشعاع قرار دهد. چاره اینست که قبل از ازدواج هر تغییری که میخواهید در زندگیتان پدید آورید و بعد برید سراغ زن و یا شوهر
۶- استیصال جنسی
۷- خسته شدن از روابط موقتی دلیل بدی برای ازدواج است. شما نشاطی برای چنین زندگی ندارید و عملا بزودی در این ازدواج نیز خسته میشویدو بی حوصله
۸- ازدواج برای جایگزینی والدین ، کسب حمایت ، بزرگ نشدن :
یکسری دخترها اینطوری ازدواج میکنند تا یک حامی و تکیه گاه جدید داشته باشند به نام شوهر و واقعا به پسرها میگویم مراقب چنین دیدگاهایی در نازدتان باشیدو همیشه باید او را درک کنید ( مثل پدری خوب) همیشه باید او را در اولویت قرار دهید ( مثل بابای دختر لوس کن )
۹- ازدواج از روی ترحم
۱۰- ازدواج از روی چشم و هم چشمی (دختران)
۱۱- ازدواج از روی جوگیری(پسران)
پسرها وقتی یک نفر در اکیپشان ازدواج میکند وسوسه میشوند برای حفظ هیجانهای جمع وارد بحث ازدواج بشوند و خود مراسم عروسی و …نیز وسوسه کننده است. ازدواج بستنی کیم نیست که وقتی پسر همسایه خرید من نیز بخرم. ازدواج یک تصمیم جدی برای ادمهای جدی است
۱۲- انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران :
ترانه ۲۴ ساله مهندس نفتی ، از شاگردان خوب من در سالهای گذشته بود که مطمئن بودم در انتخابهای شغلی و عاطفی خود بسیار دقیق است و آینده ای نیک در پیش دارد. روزی در کمال ناباوری در بین خواستگاران شایسته ای که داشت تن داد به نامزدی با پسر دایی ۲ سال کوچکتر خودش از یک شهرستان دیگه و وقتی با تعجب من روبرو شد ( چون سنخیتی بینشان نبود ) گفت این وصیت مادربزرگم بوده است
۱۳- ازدواج در اثر موقعیتای خاص :
مثلا دو نفر در یک میهمانی ، تو فضایی خاص که خوش هم گذشته به هم علاقه مند شده اند یا تو تعطیلات تابستانی یا عید که خانواده ها با هم میروند به مسافرت میبینی علاقه ای ایجاد میشود و دو نفر میخواهند این را به سمت ازدواج پیش برند که اشتباه است زیرا موقعیت که برطرف میشود اون علاقه دوباره ، ایجاد نمیشود
#دکترشیری
سلام
میشه لطف کنین و برعکسش رو هم بگین ؟ ازدواج برای چه دلایلی درست هست؟
با تشکر
موافقم
موافقم
موافقم
موافقم منم.
موافقم، اگر این دلایل درستی برای ازدواج نیست پس به چه دلیلی باید ازدواج کرد؟
من توی مجردیم میتونم تنهاییمو خودم پرکنم گاهی هم با دوستام،اما خب ترجیح میدم این تنهایی با شریک عاطفیم پر بشه چه اشکالی داره؟
اگه گوش کنین موارد دکترو میفرمایند که ما چراغ قوه می اندازیم و راه هرکس و درمان هرکس مخصوص اون فرده .
شما میخوای دلایل درست انتخاب همسرو بدونین این واسه هر فرد یه جواب درست داره .
با سلام
موارد فوق را مطالعه کردم و کاملا نقاط ضعف خود را یافتم و به خطاهایم پی بردم.
تمایل به گفتگو دارم
کاملا درست بود
منم ۲ تا موردشو داشتم که منتهی شد به یک ازدواج اشتباه😢😢😢
واقعا ممنون مطالبتون مثل همیشه عالی و پراز آگاهی جدید هستند فقط اقای دکتر من کتاب یا مقاله ای میخوام در مورد اینکه چگونه مردی رفتارهای مردانش رو قوی کنه چون در مورد برادرم خیلی کمرنگ هست و متاسفانه به روابط زناشوییش خیلی لطمه زده چوت دقیقا الگوی پدرم رو برداشته … در ضمن کتاب یا ویسی در مورد رفتار یک مدیر واقعی سر کار میتونید معرفی کنید که هم کارمندان دوستش داشته باشند هم پیروی کنند از حرفش . ممنون و سپاسگزار
سلام
مطالب واقعا عالی وکاربردی است فقط حیف که کسانی که باید بخوانند وعمل کنند در مرحله تعقل نیستن ودر هیجان سیر میکنند
عالی بود دکتر جان.خدا همیشه پشت و پناهتون باشه انشاءالله….🌷💖🌷
خب چه کنیم ک مطمئن شیم اشتیاقمون به هم اشتباه یا مشکل سازه؟
خب چه کنیم که بفهمیم اشتیاقمون به هم درسته یا مشکل ساز؟
کاملا به جا فرمودید استاد بزرگوار اما افسوس که آب رفته به جوی برنمیگردد
سلام دکتر جون
واقعا دیگه داشتم با همه مسایل مربوط به ازدواج خوب و …دچار تردید می شدم که نکنه من خل هستم که ازدواج نمی کنم 😅😅😅الان امیدوارتر شدم چون یه مورد دیگه که خانم ها برای فرار از خونه بابا و گیر دادن هاشون ازدواج می کنن و اقایون که همون جلسه اول اشنایی دنبال این هستن بدونن در آمدت چقدره و چقدر پس انداز داری و خلاصه آمدن بخورن بخوابن فکر می کنن خانم ها دنبال اینن که فقط بگن شوهر کردیم حالا خرجشم بدیم اشکال نداره برای پول ازدواج کردن برای خانم و اقا زشته اما برای اقایون زشت تره چون اصلا مرد قدرتمند جذابه و یکی از قدرتهای مرد هم پول هست که باید از خاتم بیشتر داشته باشه
اما دکتر جون اکثر ازدواج هایی که اطرافمون هست یکی از نمونه هایی هست که فرمودید ،واقعا جای تاسف داره که این همه طلاق زیاد شده
با این توضیحات دیگر دلیلی وجود ندارد ک ازدواج کنیم چون همه ی دلایل ب ازدواج اشتباه ختم می شود
کاملا موافقم
دقیقا
همه ی مطالب درست و حقیقت بود .مشکل خودم هم تو این موردها بود.
عالى بود
ممکنه امکان اشتراک گذاری مقاله رودرتلگرام هم قراربدین؟دخترمن تلگرام استفاده میکنه وهیچکدوم ازاون برنامه هاى ارسالى تون رونداره
من با داشتن سن بالای ۳۶ سال وقتی افراد متاهل بخصوص جوانتر از خودمو میبینم که ازدواج کردن یا حتی بچه هم دارن بشدت افسوس و حسرت میخورم اما با این حال وقتی با کسی آشنا میشم که همه جور خوبه احساس نیاز به کنارش بودن رو پیدا نمیکنم و اشتیاق و دلتنگی حداقلی هم بهش پیدا نمیکنم که رابطه ادامه پیدا کنه و متاسفانه تموم میشه انگار اون میل عاطفیم کم کم سرد میشه …
لطفا راهنمایی فرمایید.
وای دقیقا عین من البته من ۲۹ سالمه و دخترم
چه جالب.من هم ۲۷ سالمه..چون هیچ وقت توی رابطه نبودم,الان وقتی شخصی رو به من معرفی میکنن مدام با خودم میگم آخه چه دلیلی داره الان با این آدم بخوام مدتی آشناشم..؟حتی بودن کسایی که شرایط خوبی داشتن…من هم حس میکنم نیاز عاطفیم کم شده…یا اونی که باید باشه نیست طرفم واسه همینه که میلی بهش ندارم…
سلام اقای دکتر اگر ازدواج کردیم و در ازدواج دیدیم که هم شوهر و بیشتر خانواده شوهر چشم طمع مالی دارند و با وجود اینکه خود من هم انقدر توانمند مالی نیستم و در حد یک کارمند ساده حقوق دارم ولی مدام با درخواست های مالی از طرف پدرشوهرم مواجهم ک شوهرم رو میفرسته ک به عناوین مختلف پول بگیره از من و هیچ کدوم از پول ها رو هم پس نمیدهند.لازم ب ذکر ک ازدواج فامیلی هست و خود خانواده شوهر هم از لحاظ مالی در مضیغه خاصی نیستن .من راهنمایی میخوام ک چکار کنم توی این مورد چون واقعا داره زندگیمو ب سمت فروپاشی پیش میبره سپاس
این وضعیت بی تدبیری شوهر شما در مسائل مالی اگر به زندگی مالی شما دارد آسیب میزند باید حتما ورود کنید وگرنه کار خاصی نخواهید تونست
من که به این دلیل یعنی انتظار مالی خواستگار مبنی بر حساب مشترک و اینکه خرجی با خودت هست بهش جواب رد دادم .نفقه با مرد هست و متاسفانه الان همه چی برعکس شده ما زنها باید نفقه بدیم. تازه خودشون هم مهریه ما رو تعیین میکنن ک ۱۴ تا سکه و مثل قدیم نیست ک توافقی در کار باشه
سلاممتاسفانه من تو شرایطی هستم که جدا شدم وخانواده ام اصرار دارن که با پسری ازدواج کنم که سه ماه است ترک اعتیاد داشته و من نه علاقه ای دارم واینکه با مشاورین حرف زدم اونا هم موافق نیستن اما خانواده دست از سر من برنمیدارن
من با پسری که اختلال شخصیت پارانوئید دارد ازدواج کرده ام و دو تا فرزند دارم
۱۷سال است
کوشش من برای صمیمیت و رشد بیهوده بود
من الان صرفا به سبب انتخاب افتضاحم به خلوتی که مجرد ها دارند رشک می برم
همسر من کوچکتر از من و یکی از دانشجویان نخبه دانشگاه صنعتی بود
پیشنهاد می کنم خواستگاری های سنتی را دست کم نگیرید
قبل از ازدواج به صورت خانوادگی با هم رفت و آمد کنید
شما بی نظیرید
یه مورد رو هم میشه اضافه کرد. یعنی کاری که خود بنده کردم که در نهایت عمر ازدواج به ۶ ماه هم نرسید و اون هم ازدواج به منظور گرفتن پذیرش از دانشگاه خوب بود. ( ازدواج به منظور دستیابی به هدفی خارج از اهداف زندگی خانوادگی و زناشویی) البته نکته ای که هست اینکه پارتنر سابق من امتیازات و برجستگیهایی داشتند چه خودشون و چه خونوادشون که منجر به خوشبینی من شده بود.
حالا که سه سال میگذره میبینم چه خامی کردم. و الان به راحتی دکترام رو تموم کردم و پذیرش فوق دکترام رو هم گرفتم. اصلا نیازی به ازدواج هم نبود 😁
سلام اقای دکتر لطفا همونطور که ازدواج مثبت ۳۶۰ رو برای قبل از ازدواج اماده کردین مطلبی هم برای بعداز ازدواج کردن و بهتر شدن زندگیشون و یادگیری مهارتشون هم دراختیارمون بذارید ممنون
سلام آقای دکتر مطالبتون مثل همیشه عالی بود ولی باعث گیجی وسردرگمی من شد که تازه یه هفته س نامزد کردم 😢 با خوندن این مطالب شک به دلم راه افتاده که مبادا تصمیم اشتباهی گرفتم و پشیمون میشم در آینده 😓
خیلی عالیییی بود
سلام من هم ۲۷سالمه و مجردم.البته شاغلم و خودم خرجمو درمیارم.اما صب تاشب خانوادم اصرار میکنن که باید ازدواج کنی.و هر آدم درپیتی که دورو اطرافشون میبینن به من نشون میدن.اصلا براشون مهم نیست من ملاکام چیه.خودشون مذهبی ان بزور مبخوان با یه خانواده و پسر مذهبی وصلت کنم.درصورتی که من خیلی راحت لباس میپوشم.چند مدل اینجور خاسگاری اومده که خانواده گفتن جلوشون چادربپوش تاقبول کنن.خیلی ناراحت میشم.من مگه شخصیت ندارم؟ چقد بگم اینا انتخاب من نیست؟؟؟ از طرفیم خواهر کوچکتر دارم دوتا که اونهام هروز میگن میخوایم ازدواج کنیم.بخدا خیلی شرایط سخته.ای کاش تواین فرهنگ و شرایط نبودم.خانوادم خیلی اذیت میکنن.با اینکه هردو لیسانسه و شاغلن…
آخه بلاخره اینجا باید جوانان حداقل به یه جمع بندی درستی درمورد ازدواج درست برسن.این طوری که همه ی تقریبا علت ها اشتباهه.
سلام آقای دکتر
یک سوالی داشتم از خدمتتون. من ۲۵ ساله هستم و لیسانس دارم. اخیرا به من یک کار مدیریتی پیشنهاد شده که برای من که سابقه کار زیادی ندارم و سنم از کارکنان آنجا کمتر است به شدت نگران کنندست و حقیقتا میترسم این کارو قبول کنم. میشه لطفا کمی در مورد اینکه چطور میتونیم مدیر موفق و در عین حال با کارمندا رابطه دوستانه و صمیمی داشته باشیم صحبت کنید؟
سپاسگزارم
سلام آقای دکتر
من یه دختر ۳۲ ساله ام، کارشناسی ارشد،شخصیت مستقل که شاید یکی دوسال باشه که جدی به ازدواج فکر میکنم چون قبلش احساس میکردم آمادگیشو ندارم و خب کلی موقعیت از دست دادم، حتی خیلیا رو ندیده رد کردم، الان تعداد خواستگارا خیلی کمتره و یا شرایطشون و اخلاقشون و سنشون و… به من نمیخوره، یکی جدیدا معرفی شده که هم سن خودمه و موقعیت مالی و اجتماعی خوبی داره اما از گذشته ایشون خبر دارم، حدود ۱۷-۱۸ سال هست که روابط کوتاه مدت چند ماهه با دخترا برقرار کردن و به تعداد بسیار زیاد دوست دختر داشتن، یه جا دلشون گیر میکنه و اینبار دختره میزاره میره و بعد از اون حدود یک ساله که تنهان و الان میگن میخوان ازدواج کنن و براشون مهمه دختر دوشیزه باشه و البته برای من عجیب… نظر شما چیه؟این افراط و تفریط میتونه بعدا ضربه وارد کنه؟ از کجا معلوم بعدا توی زندگی با پیدا شدن کوچکترین مشکلی دوباره به یه زن دیگه پناه نبره؟ از کجا معلوم تو رابطه جنسی با خانمش راضی باشه وقتی انقدر تجربه های مختلف داشته؟ با توجه به اینکه شناخت خوبی روی خانما داره کاملا توی رفتارش وارده و میتونه راضیم کنه اما نگرانم چون نمیدونم چقدر میتونه متعهد باشه؟ من توی سنی هستم که عقلم غالب به احساسم و اصلا دلم نمیخواد انتخاب اشتباه داشته باشم، ممنون میشم جوابمو بدید
اقای دکتر…
تمام موارد رو به تفصیل توضیح دادید به جز مورد ۶
میشه بیشتر توضیح بدید که نشونه های این مورد چیه چجوری باید باهاش مقابله کرد و چکار کرد که این موضوع رو جنبه های دیگه زندگی تاثیر نذاره.
پس به چه دلیلی باید ازدواج کرد؟؟؟
سلام دکتر شیری عزیز
اگر خواستگار فرد از هر نظر مناسب شخص باشد اما به هیچ وجه به دل طرف ننشیند چه باید کرد ؟
ادامه ندهید ، هر دو بدبخت میشوید
مثل من که رفتار و شخصیت شوهرم اصلا به دلم نشست ولی باهاش ازدواج کردم و خودم رو بدبخت کردم
من با کسی رابطه داشتم که خیلی دوستش داشتم اما بهش شک داشتم که مبادا با کس دیگه ای هم ارتباط داشته باشه خلاصه همین شک باعث شد من باکسی دیگه ازدواج کنم اما اون خانم دست بر قضا الان همکار بنده است وبا کسی دیگه ازدواج کرده اما همان محل کار بایکی دیگه از همکارا رابطه داره
نه اینکه اینم شک باشه بلکه افتضاح کارشون در اومد همه الان میدونن میخوام اینو بگم فقط دوست داشتن شرط ازدواج نیست من خوشحالم عاقلانه تصمیم گرفتم الان دوبچه دارم واحساس آرامش میکنم
خیلی درست گفتید دکتر…
ولی من با خودم یه جورایی فکر میکنم هر چی بیشتر میخونم راجع به ازدواج درست و این چیزا،سخت تر میشه برام..
همینجوریش داره ۳۳ سالم میشه،کلی سخت گیر بودم تو دلبستن به پسرا،این موارد و چیزای دیگه رو هم که به لیستم اضافه میکنم دیگه واویلاااا 😁 به هر کِیسی میخوریم بالاخره یه جورایی تو یکی از این موارد میگنجه 🙁
چرا برای بعضیا اینقدر راحت اتفاق میفته و پیش میره ولی برای بعضی مثل ما اینقدر پیچیده میشه؟!!!
چیزی توی زندگی پدر و مادرم دیدم باعث میشه حتی نخوام به ازدواج فکر کنم. با اینکه زنی هستم که از سروسامان دادن به خانه و مدیریت و … خوشم میاد. حالم از پدرم و مادرم بهم میخوره تا جایی که دلم میخواد بمیرن ایشالا زودتر زودتر.
یکی از. مواردی که فرمودید خستگی از روابط موقت بود. که این نوع ازدواج خانه خراب کن هست
ممنون از راهنماییاتون🙏
من یکی از دوستام چهار سال با یک مرد که مشکل بسیار شدید روحی(اسکیزوفرنی) داشت.زندگی میکرد.با اینکه دختره خودش مزشک بود متوجه مشکل روحی همسرش نمیشد.
تا اینکه یکبار متوجه نسخه ای از پزشک روان پزشک میشه که قوی ترین داروهای ضد رووان پربشی رو میخورد.
!!!به نظرم تشخیص روح سالم نامزد نیاز به تایید یک روانومزشک خبره داره.
ممنونیم از سایت خوب استاد.
ممنونیم که بسیار واقع گرایانه صحبت میکنید.
ممنونیم به خاطر حرفهای خوبتون
سلام و وقت بخیر
مطالب بسیار عالی و کاربردی هستند.
سوالی دارم از خدمتتان، آیا ازدواج با فردی که ۳ سال کوچکتر است، اشتباه است؟
فی نفسه مشکلی نداره اگر پسر بچه طور نباشه ( زیر ۲۸-۲۷) باز بسته به فرهنگ منطقه فرق داره
سلام آقای دکتر
مطالبتون مثل همیشه عالی
آقای دکتر بیست و دو سالمه و از حیث روابط عاطفی بی تجربه اون هم به عنوان یه پارتنر واسه جنس مخالف
چی کار کنم که ازدواج موفقی داشته باشم و باید چی داشته باشم چگونه رفتار کنم که همسرم یا شریک عاطفی من از این که منو انتخاب کرده پشیمون نشه یا خدایی نکرده بهم خیانت کنه؟؟
سلام عذر میخام در پیج تلگرام تصویری بالای لینک این مقاله گذاشته بودین که زیر اون این جمله بود«اگر با این نباشم پس با کی باشم»این سوال جای بحث داره بالاخره دختریکه داره سنش میره بالا و میخاد ازدواج کنه و بچه دار بشه نمیتونه همش صبر کنه که شاید بهتر ازین پیدا بشه.یه ضرب المثلی یزدی ها دارن«هر چی بیشتر سنگ شور کنی،ضرد ته دیگ نصیبت میشه»،در تاییدکامنت یکی از بزرگواران؛ بالاخره تو هرکدوم یه دلیلی از این دلایل گفته شده رو پیدا میکنی پس بهتره ازدواج نکنی…
سلام اگه شخصی«پسر» به اجبار خانواده و به دلیل اخرین فرزند مجرد بودن و سن ، تن به ازدواج با دختری که خونواده اش پیشنهاد داده بده و درضمن اون پسر هنوز عشق سابقش رو فراموش نکرده باشه،چه عقوبتی در انتظارشه؟
سلام
ازدواج با مواردی که طرف مقابل طلاق گرفتند پیشنهاد میشه ؟
در مباحثتون موردی ندیدم
سلام آقای دکتر روزتون بخیر. امیدوارم هرجا هستید موفق و سلامت باشید درکنار خانوادتون. شما واقعا مطالب خوبی میگذارید و ما استفاده میکنیم. خواستم خواهش کنم یه مطلب برای آقایون بذارید تا یکم درمورد شرایط روحی خانمها درسیکل ماهانه اطلاعات داشته باشن. چون توی ایران همیشه این مسائل رو از آقایون پنهان میکردن چون زشت بود کسی چیزی بفهمه و وقتی که وارد رابطه میشن یا ازدواج میکنن اطلاعات پایینی دارند. و خیلی شنیده شده که میگن خودتونو لوس میکنین یا مگه چیه حالا دلت درد میکنه قرص خوردی آروم شدی دیگه.
و هیچ درکی از حالات روحی و جسمی ما ندارن و این خیلی مشکل ساز میشه
من دختری هستم ۳۵ ساله . در اول ۳۴ سالگی کارم رو از دست دادم وبا عالمه ضرر مالی و مجبور شدم از صفر شرو کنم همزمان مجبور به مهاجرت به تهران شدیم . هر پسری به من میرسه واسش عجیبه دختری باسن , ظاهر و طرز فکر من تازه اول راهه . میخام.ازدواج کنم و زندگی سالمی داشته باشم ولی هر کس میاد سمتم به خاطر ظاهرم میخاد رابطه نزدیک داشته باشه برای همین تو هیچ رابطه ای نمیرم . تو هیچ مهمانی شرکت نمیکنم و تقریبا هیچ دوستی ندارم . متاسفانه چون تازه مهاجرت کردیم اینجا با کسی رفت و امد نداریم .پس من چه جوری کیس مناسب پیدا کنم برای ازدواج ؟ من دختر بی دست و پایی نیستم که با هر کس از راه میرسه بتونم ازدواج کنم منم ملاک و معیار و علاقمندیهایی دارم . لطفا کمکم کنید.
با درود
برای سوالات شخصی خودتان لطفا به سایت porsesh24.com مراجعه کنید
سلام دکتر شیری عزیز
به تازگی با سایت و اطلاعات آموزشی شما در اینستاگرام و تلگرام آشنا شده ام و خیلی ممنون بابت خدماتتون.
سوالی داشتم اگر برایم مورد آشنایی مدرن با پسری پیش نیاد و خواستگار از روش سنتی داشته باشم، با وجود اینکه مخالف ازدواج سنتی و عقد فوری هستم چیکار باید بکنم به نظر شخصی خودم ترجیح میدهم حتی در صورت خواستگاری تا مدت ۲ ماه فرصت آشنایی دو طرف و حتی خانواده ها رو تجربه کنم بعد با خیال راحت و انتخاب درست و بدون حسرت بعد انتخاب اشتباه به عقد و ازدواج فکر کنم. اما هنوز نمی دانم چطور پدر را در این زمینه متقاعد کنم چون احتمالا فاصله خواستگاری تا عقد را کاری اشتباه و عیب تلقی کنند. نظر شما چیست؟ آیا طرز فکر بنده درست است یا خیر؟
سلام من بعد از ۹ ماه آشنایی دو ماهه که نامزد کردم پسر خوبی هست و مشکلی نداره اما من همش تردید دارم و شبا همش گریه میکنم که نکنه اشتباه کردم احساس میکنم اون احساسی رو که باید بهش ندارم لطفا راهنمایی کنید من چکار کنم؟؟
به نظر میاد تنها دلیل درست برای ازدواج فرزند اوری باشه و بقیه دلیل ها رد شده است، خب پس اگه به فرزند دار شدن هم خیلی علاقه نداریم باید قید ازدواجو کلا بزنیم
سلام ممنون لطفا برعکسشو هم بگین ازدواج یخثه چه دلالیلی درسد است؟!!
درست است،من همه رو قبول دارم چون برای خودم همچین اتفاقی افتاد،البته برای من گزینه ی ۳ بود، یه نامزدیه بهم خورده و بعد رفتم و با یکی دیگه ازدواج کردم که هیچ علاقه ای از طرف من نبود وقتی هم میخواستم راه رفته رو برگردم خیلی دیر شده بود چون عقد کرده بودیم،همیشه به خودم میگم ای کاش هیچوقت اینکار و نمیکردم حتی اگر اون دختر قبلی که واقعأ عاشقش بودم تو زندگیم نبود،حاضر بودم تمام عمر مجرد باشم و با خاطراتش سر کنم ،در هر صورت اگر کسی این وضع و داشت،اشتباه من و مرتکب نشه، حداقل بزاره یه مدتی سپری بشه که بتونه خودش و پیدا کنه بعد